جزئیات خبر
آموزش تحلیل بنیادی و تکنیکال از آموزشهایی هستند که هر سرمایهگذاری در بدو ورود به بازار سرمایه باید آن را بیاموزد و در معاملات خود استفاده کند. تحلیل بنیادی بر مبنای صورتهای مالی شرکتها است. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از متغیرهایی مانند فروش شرکت، بهای تمامشده کالای فروش رفته و … سود تحلیلی هر سهم را برآورد می¬کند و با استفاده از آن اقدام به ارزشگذاری سهم با استفاده از روش P/E و یا دیگر روشها، می¬نماید. پسازآن سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم را با ارزش بازاری آن مقایسه میکند. درصورتیکه ارزش ذاتی سهم بالاتر از قیمت بازار باشد، شخص اقدام به خرید سهم و درصورتیکه ارزش ذاتی پایینتر از بازار باشد؛ در صورت داشتن سهم، اقدام به فروش آن میکند.
در این مطلب به محاسبه سود شرکت با روش TTM میپردازیم. با ما همراه باشید.
سود هر سهم یا EPS چیست؟
EPS مخفف عبارت Earning Per Share، به معنی سود به ازای هر سهم است. اگر شرکتها در پایان هرسال مالی، درآمد کل را بر تعداد کل سهام شرکت تقسیم کنند، سود هر سهم یا EPS به دست میآید. بهطور سادهتر، EPS یک شرکت میزان سودی است که شرکت به ازای هر سهم به دست میآورد. EPS یکی از موضوعات بسیار مهمی است که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر قیمت سهام شرکتها در بازار بورس تأثیر میگذارد. برای مثال فرض کنید که شرکتی در پایان سال مالی خود، ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال درآمد داشته باشد و تعداد سهام شرکت نیز ۱ میلیون باشد. EPS شرکت برابر است با ۱،۰۰۰ ریال: ۱،۰۰۰ = ۱،۰۰۰،۰۰۰ ÷ ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰.
به سودی که شرکت پس از یک سال مالی کسب میکند، EPS محقق شده نیز میگویند.
نسبت P/E چیست؟
بهاحتمال زیاد، نام نسبت P/E را شنیدهاید. زمانی که بحث ارزشگذاری سهام پیش میآید، نسبت قیمت به سود هر سهم (پی بر ای) از قدیمیترین و پراستفادهترین معیارهاست. P/E خلاصهشده نسبت قیمت سهم (P مخفف Price) به سود هرسهم (EPS مخفف Earning Per Share) است. همانطور که از نام آن مشخص است برای محاسبه P/E، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم (EPS) تقسیم میکنیم:
اغلب محاسبه نسبت P/E بر اساس سود محقق شدهای است که در آخرین گزارش سالیانه ذکر میشود. گاهی مقدار EPS موجود در فرمول P/E را EPS تقریبی و پیشبینیشده سال آینده در نظر میگیریم که به “پیشبینی درآمد هرسهم سال مالی” آینده نیز مشهور است. همچنین ممکن است برخی بر اساس EPS دو فصل گذشته (۶ ماه گذشته)، EPS آینده را تخمین بزنند و P/E را با این مقدار محاسبه نمایند. اختلاف چندانی بین این متغیرها وجود ندارد؛ اما مهم است بدانید درصورتیکه در پیشبینی EPS ماههای آینده از EPS ماههای قبل استفاده کنیم، الزاماً تخمینها دقیق و کامل نیست. در شرکتهایی که سود ده نیستند و EPS منفی دارند، وضعیتی چالشبرانگیز برای محاسبه P/E به وجود میآید و نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد.
برخی بر این باورند که باید P/E را منفی حساب کرد و برخی اعتقاد دارند باید P/E صفر به سهم داده شود، درحالیکه بسیاری از افراد دیگر، اینطور محاسبه میکنند که P/E اصلاً برای این سهم وجود ندارد. متوسط P/E کل بازار بورس نیز قابلمحاسبه است که در کشورهایی مانند آمریکا بین ۱۵-۲۵ در نوسان است؛ ولی این مقدار در بورس ایران بسیار کمتر و معمولاً بین ۱۰-۴ است. نوسانات موجود در P/ E بهطور قابلملاحظهای به وضعیت اقتصادی نظیر تورم بستگی دارد. از طرفی نسبت P/E بین صنایع و حتی شرکتها میتواند اختلاف زیادی داشته باشد.
بنابراین نسبت P/E نیز بهعنوان یکی دیگر از متغیرهای اثرگذار در بازار بورس مطرح است.
TTM مخفف عبارت Trailing Twelve Months به معنی دوازده ماه گذشته است. در این روش سهامداران و تحلیلگران میتوانند بر اساس EPS دوازده ماه گذشته (۴ دوره ۳ ماهه) به ارزیابی یک شرکت بپردازند. طبق الزامات سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکتها باید صورتهای مالی سهماهه خود را منتشر کنند؛ بنابراین فرمول محاسبه eps سود هر سهم در دورههای سهماهه، در دسترس سرمایهگذاران خواهد بود.
مزیت روش TTM این است که قیمت سهم بر اساس قیمت واقعی آن تعیین میشود. درواقع ارزشگذاری سهم توسط سود پیشبینیشده شرکت انجام نمیشود و سرمایهگذاران با استفاده از اطلاعات واقعی میتوانند عملکرد شرکت را ارزیابی کنند و نتایج بهتری به دست آورند.
بنابراین برای درک سادهتر میتوان گفت EPS یک سهم بر اساس سود خالص ۱۲ ماه گذشته محاسبه میشود. درصورتیکه در پایان سال مالی یک شرکت گزارش تفسیری آن را بررسی کنیم، سود (زیان) خالص کل در پایان آن سال تقسیمبر تعداد کل سهام شرکت، EPS سهم میشود؛ اما درصورتیکه در میان سال مالی باشیم با توجه به آخرین گزارش ارائهشده توسط شرکت میتوان EPS را به دست آورد. برای مثال، اکنونکه در نیمه دوم سال ۱۳۹۸ هستیم، EPS یک شرکت برابر با مجموع سود (زیان) خالص ۶ ماهه اول امسال بهاضافه ۶ ماهه سال گذشته تقسیمبر تعداد کل سهام شرکت است.
برای نمونه اطلاعات زیر را درباره سهمی خاص در نظر بگیرید.
سود خالص به ازای هر سهم در پایان سال مالی ۱۳۹۷: ۶،۰۰۰ ریال
سود خالص به ازای هر سهم در ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۷: ۴،۰۰۰ ریال
سود خالص به ازای هر سهم در ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۸: ۳،۰۰۰ ریال
سود خالص به ازای هر سهم در ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۷: ریال ۲،۰۰۰ = ۴،۰۰۰ – ۶،۰۰۰
۵،۰۰۰ = ۳،۰۰۰ + ۲،۰۰۰
سخن آخر
مزیت استفاده از TTM این است که قیمت سهم بر اساس سود واقعی آن تعیین میشود و ارزشگذاری سهم صرفاً بهوسیله سود پیشبینیشده شرکت توسط سرمایهگذاران انجام نمی¬گردد؛ چراکه ممکن است شرکت در گزارشهای پیشبینی سود خود برآورد درستی از سود انجام ندهد و همین امر موجب اشتباه سرمایهگذاران شود. حال با استفاده از روش TTM سرمایهگذاران با استفاده از اطلاعات واقعی در بازار معامله میکنند و به نتایج بهتری در معاملات خود خواهند رسید؛ بنابراین نکته مهم در ارزشگذاری سهم با استفاده از نسبت P/E به دست آوردن سود تحلیلی شرکتها است که سرمایهگذاران قادر هستند با آموزش تحلیل بنیادی، توانایی برآورد سود هر سهم را در بازار به دست آورند.
سود هر سهم چالش های محاسبه و فرصت های بهبود
سود خالص یا سطر آخر (Bottom line)، توجه عده کثیری از محققین و پژوهشگران حسابداری و علوم مالی را به خود معطوف کرده است . مقالات و بحث های بسیار زیادی پیرامون سود و سود هر سهم (EPS)[i] وجود دارد . عده ای ارتباط سود هر سهم (EPS) و سود پرداختی هر سهم(DPS)[ii] را با قیمت سهام بررسی می کنند. عده ای دیگر محتوای اطلاعاتی سود پیش بینی شده هر سهم شرکتها را مورد مطالعه قرار می دهند. بعضی نیز کیفیت EPS را مورد توجه قرار می دهند و بر روی طبقه بندی مجزای اقلام تشکیل دهنده آن تأکید می ورزند. گروهی دیگر بحث درجه نقد شوندگی سود هر سهم را بیان می کنند . گروهی خواستار محاسبه محافظه کارانه ترین سود هر سهم هستند .
سود هر سهم (EPS) یکی از آماره های مالی بسیار مهم است که مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد. سود هر سهم نشان دهنده سودی است که عاید هر سهم عادی می شود و اغلب برای ارزیابی سود آوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت درخصوص قیمت سهام استفاده می شود. در بسیاری از کشورهای جهان، اهمیت این رقم به حدی است که آن را به عنوان یکی از معیارهای اساسی مؤثر در تعیین قیمت سهام می دانند و در مدلهای ارزشیابی سهام نیز به طور گسترده ای از آن استاده می شود.
در حال حاضر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طبق بخشنامه های بورس ، ملزم به ارائه اطلاعات EPS واقعی و پیش بینی و افشاء تغییرات بعدی در پیش بینی ها می باشند، ولی استاندارد حسابداری خاصی درخصوص نحوه محاسبه و گزارش EPS وجود ندارد . فقط در استاندارد شماره یک ، محاسبه عایدی هر سهم بر مبنای تعداد سهام در تاریخ ترازنامه و افشای آن در صورت سود و زیان یا در یاددشت های توضیحی الزامی شده است . اخیرا سازمان حسابرسی ، تدوین پیش نویس استاندارد خاصی را در این زمینه آغاز نموده است که انتظار می رود بهبودی در گزارشگری مالی باشد.
در آمریکا بیانیه شماره ۱۲۸ هیئت استانداردهای حسابداری مالی[iii] و در سطح بین المللی استاندارد حسابداری[iv] شماره ۳۳ ، نحوه محاسبه و افشای سود هر سهم را مشخص می کنند . استاندارد بین المللی شماره ۳۳ در سال ۲۰۰۴ مورد تجدید نظر قرار گرفت . هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمریکا (FASB) نیز در واکنش به طرح موضوعات جدیدی مانند ابزارهای مالی پیچیده و لزوم شفاف سازی هر چه بیشتر آثار محاسباتی این ابزارها ، در سود پایه هرسهم(BEPS)[v]و سود تقلیل یافته هر سهم(DEPS)[vi] و همچنین در جهت همگرایی[vii] با استانداردهای بین المللی، در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۵ پیش نویس پیشنهاد اصلاح بخشهایی از بیانیه شماره ۱۲۸ را منتشر کرد.
موضوع مطرح در این پیش نویس[viii] از آن جهت حائز اهمیت است که بحث های بسیار زیادی در مورد نحوه برخورد با برخی ابزارهای مالی مطرح می باشد ، مثل سهام قابل انتشار مشروط[ix]، ابزارهای مالی قابل تبدیل اجباری[x]، آپشن (اختیار معامله)[xi] و وارانت (اختیار خرید سهام)[xii] و قراردادهایی که در آینده ممکن است با وجه نقد یا سهام تسویه شوند[xiii] . در حقیقت نوعی احساس نیاز به ارائه رهنمودی عملی برای محاسبات سود پایه و تقلیل یافته هر سهم در صورت وجود ابزارهای فوق، در حرفه حسابداری پیش آمده است.
در این مقاله اهمیت EPS ، کاربردها و محدودیت های آن ، سابقه قانون مندی EPS و تلاش های انجام شده برای همگرایی بین المللی در استانداردهای حسابداری سود هر سهم مورد بحث قرار می گیرد تا تحلیلی جامع پیرامون این موضوع مهم شکل گیرد . در ادامه با نگاهی انتقادی پیش نویس اصلاحات پیشنهادی در استاندارد آمریکا مورد بررسی قرار می گیرد .
همچنین به دلیل لغو APB شماره ۱۵ و جایگزینی آن با SFAS شماره ۱۲۸ که انطباق زیادی با استاندارد بین المللی شماره ۳۳ دارد ، چگونگی محاسبه سود هر سهم بر اساس دو استاندرد مذکور تشریح شده است تا خلا اطلاعاتی مرتبط با روش های جدید محاسبه سود هر سهم رفع گردد . واقعیت این است که به دلیل عدم تجدید نظر در نشریه ۹۴ سازمان حسابرسی ، در بسیاری از دانشگاه های کشور هنوز APB منسوخ شده شماره ۱۵ تدریس می شود .
● اهمیت EPS و کاربردهای آن
سود منبع اصلی تأمین جریان نقد و زایش ثروت است. تعیین سطح سود که برای مقاصد تجزیه و تحلیل مالی مربوط باشد ، یک فرآیند تحلیلی پیچیده می باشد. با توجه به تفاوت ارقام سود شرکتهای مختلف و نیز تغییر ارقام سود یک شرکت در طی دوره های زمانی مختلف، مقایسه پذیری این ارقام تا حدودی مشکل می باشد. یکی از روش های استاندارد نمودن رقم سود ، تبدیل آن به یک مبلغ سود هر سهم می باشد. این اهمیت و حساسیت EPS باعث شده است که اولاً محاسبه و گزارش EPS واقعی و پیش بینی طبق قوانین بازار سرمایه بسیاری از کشورها الزامی گردد، ثانیاً مراجع تدوین استاندارد های حسابداری نیز الزامات معینی را جهت نحوه محاسبه و افشاء آن وضع نمایند تا سودمندی EPS را از طریق افزایش قابلیت مقایسه (بین شرکتها و طی دوره های مختلف) و کاهش صلاحدید مدیریت ارتقاء دهند.
براساس تحقیقات تجربی انجام شده در سایر کشورها، EPS استفاده های زیر را دارد :
۱) ارزیابی، تعیین و قضاوت درخصوص فرمول محاسبه eps قیمت سهام. تحلیل گران مالی با ضرب EPS در رقم P/E درخصوص پایین یا بالا بودن قیمت سهام قضاوت می کنند. این دو رقم به طور گسترده در تصمیمات سرمایه گذاری استفاده می شود و حتی بورس اوراق بهادار نیز بر همین مبنا در خصوص معقول بودن قیمت، قضاوت می کند . به دلیل اهمیت EPS، ضروری است رویکردی یکنواخت برای محاسبه آن وجود داشته باشد.
۲) پیش بینی EPS های آینده و نرخ رشد آن ، بر قیمت سهام تأثیر دارد. سهامداران و تحلیل گران ، EPS های گزارش شده را برای بر آورد EPS های آینده و برآورد نرخ رشد آتی به کار می برند و در واقع توان زایش ثروت شرکت را ارزیابی می کنند.
۳) ارزیابی پوشش سود نقدی و توانایی پرداخت سود سهام. یکی از معیارهای قضاوت درخصوص توان پرداخت سود سهام در زمان حال و آینده، مبلغ EPS می باشد. اگر چه سایر ملاحظات مالی و سرمایه گذاری ، در تعیین خط مشی تقسیم سود مؤثر است ولی مسلم است که بدون وجود سود، امکان پرداخت سود سهام نمی باشد.
۴) قضاوت درخصوص وضعیت شرکت و عملکرد مدیریت و نیز ترسیم تصویری از آینده. رقم EPS نسبت به بازدهی نقدی (سود سهام) مبنای قابل قبول تری برای مقایسه عملکرد شرکت و مدیریت می باشد. اگر چه جریان های نقدی عامل مهم در ارزیابی ارزش شرکت است ، ولی اعتقاد بر این است که EPS معیار بهتری برای مقایسه عملکرد شرکت طی سالهای مختلف و نیز با رقبا می باشد.
۵) برآورد قدرت سودآوری و ارزیابی سطح و روند سود. بهترین برآورد ممکن از متوسط سود یک شرکت که انتظار حفظ و یا تکرار آن با درجه ای از نظم در یک محدوده زمانی آتی می رود را قدرت سودآوری می گویند. بیشتر مدلهای ارزیابی به نحوی قدرت سودآوری را از طریق یک عامل یا ضریب که هزینه سرمایه و نیز ریسک و بازده های مورد انتظار آتی را در بر می گیرد، سرمایه ای می کنند. EPS در صورتی برای ارزیابی قدرت سودآوری مناسب است که با تأکید بر اقلام مستمر سود و زیان محاسبه شده باشد. تحلیل گران بر شناسایی اجزائی از جریان درآمد و هزینه تمرکز می کنند که با ثبات و قابل پیش بینی باشند.
۶) نسبت P/E (قیمت به سود) یکی از خلاصه های مهم مالی است که براساس سود هر سهم محاسبه می شود و دوره مورد انتظار برگشت سرمایه گذاری را نشان می دهد و معکوس آن را نیز نرخ بازده مورد توقع حسابداری را نشان می دهد .
● محدودیت های EPS
تأکید شده است که کاربران اطلاعات مالی صرفاً بر یک رقم، EPS، تمرکز ننموده و از سایر اطلاعات نیز در مدل های تصمیم گیریشان استفاده نمایند. با این وجود حتی در استفاده از EPS به همراه سایر اطلاعات نیز باید به محدودیت هایی که در اندازه گیری آن وجود دارد، توجه شود. محدودیت های EPS به شرح زیر است :
۱) EPS مبتنی بر سود تاریخی است. مدیریت ممکن است در گذشته تصمیماتی گرفته باشد که سود جاری را افزایش دهد، ولی در آینده رشد سود کاهش یابد. بنابراین رشد EPS نمی تواند پیش بینی کننده قابل اتکایی برای نرخ رشد آتی باشد. به عبارت دیگر به کیفیت سود نیز باید توجه شود.
۲) EPS بدون توجه به تورم محاسبه می شود. نرخ رشد واقعی EPSممکن است متفاوت از نرخ رشد اسمی آن باشد.
۳) EPS متأثر از انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات توسط مدیریت است و این امر بر مقایسه بین شرکتها تأثیر می گذارد.
۴) با توجه به این که تغییر پذیری سود، نشانه ای از ریسک شرکت می باشد و باعث نوسان قیمت بازار سهام می گردد، مدیران تمایل به هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات دارند. بنابراین EPS ممکن است متأثر از صلاحدید مدیران باشد.
۵) EPS متأثر از ساختار سرمایه است. مثلاً تغییرات در تعداد سهام ناشی از صدور سهام جایزه (سود سهمی) بر مبلغ EPS دوره های جاری و گذشته تأثیر می گذارد و این مسئله مقایسه بین شرکتها را مشکل می نماید.
● سابقه قانون مندی EPS
EPS به عنوان یکی از خلاصه های مالی مهم از مدت ها قبل توسط تحلیل گران مالی و نیز سرمایه گذاران تهیه و استفاده می شده است. در آوریل ۱۹۵۸ کمیته روش های حسابداری در آمریکا با انتشار ARB [xiv] شماره ۴۹ تحت عنوان سود هر سهم شرکتهایی که سهام آنها توسط عموم معامله می شد را ملزم به افشای اطلاعات سود هر سهم نمود. در دسامبر ۱۹۶۶ نظریه APB[xv] شماره ۹ هیئت اصول حسابداری ، تحت عنوان گزارش نتایج عملیات جایگزین استاندارد قبلی شد و هیئت ارائه سود هر سهم در متن صورت سود و زیان را الزامی نمود. در اواسط دهه ۱۹۶۰ که موج ادغام ها با استفاده گسترده از اوراق بهادار قابل تبدیل، به عنوان یکی از ابزارهای تأمین مالی شدت یافت ، توجه تحلیل گران و حسابداران به مخرج کسر EPS یعنی تعداد سهام عادی که سود بر آن تقسیم می شود، جلب شد . مشخص گردید که رویه رایج فقط تعداد سهام در جریان را در نظر گرفته و توجهی به اثرات تقلیل دهندگی ذاتی اوراق بهادار قابل تبدیل نداشت و این مسئله اغلب منجر به ارائه بیش از واقع EPS می گردید.مدیران شرکتهای جذب و ادغام کننده دریافتند که امکان خرید سود یک شرکت از طریق واگذاری اوراق بهادار قابل تبدیل کم بازده که در واقع بیانگر منافع مالکیت انتقالی به آینده است، وجود دارد. چنین رشدی در سود باعث افزایش ارزش سهام می شد.
انتقاد از روش محاسبه EPS باعث شد هیئت اصول حسابداری در مه ۱۹۶۹ نظریه APB شماره ۱۵ تحت عنوان «سود هر سهم» را منتشر نماید. این استاندارد ضوابط پیچیده ای جهت محاسبه EPS وضع نمود.پیچیدگی روش های محاسبه به گونه ای بود که هیئت تا سال ۱۹۷۱ بالغ بر ۱۰۲ بیانیه تفسیری در مورد آن منتشر نمود. طبق استاندارد جدید ، برای شرکتهای بدون اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام، یک رقم EPS پایه و برای شرکتها با اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام (شرکتها با ساختار سرمایه پیچیده) دو رقم سود اولیه(PEPS)[xvi] و کاملاً تقلیل یافته(FDEPS)[xvii] هرسهم ، بایستی محاسبه و در متن سود و زیان افشاء می شد. این نحوه محاسبه و افشاء تا سال ۱۹۹۷ پا بر جا بود.
در فوریه ۱۹۹۷ هیئت استانداردهای حسابداری مالی بیانیه شماره ۱۲۸ را تحت عنوان «سود هر سهم» منتشر نمود که جایگزین نظریه شماره ۱۵ APB شد. این استاندارد روش های محاسبه سود هر سهم را تا حد زیادی ساده نمود و محاسبه سود پایه هر سهم (BEPS) و سود تقلیل یافته هر سهم (DEPS) را به ترتیب جایگزین محاسبه سود اولیه هر سهم (PEPS) و سود کاملاً تقلیل یافته هر سهم (FDEPS) نمود.
در انگلستان نیز SSAP [xviii] شماره ۳ تحت عنوان «سود هر سهم» در فوریه ۱۹۷۲ منتشر شد و شرکتهایی که سهام آنها به صورت عمومی مبادله می گردید را ملزم به تهیه و ارائه EPS نمود. در آگوست ۱۹۹۰ ، FRS[xix] شماره ۳ تحت عنوان «گزارشگری عملکرد مالی» منتشر شد که تجدید نظری نیز در استاندارد قبلی محسوب می شد. در اکتبر ۱۹۹۸ FRS شماره ۱۴ تحت عنوان «سود هر سهم» منتشر شد. انتشار استاندارد جدید در راستای یکنواخت کردن روش های محاسبه EPS در سطح بین المللی و متعاقب انتشار استاندارد بین المللی شماره ۳۳ در ژانویه ۱۹۹۷ می باشد.
در ایران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، ملزم به ارائه پیش بینی سود هر سهم[xx] به بازار می باشند. در حال حاضر اجزای پیش بینی شامل سود عملیاتی، سایر درآمدها و هزینه ها و اطلاعات مقایسه ای نیز ارائه می گردد. مطابق مقررات بورس تهران ، شرکت ها باید حداقل ۵ بار در سال (قبل از شروع سال مالی، براساس عملکرد ۳ ماهه اول، ۶ ماهه، ۹ ماهه و ۱۲ ماهه) پیش بینی خود را اعلام نمایند. مسئولین بورس بارها نارضایتی خود را از تأخیر در ارائه اطلاعات سود هر سهم، عدم شفافیت پیش بینی ها، تأخیر در اعلام دلایل تعدیل پیش بینی سود هر سهم، غیرواقعی بودن پیش بینی های اعلام شده و عدم وجود ابزار مناسب جهت برخورد با این نوع بی انظباطی ها اعلام نموده اند ( بیدختی ، ۱۳۸۰).
در ایران قابلیت اتکاء اطلاعات ارائه شده به دلیل رویه های متفاوت ارائه اطلاعات (جسورانه، محافظه کارانه و واقع گرایانه) باید توسط سهامداران بررسی و با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد.پیش بینی EPS از محورهای مهم تصمیم گیری در مورد وضعیت شرکت می باشد و برای قیمت گذاری سهام، از اطلاعات EPS استفاده زیادی صورت می گیرد. در بسیاری از گزارش های مالی ، اطلاعات EPS در متن صورتهای مالی و یا در یادداشت های پیوست افشاء نمی شود .
● ضرورت قانون مندی افشای اطلاعات
بسیاری از استدلال های ارائه شده درخصوص قانونمندی افشاء اطلاعات توسط شرکتها بر این موضوع تأکید دارد که سرمایه گذاران و بازار سهام به طور کلی، توانایی تشخیص شرکتهای کارا از شرکتهای کمتر کارا را ندارد. بعضی از دلایل ارائه شده برای این ناتوانی در تشخیص به شرح زیر می باشد :
۱) کنترل انحصاری اطلاعات توسط مدیریت. اغلب ادعا می شود که مدیران بر منابع اطلاعات کنترل داشته و قادرند به روش ها و مقادیر مختلف اطلاعات را ارائه و قیمت های سهام را دستکاری نمایند. وضع مقرراتی که افشای اطلاعات را اجباری نماید منجر به بهبود توانایی بازار در ایجاد تمایز بین شرکتها در تخصیص بهتر منابع می شود.
۲) جزمی گری (دگماتیسم)[xxi]. طبق فرضیه جزمی گری، سرمایه گذاران صرف نظر از روش های حسابداری متفاوت مورد استفاده برای محاسبه سود، ارقام سود را به نحو مشابهی تفسیر می کنند. یک تعبیر از فرضیه جزمی گری این است که سرمایه گذاران به دلیل این که تعدیل ارقام سود متضمن هزینه است، بین روش های مختلف محاسبه سود تمایز قائل نمی شوند. یک تعبیر دیگر از فرضیه این است که سرمایه گذاران غیرمعقول عمل می کنند هر چند که در اقتصاد فرض می شود که افراد منطقی عمل می کنند.
۳) تنوع روش ها. یکی از دلایل دیگر ناتوانی بازار در فرق گذاری بین شرکتهای کارا و کمتر کارا تنوع روش هاست. فرض می شود به دلیل غیر حرفه ای بودن بسیاری از سرمایه گذاران، آنها قادر به درک روش های متفاوت و تمایز بین آنها نمی باشند. استدلال می شود که وضع مقررات افشا و ایجاد یکنواختی باعث افزایش رفاه اجتماعی (از طریق کاهش هزینه های افشاء و استفاده از اطلاعات) می گردد.
۴) فقدان عینیت. طبق رویه ی جاری، روش های مختلف حسابداری منجر به ارقام متفاوت درخصوص واقعیت های مشابه می گردد. دلیل این امر آزادی عمل حسابداران در انتخاب روش های مختلف می باشد. وضع مقررات باعث ایجاد یکنواختی می گردد و اطلاعات انعکاسی از واقعیت خواهد بود.
استدلال های ارائه شده درخصوص ضرورت قانونمندی افشای اطلاعات حسابداری تا حد زیادی در مورد وضعیت فعلی محاسبه و گزارش EPS صادق است.
دکتر علی رحمانی
(مدرس دانشگاه علامه طباطبایی)
(دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی)
[i] Earning Per Share
[ii] Dividend Per Share
[iii] Financial Accounting Standards Board
[iv] International Accounting Standard
[v] Basic Earning Per Share
[vi] Diluted Earning Per Share
[viii] Exposure Draft
[ix][ix] Contingently issuable share
[x] Mandatorily convertible instruments
(تفاوت اصلی اختیار معامله (option) با اختیار خرید سهام (warrant) این است که اختیار معامله به طور گسترده در بازارهای مالی به عنوان یک ابزار مصون سازی استفاده می شود و صادر کننده آن لزوما شرکت صادر کننده سهام نیست . ولی در مورد اختیار خرید سهام ، در صورت اعمال ، شرکت صادر کننده آن ملزم به انتشار سهام خود می باشد . )
دانلود رایگان فایل اکسل محاسبه سود هر سهم EPS
سود هر سهم، (به انگلیسی: Earnings per share) که معمولاً بهاختصار ایپیاس خوانده میشود، یکی از آمارههای مالی است، که عمومأ مورد توجه سرمایهگذاران و تحلیل گران مالی میباشد و اغلب برای ارزیابی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده میشود. در این پست از سایت دانشجویان حسابداری ایران برای شما یک فایل اکسل آماده کردیم که به وسیله آن میتوانید خیلی راحت سود هر سهم در شرکت های سهامی را محاسبه کنید.این فایل توسط جناب آقای مهدی ارژنگیان تنظیم شده است. برای مطالعه توضیحات بیشتر و دانلود رایگان فایل اکسل محاسبه سود هر سهم EPS در ادامه با آی آر حسابداران همراه باشید .
سود هر سهم EPS چیست ؟
سود هر سهم (EPS) یکی از آماره های مالی بسیار مهم است که مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد. EPS از تقسیم سود پس از کسر مالیات شرکت، بر تعداد کل سهام، محاسبه می شود. که نشان دهنده سودی است که شرکت در یک دوره مشخص به ازای یک سهم عادی بدست آورده است (نوو، 1385). اولین جزء محاسبه ی EPS درآمد (درآمد اختصاصی سهامداران عمومی) است. در واقع درآمد سهامداران عمومی، باقی مانده سود، پس از توزیع سهم کارفرمایان، عرضه کنندگان، ارائه دهندگان خدمات، صاحبان سهام ممتاز و بستانکاران می باشد.
دومین جزء EPS تعداد سهم منتشر شده در بازار توسط شرکت است. لازم به ذکر است، تعداد سهام موجود بازار را به عنوان جزئی از EPS شرکت تلقی می شود تا بتوان میزان مطالبات سهامداران عمومی را نسبت به درآمد در هر واحد اندازه گیری نمود به عبارت دیگر EPS مقدار سودی است که به هر سهم اختصاص می یابد با محاسبه سطح درآمد شرکت از این روش می توان به میزان درآمدی که هر فرد کسب می کند، دست یافت. با اینکه اجزای EPS ظاهرا ساده به نظر می رسد اما در واقعیت این طور نیست و این عناصر کاملا پیچیده اند.
توجه: کاربران گرامی لطفا ادرس سایت را به دوستانتان معرفی کنید…
» توضیحات :
فرمت این فایل xls می باشد.
برای مشاهده واجرای فایل از نرم افزار Microsoft Excel استفاده کنید
برای راحتی شما فایل ها رمز گذاری نشده است
» کپی رایت مطلب :
هرگونه کپی برداری از این مطلب غیر مجاز و حرام می باشد.
جهت ارتباط با مدیر سایت از طریق فرم تماس با ما اقدام کنید
مشکلات مطلب را در قسمت نظرات بیان کنید.
مفهوم EPS و DPS و پیشبینی درآمد هر سهم چیست؟
در سالهای پیش، شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران یکبار قبل از شروع سال مالی، بر اساس وضعیت عملکرد در سالهای گذشته و برنامههایی که مدنظر دارند در سال آینده اجرا کنند، پیشبینی خود را از سود سال آینده اعلام میکردند.
اما ارائه پیشبینی سود یا همان EPS از مدتها پیش متوقف شده است.
سازمان بورس و اوراق بهادار با انتشار دستورالعملی جدید، حذف پیشبینی سود (زیان) هر سهم ( EPS ) را اعلام و از نهم دیماه 1396 اجرایی نمود اما، این دستورالعمل با واکنشهای مثبت و منفی کم سابقهای از سوی اهالی بازار سرمایه همراه بود.
برخی معتقدند حذف پیشبینی EPS باعث شده سرمایه گذاران با تحلیل و بررسی بیشتری به خرید و فروش اقدام کنند.
در حال حاضر بعد از اتمام سال مالی شرکت و مشخص شدن عملکرد واقعیِ آن سال، درآمد هر سهم (EPS ) واقعی اعلام میشود.
ایپیاس (EPS) چیست ؟
EPS خلاصه اصطلاح earning per share یا سود هر سهم است.
هرگاه کل سود پس از کسر مالیات را به تعداد سهام تقسیم نماییم؛ سود هر سهم بدست میآید.
- EPS پیشبینیشده : عبارت است از سود هرسهم که شرکت برای سال مالی که در پیش است پیشبینی میکند (ارائه EPS پیشبینیشده در بورس ایران متوقف شده است).
- EPS تحقق یافته : عبارت است از سود هرسهم که در دوره مالی گذشته به هر سهم تعلق گرفته است.
- تعدیل EPS : شرکتها در ابتدای سال مالی EPS خود را پیشبینی میکنند که به آن EPS پیشبینی شده میگویند. ولی گاهی این سود کمتر و گاهی بیشتر از پیشبینی درمیآید. تعدیل EPS به این معناست که با بررسی مشخص میشود سود پیشبینی شده کمتر یا بیشتر از مبلغ پیشبینی شده درآمده است.
نسبت قیمت به درآمد یا “ایپیاس” معمولا به عنوان یکی از مهمترین متغیرها در تعیین قیمت سهم است. eps همچنین یک جزء اصلی در محاسبه ارزیابی سهام با توجه به قیمت آن است.
یکی از جنبههای مهم EPS که معمولا در محاسبات نادیده گرفته میشود، میزان سرمایه موردنیاز برای ایجاد درآمد خالص است.
دو شرکت میتوانند رقم EPS یکسانی داشته باشند اما یکی از آنها این رقم سود به ازای هر سهم (EPS) را با سرمایهگذاری کمتری بدست آورده است. ناگفته پیداست شرکتی که با سرمایه کمتری بتواند سود بیشتری بسازند کارآمدتر از دیگریست و اگر همه فاکتورهای دیگر مساوی باشد، معمولا شرکت بهتری برای سرمایهگذاری است.
سرمایهگذاران همچنین باید از دستکاری EPS آگاه باشند. مهم است که روی یک فاکتور مانند EPS یا P/E به تنهایی تکیه نکنیم و آنها را با سایر معیارها و تحلیلها استفاده نماییم.
سود نقدی سهام (DPS) یا سود تقسیم شده چیست؟
آن بخش از سود شرکت که به سهامداران پرداخت میشود، به سود سهام یا سود تقسیم شده معروف است.
مقدار سود سهام و تاریخ پرداخت آن را هیاتمدیره در مجمع عمومی سهامداران پیشنهاد میکند.
DPS = EPS- (اندوخته قانونی + اندوخته طرح و توسعه + سود انباشته)
سود نقدی شرکتها با روشهای مختلفی به سهامداران آن شرکت پرداخت میشود. برای اطلاع از زمان پرداخت و مقدار سود و روش دریافت سود سهام میتوانید روش پرداخت سود نقدی سهام شرکت ها را مشاهده کنید.
نسبت قیمت به درآمد ( P/E ) چیست؟
P/E یا نسبت قیمت به سود یکی از افزارهای قدیمی و عموما” پر استفاده به منظور ارزش گذاری سهام است.
هر چند محاسبه ی P/E بسیار ساده است اما تفسیر آن عملا” دشوار می فرمول محاسبه eps نماید. شرح مفصل نسبت P/E را در این صفحه مشاهده کنید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر فرمول محاسبه eps یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می فرمول محاسبه eps توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
دیدگاه شما