Jobinja | جابینجا | استخدام، آگهی استخدام، کاریابی، استخدامی جدید، بازار کار، نیازمندیها، ساخت رزومه رایگان، کار و استخدام دولتی، اشتغال، جستجوگر حرفه ای استخدام و شغل
مدیریت تیم خریو تامین کالای مورد نیاز برای بازرگانی در بخش فروش
انجام اقدامات مطابق با رویه ها و دستورالعمل های تایید شده توسط شرکت.
نظارت بر خرید کالا یا خدمات خواسته شده برای شرکت.
پیدا کردن بهترین قیمت محصول و ارزیابی فروشندگان و انجام مذاکره با فروشندگان.
ارزیابی تامین کننده و تجزیه و تحلیل درخواست های خرید.
مقایسه کالاهای موجود با یکدیگر برای تعیین قیمت مناسب محصولات.
نظارت بر برآورد کلی بودجه و عملیات منابع.
انجام فرآیند خرید و امضای قرارداد با فروشندگان.
شرایط احراز:
مهارت های ارتباطی قوی.
توانایی هدایت و مدیریت تیم بازرگانی
لیسانس یا کارشناسی ارشد در زمینه تجارت، مدیریت یا مهندسی .
حداقل 3 تا 5 سال سابقه کار کارآمد در تهیه و خرید.
توانایی در مدیریت زمان.
نتیجه گرا و توانایی کار گروهی.
قابلیت نهایی کردن وظایف، ارائه گزارش های لازم و پی گیری ها.
توانایی انجام وظایف و پروژه های تعیین شده.
آشنایی خوب با محصولات صنعتی، مواد شیمیایی، معدنی، پالایشگاهی و محصولات نفت و گاز.
مذاکره کننده خوب و تسلط به اصول مذاکره
معرفی شرکت
شرکت ESGTrade با یک دهه سابقه موفق در زمینه بازرگانی محصولات پتروشیمی ،شیمیایی ،صنعت ساختمان و غذایی به طور گسترده فعالیت دارد و در صادرات به کشورهایی از قبیل: روسیه، ترکمنستان، ازبکستان، گرجستان، افغانستان، ارمنستان، ترکیه، چین، تایوان و آفریقا پیشرو است.
تریدِ نتیجهگرا
کاویانپور: پرسپولیس نتیجهگرا شده و دنبال فوتبال زیبا نیست/ نفت بد دفاع میکرد
پرسپولیس نیوز : پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت: به نظرم پرسپولیس کمی نتیجهگرا شده و دیگر دنبال فوتبال زیبا نیست.
حامد کاویانپور، در مورد تساوی پرسپولیس مقابل نفت تهران اظهار داشت: واقعا نفت بد دفاع میکرد، ضمن اینکه نبود هواداران و البته منشا و احمدزاده هم در این نتیجه تاثیر داشت.
وی ادامه داد: در خصوص منشا و احمدزاده باید به تصمیم برانکو احترام گذاشت، برانکو پیش از این هم نشان داده که در برخورد با بی انضباطی بسیار خوب عمل میکند.
پیشکسوت پرسپولیس درباره سانترهای فراوان و بی نتیجه این تیم مقابل نفت تهران هم گفت: وقتی تیمی عقب بازی میکند بهتری روش برای گل زدن سانتر و شوت است. البته تیم نفت ۴،۵ بازیکن باتجربه را در خط دفاع گذاشته بود تا هرطور شده مساوی را بگیرد.
کاویانپور در خصوص اینکه بعضیها اعتقاد دارند برانکو ترسو شده و این حس به پرسپولیس هم انتقال پیدا کرده، عنوان کرد: برانکو تریدِ نتیجهگرا ترسو نشده، بعد از اتفاقی که چند وقت اخیر برای پرسپولیس رخ داد، برانکو تغییر سیستم داد و با ۲ هافبک دفاعی بازی میکند. به نظرم پرسپولیس کمی نتیجهگرا شده و دیگر دنبال فوتبال زیبا نیست. هرچند در این شرایط هم باز پرسپولیس بهترین فوتبال ایران را بازی میکند.
تریدِ نتیجهگرا
کاویانپور: برانکو مدتهاست که نتیجهگرا شده/ پرسپولیس از نظر انگیزه مشکل دارد
پرسپولیس نیوز : پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت: مشکل پرسپولیس اینجاست که این تیم از نظر انگیزه مسئله دارد.
حامد کاویانپور در مورد تساوی پرسپولیس مقابل نسف قارشی و صعود شاگردان برانکو به یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا اظهار داشت: پرسپولیس به نتیجهای که میخواست دست پیدا کرد اما واقعیت این است که برانکو مدتهاست که نتیجهگرا شده است. بعد از جدایی طارمی و رفیعی و البته مشکلات مسلمان برانکو با ۲ هافبک دفاعی بازی میکند، این یعنی برانکو نتیجهگرا شده.
وی ادامه داد: پرسپولیس در این فصل خوب نتیجه گرفته و توقعی هم نیست که تا پایان لیگ یک روند را داشته باشد. قهرمانی پرسپولیس در لیگ مسجل شده و در آسیا هم از گروهش صعود کرده است. فقط پرسپولیس در یک موضوع شانس آورده است. اگر پرسپولیس امسال هم گروهی مانند سال گذشته داشت حتی برای صعود هم از گروهش مشکل داشت.
پیشکسوت پرسپولیس در پاسخ به این سوال که آیا این تیم میتواند السد را در ورزشگاه آزادی شکست دهد، عنوان کرد: السد تیم بسیار حرفهای است که بازیکنان خوبی هم دارد. مشکل پرسپولیس اینجاست که این تیم از نظر انگیزه مشکل دارد. برانکو کار وحشتناکی برای بازگشت انگیزه به تیمش دارد. بازیکنان پرسپولیس مانند فصل گذشته قهرمان شدهاند و همین مسیر امسال را هم سال گذشته در آسیا رفتهاند. با این شرایط کار کادرفنی برای ایجاد انگیزه در تیم بسیار مشکل است.
کاویانپور در مورد شانس قهرمانی تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا گفت: واقعا ما شانسی نداریم و به کمک معجزه میتوانیم به قهرمانی برسیم. وقتی کشوری مثل چین به این اندازه در فوتبال سرمایهگذاری میکند و از لیگ این کشور بازیکن به بارسلونا میرود، این نشان میدهد که فوتبال در شرق آسیا چقدر پیشرفت کرده است. تیمهای شرق آسیایی بازیکنان خارجی درجه یک میگیرند که در فوتبال ما چنین بازیکنانی وجود ندارند.
وی ادامه داد: مدیران فوتبال ما باید در این خصوص حرکتی بکنند. برای مثال منشا بازیکن خوبی است اما میتواند از پرسپولیس به بارسلونا برود و در این تیم بازی کند؟! در این شرایط باید سطح توقعمان را پایین بیاوریم. نمیشود با ۲ میلیون در بهترین نقطه تهران خانه خرید.
پوست اندازی در سنتیترین بخش قدرت با اقدامات « مرد نتیجهگرا »
از دهم تیرماه سال گذشته که مقام معظم رهبری برای حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی اژهای حکم ریاست بر قوه قضاییه را صادر کرد تا پایان سال ۱۴۰۰، دستگاه قضا نشان داد در مسیر تحول قرار گرفته و گرفتن نتیجه نهایی برای او مهمتر از تبلیغات بیثمر است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در حکم ریاست غلامحسین محسنی اژه ای بر دستگاه قضا که از آن به عنوان سنتیترین بخش قدرت سیاسی یا سنتی ترین قوه بین قوای سه گانه یاد می شود، ۶ محور اصلی مورد تاکید قرار داده شده بود:
۱-گسترش عدالت و مبارزه با فساد
۲-تحول در دستگاه قضایی
۳-استفاده از فناوریهای نوین
۴-استفاده از نیروهای متخصص و پاکدست
۵-برخورد با مفاسد درون قوه ای
۶-ارتباط نزدیکتر با مردم
بر این اساس می توان گفت در سال ۱۴۰۰، نقشه راه قوه قضاییه مشخص و معلوم بود. زیرا به جز استفاده از فناوریهای نوین که در حوزه فنی و اجرایی تعبیر میشود، ۵ محور دیگر مورد تاکید در حکم ریاست بر قوه قضاییه، نیاز به عزم و اراده ای جدی دارد تا قوه ای که به تعبیر بسیاری از ناظران، با رها کردن سکان آن از سوی سید ابراهیم رییسی و رفتن به سمت رقابتهای سیاسی ریاست جمهوری، وضعیت علی حدهای یافته بود، به ماموریت و کارویژه اصلی خود بازگردد.
نگاهی به عملکرد غلامحسین محسنی اژه ای در ماههای اخیر نشان دهنده آن است که دستگاه قضا کمتر دستخوش مسایل سیاسی شده است. اژه ای با توجه به تجربهای که از فعالیت در امور قضایی و امنیتی دارد، به خوبی آگاه است نه کارهایی که عمری اشتباه انجام میشده، یک روزه قابل اصلاح است و نه میتوان سیستم را بهحال خود رها کرد چرا که در سیستمی که به امان خدا رها میشود، میکروب فساد رفته رفته همه جا را آلوده خواهد تریدِ نتیجهگرا کرد.با این دیدگاه، اژهای تلاش کرده است در مسیر عدالت و انصاف و همچنین مبارزه با فساد، اقداماتی را انجام دهد که هم افکار عمومی را قانع و همراه سازد که «کشتیبان را سیاستی دیگر آمد» و هم به معدود مفسدان احتمالی گوشزد کند این بار از چشم پوشی بر فساد خبری نیست.تریدِ نتیجهگرا
برخورد با مظاهر فساد در جامعه و درون دستگاه قضا
یکی از جلوه های اصلی مبارزه با فساد در ۸ ماهه اخیر، دستورات مستقیم اژهای برای زدودن تصرفات غیرقانونی از اراضی ملی و عمومی است که این روزها درباره آن خبرهای بسیاری منتشر شده است. نکته مهم آن بود که با دستورات مستقیمی که از سوی رییس قوه قضاییه برای رفع تصرفات از اراضی عمومی صادر شد، متصرفان غیرقانونی دولتی، ماستها را کیسه کردند و بسیاری از آنها پیشاپیش دستگاه قضایی، دست از عرصههای تصرف شده برداشتند و به محل ماموریت خود بازگشتند.
او حتی در برخی موارد، نیاز ندید دست به قلم شود و دستور مکتوب صادر کند. در سخنرانیهای خود با آرامش به دستگاههای دولتی توصیه کرد که در اسرع وقت نسبت به رفع موانع حاشیه رودخانه چالوس اقدام کنند تا نیازی به ورود قوه قضائیه نباشد. مدیران دولتی که دیدند هوا پس است، پیش از آنکه دادستانها با مامور و قوای قهریه سراغ املاک غیرقانونی بروند، خودشان، اقدام به تخلیه عرصههای تریدِ نتیجهگرا تصرف شده کردند.
یکی دیگر از اقدامات اژهای که همراهی افکار عمومی را به دنبال داشت، برخورد او با برخی مظاهر فساد و کم توجهی به حقوق مردم در دستگاه قضاست. در یکی از این موارد، زمانی که او در بازدید از یک مجتمع قضایی، مشاهده کرد مقام مسئول ارجاع مجتمع، پرونده های مردم را معطل می کند، به شدت با او برخورد کرد. رئیس قوه قضائیه در برخورد با یک فساد و آمارسازی در دادسرای کارکنان دولت گفت: با چه مجوزی پروندهها را پیش خود نگه میدارید و ارجاع نمیدهید؟ مسئول مربوطه ظرف یک ماه باید این رویه را اصلاح کند در غیراین صورت نسبت به تغییر او اقدام شود، با کسی تعارف نداریم.
ارتباط نزدیک اژه ای با مردم
واقعیت این است که شاید در دوره رییس قبلی، ارتباط مستقیم ریاست قوه قضاییه با مردم برقرار میشد ولی چون بعدا همگان دیدند که او سودای ریاست جمهوری بر سر داشت، میتوان خرده گرفت که ارتباط مستقیم آن روزگار، پشتوانه عمل سیاسی بعدی قلمداد میشد. این خرده، به اژهای وارد نیست، چه او هرگز سودای ریاست جمهوری در سر ندارد و نیازی نیز به این موضوع احساس نمیشود.
با این حال، ارتباط مستقیم اژهای با مردم در دوران ریاست او بر قوه قضاییه، بیش از زمانی بود که دادستان کل کشور یا معاون اول قضا، نامیده میشد و خاطرات وی در نشست مشترک با دانشجویان در دانشگاه و قصه سوت بلبلی زدن، هنوز نقل محافل است.
اژه ای در کسوت ریاست قوه، البته ارتباط بسیار نزدیکی با محکومان و متهمان و همچنین خانوادههای آنان برقرار کرد که نگارنده به یاد ندارد به جز در اواخر دوره مرحوم آیت الله شاهرودی، ارتباط مستقیمی این چنین شکل گرفته باشد، هر چند برخی اقدامات اژه ای در ارتباط گرفتن با متهمان پرونده های سیاسی و امنیتی و حضور در بازداشتگاه های فوق امنیتی نهادهای مربوطه و گفتگو با متهمان بدون حضور ثالث، تاکنون بی سابقه بوده است.
کافی است به یاد داشته باشیم اژه ای در روز اول سال، به ملاقات زندانیان زندان ساری رفت و از نزدیک با آنها به گفتگو نشست، پرونده چند نفر را مطالعه کرد و دستوراتی در ارتباط با آنها صادر کرد و حتی در مرحله ای، برخی محکومان از او خواستند به صورت خصوصی ملاقات کنند که درخواست آنها هم اجابت شد. این نکته در کنار ملاقاتهای مکرر وی با خانواده محکومان امنیتی و بازداشتی های حوادث خوزستان و اصفهان و حتی بازداشتیهای رویدادهای سال ۹۸ به خوبی نشان میدهد رییس دستگاه قضا، ابایی ندارد از نزدیک و به صورت مستقیم، بر روند امور قضایی و ضابطان نظارت کند و در صورت لزوم، دستوراتی برای تغییر در روشها و منش ها و اصلاح امور جاری صادر کند.
او حتی در برخی ملاقاتها که با مردم و به خصوص مالباختگان پروندههای کثیرالشاکی داشت، مستقیما با رییس کل دادگستری استانی که پرونده در آن رسیدگی می شد به گفتگو پرداخت و دستورات اکید و آنی صادر کرد که بازخورد آن در ۳ ساعت بعد به مردم و شکات رسید. نمونه آن را میتوان در تعیین وقت دادگاه در پرونده آذین خودرو مشاهده کرد که بلافاصله پس از نشست اژه ای با مردم، وقت رسیدگی برای این پرونده کلان تعیین و پس از گذشت ۳ روز نیز دادگاه تشکیل شد و رای مربوطه صادر شد. نمونه دستورات موردی او در بازدید از زندانها، بسیارند که نشان میدهد اژهای سخت در بررسی جزییات موجود در پروندهها، دقت کرده و به قول قضات، مو را از ماست می کشد. همچنین ورود مستقیم او به پرونده یک زندانی سیاسی به نام هیراد بداغی هم نشان دهنده توجه ویژه او به نظارت بر اقدامات قضایی و ضابطان دستگاه قضا برای برقراری عدالت و قانون است.
رفتار صادقانه با مردم
یکی از اقدامات اژهای بهعنوان رییس قوه قضاییه در صداقت او در ارائه گزارش به مردم است.
بر این اساس است که به مقام ارجاع مجتمع قضایی کارکنان دولت توصیه می کند به جای آمارسازی و نگه داشتن پروندهها طبق قانون عمل کند وگرنه برکنار میشود و همچنین در سخنان خود به مردم تاکید دارد با وجود تلاشهای فراوان کارکنان قوه قضاییه و قضات، ایجاد تحول در این دستگاه سنتی بسیار مشکل است.
اژه ای در سخنرانی خود با بیان اینکه اعتراف میکنم هنوز در قوه قضائیه تحولی ایجاد نکردهایم، گفته است: اگر کاری کردیم ورودی به قوه قضائیه نبود، کم شد و پروندهها بسیار پایین آمد و رسیدگیها کوتاه شد و رضایت مردم بالا رفت تحولی ایجاد کردیم.
او در جلسه شورای عالی قضایی گفت: اگر بر اثر وظیفهشناسی نیروهایمان یا فشاری که میآوریم پروندههای معوقه را به روز برسانیم کار خوب و لازمی است اما اگر دوباره معوقه شود تحولی ایجاد نشده است اگر کاری کردیم ورودی به قوه قضائیه نبود، کم شد و پروندهها بسیار پایین آمد و رسیدگیها کوتاه شد و رضایت مردم بالا رفت تحولی ایجاد کردیم اما اگر انقدر به زیرمجموعه فشار آوردیم که فرسوده شد و از خانه و زندگیش هم کسر گذاشت و به کار پرداخت تحولی ایجاد نکردیم.
واقعیت این است که فشار فزاینده پروندههای قضایی بر کارکنان قوه و قضات به حدی بالاست که منجربه فرسودگی شغلی آنها شده و در این بین، پرداختی پایین و حقوق نامتناسب کارکنان دستگاه قضایی هم باعث نارضایتی آنها از کارشان شده است. بر این اساس بود که در سال ۱۴۰۰ شاهد تجمعات و تحصن برخی از کارکنان دستگاه قضا در محوطه دادگاه ها بودیم که در تاریخ تشکیل عدلیه مدرن در ایران سابقه نداشت.
دامنه این اعتراضات به حدی بالا رفت که برخی از آنها اعلام کردند حاضر به بازگشت به کار نیستند و استعفای خود را به صورت گروهی تقدیم مقامات مسول کردند. هر چند خبرهای رسیده حاکی از جلب رضایت نسبی کارکنان دستگاه قضایی دارد ولی این اقدامات به خوبی نشان میدهد اژهای در تمشیت امور دستگاهی که از سلف خود تحویل گرفته با چه مشکلاتی مواجه است.
تغییر در رویهها و روشها و میدان دادن به رافت اسلامی
اژهای در مقام رییس دستگاه قضایی کشور، اختیاراتی درباره اعطای مرخصی به زندانیان و پیشنهاد عفو به مقام معظم رهبری دارد که نمونهای از رافت اسلامی تلقی میشود. خوشبختانه او به نیکی از اختیارات قانونی خود در اعطای مرخصی به زندانیان و محکومان و همچنین پیشنهاد اعطای عفو به مقام معظم رهبری استفاده کرده که نشان میدهد عزم رییس جدید دستگاه قضا، رفتن به سمت عدالت ترمیمی است نه مجازاتهای انتقامجویانهای که ثمره ای به جز بازتکرار چرخه خشم و خشونت ندارد.
البته در برخی پروندهها، رافت اسلامی خود را به صورت جایگزینی مجازات حبس به سازندگی و بهبود وضعیت مردم تغییر شکل داده که از سوی ناظران دستگاه قضا به نیکویی استقبال شده است. به عنوان نمونه او در سفر به استان گلستان، به قاضی پرونده یک محکوم مالی که به حبس و جزای نقدی و رد مال محکوم شده بود، به ساخت و ساز چند هزار مسکن برای مردم پیشنهاد داد که پیشنهاد وی هم اجرایی شد.
دستور او برای اجرای قانون و تعیین مجازاتهای جایگزین حبس هم از سوی حقوقیها استقبال شد تا نشان دهد می توان به جای پر کردن زندانها، از پتانسیل مجازات و کیفر برای ساختن وطن استفاده کرد. تعیین شعب ویژه برای رسیدگی به جرایم سیاسی که تاکنون از سال ۱۳۹۵ و تصویب قانون جرم سیاسی مسکوت مانده بود نیز از سوی ناظران دستگاه قضایی تعبیر به شجاعت و قانونمندی شد تا نکته مثبت دیگری در کارنامه تریدِ نتیجهگرا ۸ ماهه او باشد.
اژه ای در آستانه کریسمس و میلاد حضرت عیسی مسیح هم مرخصی ۱۰ روزه به زندانیان اقلیت مذهبی مسیحی عطا کرد تا مورد استقبال نماینده مجلس برخاسته از این اقلیت قرار گیرد.او همچنین در نحوه مواجهه با متهمان نیز دستورات زیادی به قضات و مقامات تحقیق و تعقیب داده تریدِ نتیجهگرا و از آنها خواسته بر اقدامات ضابطان نیز نظارت دقیق داشته باشند.
فی المثل او دستور دارد در مواردی که نیاز به بازرسی از منزل یا محل کار فرد متهم نیست نباید این اقدام صورت گیرد، چنانچه ضرورت ایجاب بر بازرسی میکند باید در انجام این امر نهایت دقت صورت گیرد و نباید در حین بازرسی از منزل یا محل کار فرد متهم برای اعضای خانواده یا همکاران او دلهره ایجاد شود.
بخشنامه وی درباره حقوق زندانیان هم مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هر چند بخشنامه او تکرار بخشهایی از قوانین و بخشنامههای قبلی است ولی نشان میدهد اژهای برای حقوق زندانیان اهمیت ویژه ای قائل است تا دستگاه قضایی زندانی در طراز جمهوری اسلامی داشته باشد.
از آن طرف هم هر چند رافت اسلامی یکی از ابزارهای قاضی برای اجرای بهتر احکام است، دستورات اژه ای برای سختگیری بر محکومان فراری و جلب آنها نیز مورد توجه قرار میگیرد. زیرا آسانگیری بر متهمانی که امنیت عمومی مردم و آرامش جامعه را به خطر میاندازند به مصداق «ترحم بر پلنگ تیز دندان» باعث سست شدن پایههای امنیت در جامعه می شود که خطرات آن بیانتهاست.
نکته قابل توجه دیگری که در عملکرد چندماهه اخیر اژه ای شاهد هستیم، پرهیز از «بت سازی» و تشریفات فاقد ارزش و توجیه است. او با گفتن جمله «من آیت الله نیستم»تریدِ نتیجهگرا راه را بر چاپلوسان ثناگو که باعث دور شدن مسول از مردم میشوند، بسته و اجازه نداده تا تلهای که بر سر راه برخی مقامات قرار گرفته، او را از مسیر عدل و انصاف دور کرده و کیش شخصیت را بر روش و منش وی حاکم سازد.
اقدامات او در کاستن از تشریفات تنها به این جمله خلاصه نمیشود. دستورات مکرر او برای پرهیز از تشریفات انجام امور به خصوص نظارت عالیه در دستگاه قضایی، نشان میدهد وی بیشتر از آنچه مرد تبلیغات و خبرسازی باشد، مرد نتیجه گرایی و بهبود در شاخصها و عملکردهای قضایی است که بخشی از آن مربوط به رضایت مردم از عملکرد دستگاه تریدِ نتیجهگرا قضایی مربوط میشود. او خود البته در سفرهای استانی، تشریفات مربوط به هواپیمای اختصاصی و نظایر آن را کناری گذاشته و با پرواز عمومی به مقصد نظارتی خود میرود تا نشان دهد این تشریفات نیست که کار میکند، بلکه عزم و اراده است تا بتواند سنتیترین بخش قدرت در ایران را به شکل جدید، کارامد و بهینهسازی کند.
حوزه قم بعد از انقلاب نتیجهگرا و اجتماعیتر از نجف شد/ جریانهای فقهی مطرح کدامند؟
حجتالاسلام مصطفی دری معتقد است ویژگی حوزه در صد سال اخیر، نتیجهگرایی در فقه است و حجتالاسلام احمد رهدار، نتیجهگرایی فقهی حوزه قم را به دلیل مبنای روشی آیتالله حائری و آیتالله بروجردی میداند.
در صدمین سال احیای حوزه علیمه قم از سوی مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قرار داریم و تحولات یک قرن اخیر حوزه از مناظر مختلف از جمله فقهی قابل بررسی است.
به همین مناسبت و در ادامه پیگیری پرونده صد سالگی حوزه قم، ایکنا نشستی با موضوع « تحولات و تطورات فقهی حوزه قم » با حضور حجتالاسلام والمسلمین احمد رهدار، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) و حوزه علمیه و حجتالاسلام والمسلمین مصطفی دری، قائممقام پژوهشگاه فقه معاصر، نویسنده و استاد حوزه علمیه برگزار کرده که در ادامه بخش اول آن را میخوانید؛
ایکنا ـ حوزه علمیه در طول تاریخ به ویژه در صد سال اخیر رویکردها و جریانات مختلف فقهی را به تریدِ نتیجهگرا خود دیده است. این رویکردها چه تحولاتی را به دنبال داشته و فقه امروز چقدر متأثر از رویکرد آیتالله حائری یزدی و آیتالله بروجردی است؟
رهدار: اگر حوزه قم را وارث حوزههای علمیه شیعی ماقبل آن بدانیم، در دوره نزدیک به تأسیس حوزه قم چند شاخه و جریان فقهی داریم که از حوزههای علمیه شهرهای دیگر به حوزه قم سرریز شدهاند. اولین جریان، فقهی _ حکمی است که حکمت در آن غلبه دارد، مانند ملاصدرا یا حکمای اربعه دوره قاجار مانند زنوزی و سبزواری و حکمای تهران مانند مرحوم رفیعی و نیز فرد شاخص این گرایش در دوره بعد از انقلاب اسلامی یعنی مرحوم آیتالله حسنزاده آملی. این آقایان حکیمان فقیه هستند و کار آنان آشتی دادن زبانِ حکمت با فقه بود. در نبود این آشتی، شاهد تکفیرهایی از سوی فقها درباره حکما بودیم ولی این آشتی دادن سبب شد تا تکفیرها کمرنگ شود، این فقهای حکمی، بین زبان حکمت و فقه همافزایی کردند که برای حوزه امروز هم در زمینه حکمت و هم فقه آوردهایی داشته است.
جریان دیگر، عرفانیفقهی با غلبه جریان عرفانی است و مرحوم سیدعلی شوشتری آغازگر آن است و بعد ملاهادی سبزواری، قاضی طباطبایی و در دوره ما کسانی مانند آیتالله بهاءالدینی، آیتالله بهجت و تا حدودی علامه طباطبایی آن را دنبال کردند، البته علامه از حکمت هم بهره وافری داشت. خروجی این جریان سبب آشتی زبان فقه و عرفان شد و در غیاب این صلح، شاهد تکفیرهایی علیه عرفان بودیم و نیز سرمایه این جریان انکارنشدنی است.
جریان سوم شامل فقیهان محض است و غلبه در این جریان با فقه است؛ مانند وحید بهبهانی و شیخ انصاری، میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، ابوالحسن اصفهانی، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب که امام و رهبری به خاطر تشکیل حکومت اسلامی فضای متفاوتی را ایجاد کردند. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم مؤسس و آیتالله العظمی بروجردی هم جزء این جریان فقهی هستند که بُعد فقهی در آنها پررنگتر و نیز میراث آنان فاخر است.
جریان چهارم شامل فقهای متجدد است؛ یعنی فقهایی که عمق فقهی آنها کم است و روشنفکری آنها غلبه دارد. آنان تلاش میکنند که زبان فقه را با مدرنیته و تجدد آشتی دهند و همافزایی داشته باشند؛ گرچه در این جریان التقاط زیاد است و خروجی آن هم در برخی موارد به سمت تجدد غش کرده است ولی اگر سرمایه این جریان در میراث فقاهت ما دیده نشود، باز نقص وجود خواهد داشت. البته جریانات دیگری را هم میتوان اضافه کرد.
ایکنا ـ برای تکمیل بحث، افراد شاخصی از جریان چهارم یعنی روشنفکران متجدد را هم نام ببرید.
رهدار: اگر از آستانه مشروطه شروع کنیم، مرحوم شیخ هادی نجمآبادی، فقیه مسلمی است که تحت تأثیر تجدد بود؛ ملکالمتکلمین و ناظمالاسلام کرمانی هم فقهایی هستند که در فقه آنها ایراد وجود دارد و برخی از آنها برچسب بابیت هم دارند؛ البته نمیدانم چه مقدار بابی بودند. در دوره معاصر مرحوم شیخ مؤسس، اسدالله خرقانی، شریعت سنگلجی و مرحوم آیتالله طالقانی جزء این طیف با درجات مختلف هستند، مثلا مرحوم طالقانی با وجود آنکه دغدغه آشتی فقه و تجدد داشت به سوی تجدد کشیده نشد و حتی سیدحسین مدرس طباطبایی که آمریکاست جزء این جریان است؛ افراد شاخص دیگر این جریان آیتالله صانعی، آیتالله جناتی و کدیور هستند؛ البته درجه فقهی آیتالله جناتی بر تجدد او غلبه دارد یا کسی در فقاهت آیتالله صانعی تردید نکرد، ولی تریدِ نتیجهگرا درباره مرجعیت او حرف و حدیث بود و ایشان هم در زمره فقهای متجدد محسوب میشود.
آیتالله مهدی حائری از افراد شاخص دیگر در این جریان و به عنوان فقیهی حکمی است و هر کدام در فضای فقهی ما نقش داشتند. البته همه اینها با وجود تفاوتهایی، اشتراکات هم داشتند؛ از جمله اینکه درباره مسائل مستحدث دغدغه داشتند و آنها را بررسی و نیز موضعی را اتخاذ کردند.
با تشکیل نظام اسلامی در ایران، همه فقها با تفاوت درجات، نسبتی با انقلاب برقرار کردند و هر کدام ادبیاتی را تولید کردهاند. در مجموع، تراث فقهی کنونی تراث فقهی سنگینی است که فعل اجتهاد ورزیدن را سنگین کرده است. البته این مسئله به مرحوم مؤسس و آیتالله بروجردی هم اختصاص ندارد و ماحصل فعالیتهای فقهی در حوزه است. اگر کُندیهایی را هم شاهدیم به این دلیل است که این تراث خیلی پر و سنگین وزن شده است.
ایکنا ـ آقای دری، جناب رهدار به چند جریان فقهی به خصوص در صد سال اخیر اشاره کردند. از دیدگاه شما بایستههای مکتب فقهی قم در سده اخیر به خصوص در مقایسه با حوزه نجف چیست؟
دری: فقهایی چون مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه و آیتالله بروجردی با وجود اشتراکی که در دیدگاه داشتند و در یک خط فقهی قرار دارند، ولی با مرحوم امام(ره) تفاوتهای جدی دارند. اگر مکتب فقهی صد سال اخیر حوزه قم را بررسی کنیم، اولین ویژگی آن تازهتأسیس بودن است و در تأسیس دست انسان باز است تا هر طوری که میخواهد به تأسیس حوزه بپردازد برخلاف وقتی که پیشینهای وجود داشته باشد.
آیتالله حائری وقتی به قم آمدند و بحث تأسیس یا احیای حوزه پیش آمد نه تنها درسی وجود نداشت و فیضیه تبدیل به خوابگاه شده بود، بلکه تعدادی از معتادان در آنجا حضور داشتند و ایشان ابتدا معتادها را بیرون کردند، یعنی حوزه کاملا بکر بود و طبیعتا طلاب خوبی هم وجود نداشت. مرحوم امام(ره) هم قصد ورود به قم را نداشتند و به خاطر شیخ عبدالکریم به قم آمدند. تازه تأسیس بودن برکاتی برای قم داشت و سبب شد تا حوزه مختص به خود باشد.
ویژگی دیگر حوزه در صد سال اخیر، نتیجهگرایی در فقه است که از مرحوم شیخ عبدالکریم و مرحوم بروجردی شروع میشود و در فردی مانند امام به اوج میرسد. اگر بین فقهای قم و نجف مقایسه کنیم خواهیم دید که مرحوم حائری دو جلد تقریرات اصولی دارد، آیتالله بروجردی دو جلد، امام چهار جلد و مابقی مراجع هم کتب اصولی دارند ولی در حوزه نجف فقط نیمی از مباحث اصولی آقای خویی 5 جلد شده و اگر نیمه دیگر آن هم نوشته شده بود 10 جلد میشد. تقریرات آقای روحانی 7 جلد شده است، تقریرات مرحوم آقای صدر که مرحوم آیتالله شاهرودی نوشته، هفت جلد است و تقریرات آیتالله وحید خراسانی حدود 18 جلد خواهد شد و مکاسب ایشان 18 سال طول کشیده است.
بنابراین در حوزه نجف به اصول به عنوان ابزار استنباط بسیار مفصل پرداخته شده است ولی در حوزه قم، اینطور نیست و دانش اصول خیلی مورد توجه نیست. آیتالله بروجردی درس اصول را بسیار مختصر برگزار میکردند و آیتالله شبیری زنجانی هیچ وقت اصول درس نگفتهاند جز یک مورد و فقط فقه گفتهاند؛ من این موضوع را نتیجهگرایی میدانم.
دو پسرعمو در خاندان صدر داریم، امام موسی صدر و شهید محمدباقر صدر؛ آقا موسی در لبنان حزب تشکیل داد و شاگرد تربیت کرد و کارهای عامالمنفعه کرد حال اگر کارهای ایشان و امام(ره) را با شهید صدر قیاس کنیم خواهیم دید که ایشان هیچ نظریه تولیدی ندارند، شهید صدر اقتصادنا را برای تبیین مکتب اقتصادی اسلام و برخی کتب دیگر را نوشتند، کتاب مشهور به حلقات را درباره اصول نوشتند ولی اینها باید فایده داشته باشد ولی وقتی فتاوای ایشان را ملاحظه کنیم در حوزه زنان چه کاری کردهاند؟ در همین بحث اقتصادی و بانکداری چه نتیجه عملی در پی داشت و چقدر آرای ایشان با آیتالله خویی فرق کرد. گرچه از ایشان با عنوان نابغه هم یاد میشود ولی در عمل ما کار نتیجهداری ندیدهایم. این همه تلاش و زحمت باید منتج به نتیجه شود. امام(ره) مثلا حق رأی زنان و موسیقی و چندین مسئله فقهی دیگر را حل کردند و قائل به فقه پویا شدند و مسیر فقهی جدیدی گشوده شد با این که مکتب اصولی خاصی نداشتند و نظریه خاص اصولی هم تولید نکردند.
مرحوم عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی و امام و شاگردان ایشان نتایج خوبی ایجاد کردند؛ مثلا در دوره معاصر، آیتالله مکارم شیرازی را میتوان نام برد که ایشان در دانش اصول صاحب نظریه نیست ولی مسئله ذبیحه را در حج حل کردند.
ایکنا ـ آیتالله بروجردی هم بحث نتیجهگرایی را دنبال میکردند یا این بحث در نسل بعد از ایشان به خصوص توسط امام خمینی رواج یافت؟
دری: بله، ایشان هم نتیجهگرا بود؛ کسی که دو جلد تقریرات اصولی دارد ولی فقهش 15 جلد است معلوم است که دنبال حل مسائل جامعه است، اکنون تقریراتی حدود 20 جلد نوشته میشود ولی نتیجه؛ هیچ و تکرار حرفهای گذشته است. اگر بناست که ما به همان نتایج قبل برسیم اصول آقای خویی خیلی آسان و روان است و نیازی به حلقات و بحوث و . نیست.
تحولگرایی ویژگی دیگر حوزه قم است؛ البته تحولگرایی با خودشیرینی در برابر مردم و روشنفکران یکی نیست؛ این کار بدی است که ما زور بزنیم تا از ادله آن چیزی به دست آوریم که مردم و روشنفکران میپسندند ولی کسانی که در فقاهت آنها تردیدی نیست ولو مرجعیتشان مورد مناقشه بوده با ادله و موازین در قم بروز و ظهور یافتند مانند مرحوم آیتالله صانعی، آیتالله جناتی، یا در حقوق زنان، آقای مهریزی، آقای ایازی و . . جالب اینکه برخی افراد تا زمانی که در نجف بودند فتاوای متفاوتی نداشتند ولی وقتی به قم آمدند تحول در آرائشان پیش آمد مثلا آقای سید کمال حیدری از شاگردن شهید صدر تا در نجف بود تحولی در مواضعشان نبود ولی وقتی به ایران آمد تحول در او پدید آمد؛ البته نمیگویم در نجف هیچ کسی نیست که فتوای نوپدید بدهد ولی این ویژگی حوزه نجف نیست.
ایکنا ـ اجتماعی بودن حوزه قم از دیگر ویژگیهای آن است. آیا حوزه نجف هم واجد این ویژگی هست؟
دری: بله. اجتماعی بودن حوزه قم هم از دیگر ویژگیهای آن است، مثلا آیتالله خویی حتی نقاشی جاندار را هم حرام میدانند زیرا کاری به لوازم اجتماعی و قابل اجرا بودن این فتوا ندارند ولی تفاوتهایی در آرای امام خمینی وقتی هنوز وارد عرصه مبارزه و انقلاب هم نشده بود، میبینیم که نشانگر توجه به بعد اجتماعی و توجه به قابلیت اجرای یک حکم است. اکنون مطالب جدیدی مانند فقه هستهای، فقه پزشکی، حجاب و . داریم که در نجف سابقه ندارد، حتی عناوین دروسی که فرزندان فقها در قم به آن میپردازند با عناوین دروسی که فرزندان فقها در نجف مشغول تدریس آن هستند تفاوت زیادی با هم دارد.
چند تن از شاگردان آیتالله سیستانی در حوزه مشهد، فقه پرشکی درس میدهند و چند شاگرد ایشان در نجف، حج و مکاسب میگویند و همه هم شاگرد ایشان هستند. یعنی شاگردان ایشان در ایران پیوست اجتماعی فتاوا را مورد توجه دارند که در نجف اینطور نیست.
ایکنا ـ آقای رهدار، آیا با دیدگاه جناب دری در مورد حوزه قم و نجف موافقید؟
رهدار: نکاتی که گفتند از نتایج فقه بعد از انقلاب و تشکیل نظام اسلامی است زیرا فقه قم قبل از انقلاب، اجتماعی نبود، حتی مصادیق بارز تحولگرایی هم بعد از انقلاب در فقه حوزه رخ داد. در مورد نتیجهگرایی فقهی حوزه قم موافق هستم و معتقدم به مبنای روشی مرحوم آیتالله حائری و آیتالله بروجردی برمیگردد. آیتالله حائری بیشتر مشی سامرایی داشت و آیتالله بروجردی هم بیشتر اصفهانی است و فقط چند سالی در نجف بودند و مشی خاص خود را داشتند. هر دوی این بزرگواران بحث فقهی و اصولی خود را موجز و روان ارائه کردهاند. البته این مسئله متأثر از تازه تاسیس بودن حوزه قم هم هست، کما اینکه فلسفه اسلامی در خاستگاه تاریخی خود از مشرب یونانی استفاده کرد ولی از جایی به بعد به صورت مستقل در قالب فلسفه اسلامی ارائه شد.
مصداقا من برخلاف نظر شما معتقدم که شهید صدر واقعا یک نابغه به تمام معناست حتی نظام واژگان جدیدی را که وضع کرد نشانه نبوغ اوست و این واژهها را تفننا عوض نکرده و این تغییرات استعداد و راه جدیدی را فراروی او گشوده است. دو چیز را در مورد شهید صدر فراموش نکنیم؛ اول این سنتی درست یا غلط در حوزه هست و شاگردان در زمان حیات استادشان بروز و ظهور چندانی ندارند و شهید صدر هم به عنوان شاگرد آیتالله خویی زودتر از ایشان شهید شد و تا در قید حیات بود به احترام استاد و از جنبه اخلاقی، آرای فقهی خود را بروز نداد. امام هم تا زمان حیات مرحوم بروجردی جلوه امامیت خود را بروز نداد. صدر در 46 سالگی شهید شد که واقعا در سنت حوزه، جوان محسوب میشود ولی مباحث و روش و سخنان وی روی کف دروس سنگین حوزه نجف آمده و کارهای سنتشکنانهای هم کرده است یعنی حزب درست کرده و امروز خیلی از جریانات سیاسی عراق ناشی از حزب الدعوه هستند. یا نظریه اصلاحی وی در باب مرجعیت شیعی از کارهای سخت و پوست برافکن است زیرا وقتی پروژه اصلاح مرجعیت مطرح شود یعنی به قلب حوزه زده است و این جسارت نیاز دارد.
البته قبول دارم در مجموع ساختار حوزه نجف در مقایسه با قم، پویا، تحولخواه و اجتماعی نیست گرچه شهید صدر استثنا است. حوزه قم ناگزیر به خاطر نظام اسلامی، نتیجهگرا شده است و اکنون از چالشهای جدی حوزتین در خیز برداشتن قم و ترمز کردن نجف است. به همین دلیل جریانی که پدیده نظام اسلامی را دیده است و بود و نبود آن را یکی نمیداند نسبت به نظام برنامهریزی و آموزش و دروس حوزه نقد دارد و اینکه چرا سطح در 4 تا 5 سال تعریف نمیشود تا طلبه به سرعت آن را سپری کند و چرا وقت ما صرف برخی دروسی میشود که ثمر چندانی ندارد.
فضای جدید به نظر من ظرفیت حکومت است، در این شرایط استنطاق از دین حداکثری میشود و البته این به ایران هم اختصاص ندارد و در پاکستان هم چون عنوان حکومتشان اسلامی است تفاوت زیادی مثلا با هند دارد که یک تکه واحد بوده که از هم جدا شدهاند. کسانی مانند ضیاءالحق، اسلامیسازی را مطرح کرد و استنطاق از حکومت زیاد شده و ظرفیتهای حکومت هم برای پاسخ به پرسشها فعال شده لذا نظریهپردازانی در پاکستان در علوم دینی داریم که آرائشان در اروپا و آمریکا تدریس شده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. یعنی حتی اگر وزیر گردشگری و پزشکی و. ما بخواهد فقه را نادیده بگیرد هم نمیتواند و همه اینها ناشی از تأسیس حکومت است.
دیدگاه شما