بورس ٢۴ : نتایج یک تحقیق که برای وزارت راه و شهرسازی انجام شده است حکایت از آن دارد که به ازای یک درصد افزایش قیمت دلار، ٠.٠١ درصد احتمال ماندن رونق در بازار معاملات مسکن کاهش پیدا می کند. از روی این احتمال می توان پیش بینی کارشناسان اقتصاد مسکن مبنی بر بازگشت رکود به معاملات مسکن در ماه های آینده را مورد تایید قرار داد.
رابطه قیمت طلا با دلار و تورم آمریکا | حقایق بنیادی اونس طلای جهانی
در این مقاله به حقایق بنیادی ارزش و قیمت اونس طلا ی جهانی میپردازیم و رابطه این فلزگرانبها را با دلار و تورم آمریکا بررسی خواهیم کرد .
مجله افیکس کار: پس از اینکه قیمت طلا در سال 1980 به بالاترین سطح 850 دلار در هر اونس رسید، قیمت آن شروع به کاهش طولانی کرد که بیش از بیست سال به طول انجامید. اما این کاهش ارزش تنها با قیمت پایین آن مشخص نشد که در نهایت به حدود 250 دلار رسید.
نکته جالب توجه، عدم علاقه سرمایه گذاران به این فلز زرد و گرانبها بود که تقریباً بیست و پنج سال ادامه داشت. این بی علاقگی با کمبود تفسیر و اخبار در دسترس و مناسب همراه بود. طلا موضوع بحث رسانه های اصلی نبود، به همین سادگی!
روزنامه نگاران و تحلیلگران چیزهای زیادی برای گفتگو داشتند . آن زمان موضوعاتی مانند رکوردهای جدید تاریخ بورس سهام ، شوق تکنولوژی و فناوری های جدید، حملات تروریستی ، قیمت املاک و غیره مرکز گفتگوها بود.
- بیشتر بخوانید : طلا، نه در عرش و نه در فرش است | قدرت خرید دلار آمریکا تنها فاندامنتال طلاست
اما در طول سال ها این دیدگاه تغییر کرده است.
در آگوست 2011 قیمت طلا به بالاترین حد خود یعنی کمی کمتر از 1900 دلار رسید. سپس ، مجدداً به طرز دردناکی در ژانویه 2016 تا 1040 دلار در هر اونس کاهش یافت. پس از اوج گیری در اگوست 2020 تا 2060 دلار در هر اونس ، قیمت طلا مجددا به پایین ترین حد خود به 1675 دلار رسید. در حال حاضر حدود 1770 دلار ارتباط دلار و بورس است.
اما این بار هیچ کمبودی در زمینه اخبار و تفسیر طلا وجود ندارد. انبوهی از متخصصان اطلاعات زیادی را برای کمک به سرمایه گذاران در زمینه طلا منتشر کرده اند. بدون شک ، این امر با رشد ارتباطات دیجیتالی و مدیا تقویت شده است. سرمایه گذاران در همه بازارها سود برده اند. هرچند عوامل دیگری نیز وجود دارد.
با افزایش قیمت طلا ، واقعیت شکاف های شدید در سیستم های مالی و سیاست های پولی بیشتر آشکار شد، گنجینه ای از اطلاعات جدید در زمینه طلا پیدا شده بود. همچنین ، بی ثباتی شدید در بازار سهام ، سرمایه گذاران را به سوی جایگزین های دیگری سوق داد.
متأسفانه ، این چاقوی ” فراوانی اطلاعات” دو سویه دارد . اطلاعات غلط زیادی هم در مورد طلا موجود است .
چهار حقیقت زیر برای درک فاندامنتال های حاضر و دقیق طلا بسیار مهم است :
- طلا پول واقعی است.
- ارزهای فیات و اوراق جایگزین پول واقعی هستند.
- تورم ناشی از تصمیمات دولت ها است.
- قیمت طلا تنها به ارزش دلار بستگی دارد
تنها طلا پول واقعی است
پول دارای سه ویژگی خاص است:
- واسطه مبادلات تجاری است.
- وسیله اندازه گیری ارزش کالاها و خدمات است.
- یک ذخیره ارزشی است.
یک وسیله مبادلاتی باید قابل حمل باشد ، که مطمئناً طلا است. طلا به راحتی در اشکال و مقادیر قابل تشخیص برای استفاده در استانداردهای مختلف وزن و اندازه گنجانده شده است.
اما آنچه طلا را از سایر اقلامی که به ارتباط دلار و بورس عنوان پول استفاده می شود متمایز می کند ، شواهد آن به عنوان ذخیره ارزش است. در هیچ اخبار و مقاله مهمی این امر ، حتی به اندازه یک مقایسه ساده بین طلا و دلار آمریکا دیده نمیشود.
بانک فدرال رزرو ایالات متحده در سال 1913 تأسیس شد. در آن زمان دلار آمریکا به طور کامل با نرخ بیست (20.67 دلار) دلار در هر اونس به طلا تبدیل می شد. شما می توانستید اسکناس بیست دلاری آمریکا را با یک اونس طلا (0.9675) به شکل سکه مبادله کنید. این سکه ها توسط دولت آمریکا ضرب میشد.
مسئله اصلی در اینجا قابلیت تبدیل است. بیست دلاری آمریکا معادل و قابل معاوضه با یک اونس طلا بود.
در طول صد سال گذشته، دولت ایالات متحده این قابلیت تبدیل را به حالت تعلیق درآورد ؛ مالکیت طلا توسط شهروندان آمریکایی را ممنوع کرد و سپس چندین دهه بعد این حق قانونی را احیا کرد. در همین حال ، دلار آمریکا بدون هیچ گونه پشتوانه رسمی -که طلا بود – نود و نه درصد از قدرت خرید خود را از دست داده است.
برای خرید چیزی که صد سال پیش یک دلار لازم داشت، امروز صد دلار باید بدهید . در حالی که با یک اونس طلا همچنان امروز چیزی را میتوان خریداری کرد که صد سال پیش می خریدند.
- بیشتر بخوانید : معامله موفق طلا در بازارهای جهانی در چهار قدم | انواع معاملات طلا
ارزهای فیات و اوراق، یک جایگزین برای پول واقعی
اولین سکه های طلا در حدود 560 قبل از میلاد ظاهر شد. با گذشت زمان ، ذخیره سازی مقادیر بیشتر طلا در انبارها عادت شد. رسیدهای کاغذی صادر شد که نشان می داد طلا در خزانه است. این رسیدها ابزارهای تجاری قابل مذاکره بودند .
آنها پول واقعی نبودند، اما پیشرو فرضی برای سیستم نقدینگی مدرن ما هستند. طلا پول واقعی و اصلی است.
تاریخچه ارتباط دلار با طلا
صاحبان خزانه (بانکداران) تصمیم گرفتند که راهی برای افزایش سود خود بیابند. دریافت هزینه از خدمات سپرده گذاری و نگهداری آنها کافی نبود. از آنجا که بیشتر طلا در انبار باقی ماند و بیشتر معاملات مربوط به مبادله یا انتقال رسیدهای کاغذی برای سپرده طلا بود ، آنها تصمیم گرفتند “وام” بصورت طلا/پول داده و سود دریافت کنند.
طبیعتا مقادیر تجمعی طلای قرض داده شده نباید از مقدار طلای ذخیره شده تجاوز میکرد. آنها امیدوار بودند که سپرده گذاران زیادی نخواهند همزمان طلای فیزیکی خود را بازخرید کنند. در این زمان، نشانههای معقولی وجود داشت که نشان میداد چقدر طلا باید در دسترس باشد تا بتواند تقاضای روزانه و مداوم برداشت فیزیکی را برآورده کند.
خزانه ها (بانک ها) شروع به صدور وام به صورت رسید با پشتوانه طلای سپرده گذاری کردند. تا زمانی که مردم به تجارت با رسیدهای کاغذی خود ادامه دهند، نباید مشکلی ایجاد میشد. بازخریدهای گاه به گاه رسیدها (برداشتن طلا از انبار) با چهره هایی خندان مواجه می شد. به نظر می رسید یک سیستم قابل اجرا است. اما ظاهرا “بانکداران” راضی نبودند.
آنها به زودی شروع به صدور وام/رسید بیشتر برای طلایی کردند که درواقع در خزانه وجود نداشت. البته آنها نیازی ندیدند این مساله را به اطلاع دیگران برسانند . هنگامی که برخی می خواستند طلای خود را به صورت فیزیکی تحویل بگیرند ، باز هم می توانستند این کار را انجام دهند. ولی تا یک نقطه.
آنچه ما امروز پول می نامیم در واقع فقط کاغذ است.
در اواخر قرن بیستم، ارز کاغذی ایالات متحده با بیانیه ای واضح منتشر شد که مشخص می کرد برای مقادیر مشخصی از طلا (و نقره) با نرخ های ثابت قابل بازخرید است. علاوه بر این ، طلا (و نقره) همزمان با ارز کاغذی ایالات متحده گردش می کرد و قابل تعویض بود. ظاهراً سوالاتی در مورد ارزش پول کاغذی مطرح شد. افراد بیشتری از جمله شرکتها و کشورها “اسکناس- طلا” را انتخاب کردند.
اما طلای کافی برای برآوردن مطالبات بازخرید وجود نداشت یا بانک ها و دولت نمی خواستند آن را آزاد کنند. بنابراین در سال 1933 ، رئیس جمهور روزولت فرمان اجرایی “ممنوعیت احتکار سکه طلا ، شمش طلا و گواهی های طلا در قاره آمریکا را صادر کرد”.
در سال 1964، ایالات متحده به استفاده از نقره در ضرب سکه های مورد استفاده برای پول قانونی پایان داد. در سال 1971 ، رئیس جمهور نیکسون تبدیل دلار آمریکا به طلا را توسط کشورهای خارجی تعلیق کرد.
درطول چهل و پنج سال گذشته هیچ گونه تبدیل دلار آمریکا (به عنوان رسید کاغذی) به طلا (یعنی پول) وجود ندارد. آنچه ما امروز پول می نامیم در واقع فقط کاغذ است. جالب اینکه که می توانیم از آن برای خرید طلا استفاده کنیم.!
اکنون اگر باهوش باشیم میدانیم “طلا پول واقعی و اصلی است ” چه مفهومی دارد.
- بیشتر بخوانید : اونس طلا چیست و ارزش آن چگونه محاسبه میشود؟ | همه چیز درباره انس طلا
تورم ناشی از تصمیمات دولت ها است.
حقیقت این است که تورم، تحقیر پول از سوی دولت هاست. آثار تورم متغیر و غیرقابل پیش بینی است. بانک فدرال رزرو ایالات متحده توانسته است قدرت خرید دلار آمریکا را در طول قرن گذشته کم کم از بین ببرد. نتیجه یک دلاری است که نود و نه درصد کمتر از سال 1913 ارزش دارد.
واژه دولت شامل بانک های مرکزی ، به ویژه بانک فدرال رزرو ایالات متحده نیز می شود. دولت با افزایش عرضه ارز و اعتبار باعث تورم می شود. این افزایش عرضه ، ارزش پول را کم می کند.
دقیقاً به همین دلیل است که با گذشت زمان ، ارز دلار آمریکا قدرت خرید خود را از دست داده است. امروزه برای خرید چیزی که ده سال پیش ، بیست سال پیش و غیره می توانست خریداری شود ، دلار بیشتری نیاز است و بیش از صد سال است که این کاهش ادامه دارد.
آنچه اکثر مردم از آن به عنوان تورم یا علل آن یاد می کنند هیچ کدام از این دو مورد یعنی افزایش عرضه اسکناس و کاهش ارزش پول نیستند. چیزی که مردم میبینند ، آثار تورم هستند. افزایش قیمت کالاها و خدمات، نتیجه تورمی است که قبلاً ایجاد شده است.
هر چه بیشتر، ارزش آن کمتر
هنگامی که فدرال رزرو آزمایش بزرگ خود را آغاز کرد ، قیمت طلا با نرخ 20.67 دلار در هر اونس ثابت و تبدیل شد. این نرخ ثابت ارز قرار بود به عنوان محدودیتی برای دولت عمل کند تا آنها را از تأمین دلارهای اضافی برای تأمین نیازهای هزینه ای خود باز دارد.
در اینجا یک مثال تاریخی از نحوه اعمال تورم در طلا قبل از اختراع ماشین چاپ و ظهور ارزهای کاغذی میزنیم…
«حاکمان اولیه ، تکههای کوچکی از سکههایی را که از طریق مالیات و سایر عوارض علیه رعایای خود جمع میکردند، می بریدند. قطعات بریده شده را ذوب و به سکه های جدید تبدیل میکردند. سپس بین تمام سکه ها به گردش در می آوردند. همه سکه ها از نظر ارزش برابر بودند. همانطور که این روند تکامل یافت و سکه های بریده شده بیشتر و بیشتری در گردش ظاهر شدند، مردم مشکوک تر و نگران تر شدند. بنابراین ، قدرت های حاکم شروع به تغییر/کاهش محتوای فلزات گرانبها در سکه ها کردند. این امر هزینه ساخت و انتشار سکه های جدید را کاهش داد. دیگر نیازی به خرد کردن سکه ها نبود.
از مثال بالا ، سخت نیست که ببینیم چگونه می توان هر چیزی را که به عنوان پول استفاده می شود به نحوی برای برآوردن نیازهای مخارج دولت تغییر داد. اما چنین روندی دشوار و ناخوشایند بود.
پول کاغذی وارد میشود
با ظهور ماشین چاپ، پول کاغذی به “نوآوری بزرگ بعدی” تبدیل شد. در ابتدا، مردم به «پول!» جدید با شک و تردید نگاه کردند. سکه ها با محتوای فلزات گرانبها مانند مس، نقره و طلا در کنار پول های کاغذی جدید به گردش خود ادامه دادند. بنابراین ، حداقل در ابتدا لازم بود که دولت نوعی ارتباط بین پول با ارزش شناخته شده و پول بی ارزش برای تشویق استفاده از آن حفظ کند.
سرانجام ، آن پیوند قطع شد. ابتدا به طور جزئی، سپس به طور کامل با حکم یا فرمان حکومتی انجام شد. دلار امروز نه تنها هیچ ارزش ذاتی ندارد ، بلکه به طور مداوم از طریق روشهای ظریف و پیچیده تر بانکداری، ذخیره کسری و گسترش اعتبار کاهش می یابد.
دولت با افزایش عرضه اسکناس و اعتبارات بانکی باعث تورم می شود. و این افزایش عرضه اسکناس، ارزش آن را کاهش می دهد. دقیقاً به همین دلیل است که دلار آمریکا همچنان قدرت خرید خود را از دست می دهد. از دست دادن قدرت خرید منجر به افزایش قیمت برای بیشتر کالا و خدمات می شود. باقی را شما حدس بزنید
طلا یک سرمایه گذاری نیست
همچنین بسیار مهم است که بدانیم طلا چه چیزی “نیست”!
طلا یک سرمایه گذاری نیست ؛ همچنین ، این یک مانع در برابر تورم یا بدتر شدن اقتصاد جهانی نیست. همچنین طلا چیزی را بیمه نمیکند و یا بازمانده دوران بربریت نیست.
وقتی طلا به عنوان یک سرمایه گذاری تجزیه و تحلیل می شود ، با انواع دیگر سرمایه گذاری ها مقایسه می شود. سپس تحلیلگرها شروع به جستجوی همبستگی آن با سایر دارایی ها می کنند.
مثلا میگویم “سرمایه گذاری” در طلا با بورس سهام رابطه معکوس دارد. اما دوره هایی وجود داشته است که هم سهام و هم طلا به طور همزمان بالا یا پایین می روند.
برخی میگوید “از آنجا که طلا سود پرداخت نمی کند ، در رقابت با سایر سرمایه گذاری هایی که این کار را می کنند ، مشکل دارد.”
این نقل قول و هر گونه تنوع آن که نشان دهنده همبستگی بین طلا و نرخ بهره باشد ، نادرست است.
تحلیل تکنیکال اونس طلا :
رابطه طلا و نرخ بهره
بین نرخ بهره و طلا هیچ همبستگی (معکوس یا غیر آن) وجود ندارد.
ما می دانیم که اگر نرخ بهره افزایش یابد ، قیمت اوراق قرضه کاهش می یابد. بنابراین یکی دیگر از روش های گفتن اینکه طلا با افزایش نرخ بهره متضرر می شود این است که با کاهش قیمت اوراق قرضه ، طلا نیز کاهش خواهد یافت.
به عبارت دیگر ، این قیمت طلا و اوراق قرضه است که با هم رابطه مثبت دارند. در نتیجه طلا با افزایش نرخ بهره متضرر میشود.
با این حال ، در طول دهه 1970 ، قیمت طلا از 40 دلار تا 850 دلار در هر اونس افزایش یافت. نرخ بهره اوراق قرضه ارتباط دلار و بورس خزانه داری ایالات متحده از 8% به 5% کاهش یافت ! چرا چنین چیزی اتفاق افتاد؟
در اینجا هر توضیحی که بر همبستگی بین طلا و نرخ بهره تأکید کند ، مفید و نادرست است.
تقریباً به طور جهانی پذیرفته شده است که طلا از تهدیدات جنگ و شرایط ناشی از آن “سود” خواهد برد. این امر در پرایس اکشن طلا آشکار شد زیرا جنجال با کره شمالی چندین سال پیش به صفحات اول اخبار دنیا رسید. این وضعیت بسیار ترسناک بود . اما در واقع هیچ تاثیر “ثابتی” بر قیمت طلا نداشت.
یک عامل “شوک” اولیه وجود دارد که به نظر می رسد معامله گران را تشویق می کند تا طلا را در صورت وقوع یک رویداد بین المللی خریداری کنند. این می تواند اقدامات تروریستی ، انتخابات سیاسی ، ترورها ، حتی بلایای طبیعی باشد. اما تأثیر آن بر بازار طلا کوتاه مدت است.
این امر ارتباط دلار و بورس به این دلیل است که هرگونه تأثیر پیوسته و پایدار بر قیمت طلا توسط آنچه برای دلار آمریکا اتفاق می افتد تعیین می شود ، نه خود رویداد.
رابطه طلا و دلار آمریکا
دلار آمریکا تنها وجه مشترک با طلا در همه موارد ذکر شده در بالا است.
ساده بگوییم : کاهش دلار آمریکا به معنای افزایش قیمت طلا است و نه هیچ چیز دیگر! وخامت مداوم و بی پایان ارزش دلار به معنای افزایش قیمت طلا در طول زمان است. در واقع قیمت طلا نشان دهنده ارزش آن نیست قیمت طلا منعکس کننده ارزش دلار آمریکا است.
ثبات یا تقویت دلار آمریکا منجر به ثبات یا کاهش قیمت طلا می شود. به عبارت دیگر ، با گذشت زمان ، قیمت طلا با از دست دادن قدرت خرید دلار آمریکا رابطه عکس دارد.
وقتی قیمت هر اونس طلا در آگوست 2020 در 2060 دلار به اوج رسید ، ارزش آن صد برابر بیشتر از قیمت ثابت دلار آمریکا یعنی 20.67 دلار در هر اونس بود.
این تقریباً نود و نه درصد کاهش قدرت خرید دلار آمریکا را در طول یک قرن نشان می دهد. نشان می دهد که طلا بر خلاف دلار، ذخیره ارزش است.
موضوع طلا مربوط به قیمت نیست. درباره ارزش است.
طلا پول واقعی و ذخیره ارزش است. دلار آمریکا یک جایگزین کاغذی برای پول واقعی بود و یک شکست کامل به عنوان ذخیره ارزش است.
اگر فکر می کنید تأثیرات فعلی تورم هنوز کمرنگ است ، این بدان معناست که احتمال افزایش قیمت طلا وجود دارد. اما به خاطر بسپارید آثار تورم غیرقابل پیش بینی است. افزایش طلا وقتی تائید می شود که ابتدا قیمت ها افزایش یابد.
فعلا قیمت طلا افزایش نمی یابد زیرا مردم هنوز انتظار دارند تورم بدتر شود. این تنها نشان دهنده از دست دادن قدرت خرید دلار آمریکا است که بسیار زودتر آغاز شده است. علاوه بر این ، ممکن است سالها طول بکشد تا قیمت طلا منعکس کننده هرگونه کاهش در قدرت خرید دلار باشد.
این را می توان با سناریویی که پس از اوج قیمت طلا در آگوست 2011 نزدیک به 1900 دلار در هر اونس و همچنین طی بیست سال اخیر پس از اوج قیمت آن در ژانویه 1980 ، نشان داد.
ارتباط دلار و بورس
همیشه یکی از سوالات که توسط فعالان بازار سرمایه ایران (عموما سرمایهگذاران تازه وارد و مبتدی) مطرح میشود، رابطه میان بورس و دلار است، در اصل یکی از اصلی فاکتورها جهت سرمایهگذاری در هر بازار مالی، شناخت بازارهایی است که روی شرایط بازار مورد نظر شما تاثیر گذار می باشد، تحلیل بین بازاری نام دارد. به عبارت ساده تر امروزه اغلب فعالان حرفهای بازارهای مالی بر این باورهستند که بدون توجه به شرایط بازارهای موازی و مرتبط به بازاری که آنها در آنجا فعالیت میکنند، نمیتوانند سرمایهگذاری موفقی داشته باشند.
تورم
بالا رفتن نرخ ارز به معنی افزایش انتظارات تورمی در سطح جامعه و کاهش ارزش پول ملی است. در چنین شرایطی و به دنبال آن رشد قیمت دلار، قیمت کالا و داراییهای مختلف افزایش می یابد. در نتیجه ارزش داراییهای شرکتها نیز بالا رفته و بالطبع این افزایش قیمت، روی قیمت سهام آنها در بازار بورس تاثیر میگذارد.
شاخص بورس در چند سال اخیر
در سالهای اخیر، ارزش ریال به شدت کاهش پیدا کرده است و بیشتر افراد جامعه به دنبال راهی بمنظور سرمایه گذاری هستند که بتوانند پول نقد خود را به آن تبدیل کنند. علاوه بر افرادی که بانک را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنند، افرادی نیز وجود دارند که در بازارهای مسکن، خودرو، دلار، بورس و … سرمایه گذاری میکنند. با توجه به رشد قابل توجه بورس در سال گذشته، افراد زیادی با یک سرمایه گذاری قوی توانستند پیشرفتهای چشمگیری داشته باشند. اما باید به این نکته توجه کنیم که، برای یک سرمایه گذاری موفق باید دانش و اطلاعات کافی در این باره داشته باشید و در صورت عدم دانش میتوانید با یک شخص کاربلد برای یک سرمایه گذاری موفق مشورت کنید.
مقایسه رشد دلار و بورس
بازار سرمایه ایران 4 صنعت را به خود اختصاص داده است. از ویژگیهای این صنعتها، میتوان به قیمت گذاری آنها بر اساس عرضه و تقاضای جهانی و تولیدات صادرات محور آنها اشاره کرد. از آنجایی که، این صنعتها ماهیت صادراتی دارند، با توجه به افزایش نرخ ارز، مزیت صادراتی بالا رفته و به دنبال ثبات قیمتهای جهانی، سودآوری این شرکتها نیز بیشتر میشود. با وجود این، برخی شرکتها به دلیل هزینههای ارزی بالا و تاثیرپذیری بالا از ارز با افت ارزش بعد از جهش ارزی رو به رو میشوند، که معمولا این ارزش میتواند تا یک چهارم قبل از جهشهای ارزی کاهش پیدا کند. قیمت گذاری سهام محصولات داخلی این صنایع نیز بر اساس نرخ دلار و فروش صادراتی آن میباشد.
متاسفانه بسیاری از شرکتهای بورسی ارتباط دلار و بورس با به وجود آمدن تورم، افزایش قیمت خواهند داشت. به طور مثال؛ صنعت خودرو جزء صنایعی است که ارتباط و همبستگی مستقیمی با دلار ندارد؛ اما در صورتی که، قیمت دلار افزایش پیدا کند قیمت داراییهای صنعت خودرو نیز افزایش پیدا میکند. همانطور که، افزایش یا کاهش قیمت دلار برای شرکتهای صادرات محور امری مثبت تلقی میشود، برای برخی شرکتها نیز میتواند پیامدهای منفی داشته باشد. همینطور، مواد اولیه بعضی از شرکتها از خارج کشور تهیه میشود، افزایش نرخ دلار میتواند در افزایش قیمت آنها بسیار تاثیر داشته باشد.
منظور از سهام دلاری چیست؟
پیش از آنکه راجع به تاثیر رشد قیمت دلار بر بورس صحبت کنیم، بهتر است بدانیم به چه سهام های هایی سهام دلاری می گویند ؟ به سهام شرکتهایی که درآمد آنها به دلار است، سهام دلاری میگویند؛ یعنی شرکتهایی که محصول خود را به سایر کشورها صادر میکنند و در ازای آن ارز دریافت میکنند. بهواسطهی همبستگی بالایی که میان درآمد این شرکتها با نرخ دلار وجود دارد، رشد نرخ دلار موجب افزایش درآمد این شرکتها خواهد شد و مسلماً با افزایش درآمد شرکتها قیمت سهام آنها نیز افزایش مییابد. بنابراین چنانچه در پرتفوی خود سهام دلاری داشته باشید، نسبت به کاهش ارزش ریال مصون خواهید ماند.
تاثیر رشد قیمت دلار بر بورس دلایل افزایش نرخ دلار
در بررسی تاثیر رشد قیمت دلار بر بورس عوامل بسیاری را میتوان یافت که بر تعیین تغییر نرخ دلار موثر هستند. از جملهی این عوامل میتوان به مذاکرات برجام اشاره کرد .
در صورتی که قیمت دلار افزایش یابد، تاثیری که بر بورس میگذارد به شرح زیر است:
- کاهش با اخبار مثبت برجام
- کاهش به دلیل قطعیت برجام
- کاهش به دلیل کاهش تقاضای داخلی
آیا تاثیر بالا رفتن قیمت دلار در بورس همیشه مثبت است؟
برای پاسخ به این سوال که آیا تاثیر رشد قیمت دلار بر بورس همیشه مثبت است یا خیر، چندین مثال را باهم بررسی می کنیم. صنایعی که داراییهای ارزشمند دارند، مانند صنایع خودرو را درنظر بگیرید که همبستگی مستقیم با دلار هم ندارند، اما همزمان با افزایش قیمت دلار، قیمت داراییهای آنها افزایش مییابد. در اینجا میتوان گفت که دارندگان سهام این شرکتها همزمان با پیدایش موج تورم، سود میکنند و ارزش پولشان حفظ میشود.
اما نکتهی اصلی اینجاست که نوسانات شدید دلار، همانقدر که میتواند عامل مثبتی برای شرکتهای صادرات محور باشد، به همان میزان هم میتواند اثر منفی برای برخی شرکتها داشته باشد. مثل شرکتهای دارویی که مواد اولیهی خود را از خارج وارد میکنند و با افزایش قیمت دلار، مواد اولیهی آنها گرانتر میشود. در نتیجه با وجود افزایش قیمت ناچیز محصولات این شرکتها، هزینههای آنها افزایش پیدا میکند. قسمت بد ماجرا اینجاست که چنانچه قیمت محصولات این شرکتها از سوی دولت تعیین شود، سودآوری شرکتها با مشکل مواجه خواهد شد و این کاملاً به ضرر آنها و سهامداران آنهاست.
رابطه دلار و مسکن چیست؟
بورس ٢۴ : نتایج یک تحقیق که برای وزارت راه و شهرسازی انجام شده است حکایت از آن دارد که به ازای یک درصد افزایش قیمت دلار، ٠.٠١ درصد احتمال ماندن رونق در بازار معاملات مسکن کاهش پیدا می کند. از روی این احتمال می توان پیش بینی کارشناسان اقتصاد مسکن مبنی بر بازگشت رکود به معاملات مسکن در ماه های آینده را مورد تایید قرار داد.
بورس24 : تا پیش از جهش های اخیر در قیمت دلار، تصور بر این بود که بین بازار ارز و بازار مسکن رابطه ای وجود ندارد و قیمت آپارتمان و زمین به تغییرات قیمتی پول های خارجی، بی تفاوت است.
اما در ماه های اخیر مشخص شد بازار مسکن در زمان بروز شوک های قیمتی در بازار دلار، به شدت از این متغیر تاثیر می پذیرد و قیمت فروش واحدهای مسکونی تابعی از متغیر دلار می شود.
در چند ماه اخیر بخش زیادی از تورم مسکن بواسطه رشد قیمت دلار در بازار ملک شکل گرفت.
از ابتدای تابستان دلالان ملک مرتب از تغییر روزانه قیمت دلار در بازار مسکن سخن گفته اند و آن را مبنای خود برای نظر دهی به فروشنده های ملک قرار داده اند.
نتایج یک تحقیق که برای وزارت راه و شهرسازی انجام شده است حکایت از آن دارد که به ازای یک درصد افزایش قیمت دلار، 0.01 درصد احتمال ماندن رونق در بازار معاملات مسکن کاهش پیدا می کند.
از روی این احتمال می توان پیش بینی کارشناسان اقتصاد مسکن مبنی بر بازگشت رکود به معاملات مسکن در ماه های آینده را مورد تایید قرار داد.
با این حال بسته جدید ارزی باعث بهبود شرایط قیمت مسکن می شود.
این بسته، یک بسته سیاستی ضدشوک ارزی محسوب می شود. اگر قیمت دلار به ثبات برسد، در بازار مسکن نیز شرایط و فضای روانی برای ثبات نسبی قیمت مسکن فراهم خواهد شد.
بازار سرمایه بچه بینراهی وزرا شده است
ما مشکلاتی را در ساختار اقتصاد داریم که در صورتی که هر دولتی با هر گرایش سیاسی بر سرکار آید این مشکلات به بزرگترین چالشهای آن بدل خواهد شد.
یکی از این چالشها نقدینگی است، بزرگترین عارضهای که هر دولتی با هر گرایش سیاسی روی کار بیاید تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت؛ در 8 سال پیش و در زمان ریاست جمهوری آقای روحانی نیز دولت با چنین چالشی مواجه بود اما با شدت کمتر و دولت سیزدهم تاکنون نتوانسته است بر چالش نقدینگی غلبه کند.
تورم دومین چالشی است که دولت با آن مواجه است و همین نقدینگی در حوزه تورم نیز اثرگذار است. در این دولت دو عامل باعث تورم شده است یکی از آنها فضای جهانی است و دومین عامل نیز میزان نقدینگی در کشور است.
در بازار سرمایه دولت کارهایی را انجام داده است که هم مثبت بوده است و هم منفی؛ در حوزه مالیاتی، رئیس سازمان امور مالیاتی بخشنامههایی را اعلام کرده است که کاملا به نفع بازار سرمایه بوده است. مالیات اوراق سپرده کالایی برای چندین سال مسکوت مانده بود که امسال حل شد و میتوان گفت در حوزههایی عملکرد دولت مثبت بوده است و در حوزههایی کارشناسان عملکرد دولت را قبول ندارند مانند حوزههایی از قبیل رانت خودرو و باید پرسید که دولت بر چه استدلالی اجازه می دهد که خودروسازان زیانده قرعه کشی برگزار کنند؟
ماهعسل عملکرد دولت را بنده مثبت تلقی میکنم اما به طور جداگانه در برخی از حوزهها عملکرد دولت مثبت نبودهاست؛ متاسفانه بخشینگری همچنان که در دولتهای قبلی بوده است در این دولت نیز دیده میشود به عنوان مثال وزیر صمت تنها به حوزه خود توجه میکند و وزیر نفت نیز تنها توجهاش به وزارتخانه خود است و به طور کلی بخشی از انتقاداتی که وجود دارد به عملکرد وزارت صمت و تاثیر گذاری این وزارتخانه بر ساختار بازار سرمایه بازمیگردد.
وزارت صمت احساس میکند که بورس کالا یکی از ادارههای زیرمجموعه آن است و با این تفکر عمل می کند؛ متاسفانه بازار سرمایه بچه بینراهی وزرا مختلف شده است و شورایی ایجاد شده به عنوان شورای عالی بورس که مصوبات آن ضمانت اجرایی ندارد و این شورا متشکل از رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد است و در نهایت وزیر اقتصاد را مجلس برای پاسخگویی فرا میخواند در صورتی که خیلی از اتفاقاتی که در بازار سرمایه رخ میدهد ناشی از دخالت های وزیر صمت است و به همین جهت بازار سرمایه توجه ویژهای را میخواهد.
آیا ارتباط دلار و قیمت فولاد در بورس کالا قطع خواهد شد؟
امیر صباغ، مدیر اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری ایمیدرو در مصاحبه با بورسان به 4 پرسش مهم در رابطه با انتظارات از وزارت صمت فاطمی امین پاسخ میدهد: 1- دولت سیزدهم و وزارت صنعت آن چه رویکردی نسبت به مکانیزم بازار و قیمتگذاری دستوری خواهند داشت؟ 2- چه محصولاتی در این دولت از قید قیمتگذاری دستوری رها خواهند شد؟ 3- تغییر فرمول قیمت حاملهای انرژی برای صنایع و شرکتها چقدر محتمل است؟ 4- منظور فاطمیامین از قطع رابطه قیمت فولاد و نرخ ارز چیست؟ آیا سرمایهگذاران باید نگران سیاستگذاریها در حوزه فولاد باشند؟
بورسان: پیشبینی سیاستگذاریهای دولت سیزدهم و به خصوص وزارت صنعت، معدن و تجارت یکی از اصلیترین نقاط ابهام این روزهای بورس است. در تلاش برای به دست آوردن چشماندازی از رویکرد دولت در قبال مهمترین ارتباط دلار و بورس مسائل مرتبط با بازار سهام به سراغ یکی از متخصصینی رفتهایم که آشنایی کاملی با عملکرد این وزارتخانه طی سالیان گذشته داشته است.
امیر صباغ، مدیر اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری ایمیدرو:
- باتوجه به اینکه در ابتدای فعالیت دولت سیزدهم هستیم و تا زمانی که رییس بانک مرکزی تعیین نشود، نمیتوان فهمید که تیم اقتصادی دولت اقتصاد آزاد را هدف گذاری میکند و یا اقتصادهای دیگری مانند نیمه دولتی و یا خصوصی.
ما یک تغییر نگرش در سطح اقتصاد کلان و صنعت، معدن، تجارت خواهیم داشت و به نظر میرسد که نگاه بیشتر روی حاکمیت مکانیزم عرضه و تقاضا و بازار باشد تا اعمال سیاستهای دستوری. همین طور بنظر میرسد که شاهد کاهش اعمال محدودیتها از سوی دولت در حوزه صنایع باشیم که تفاوت معناداری با رویکرد دولت قبل خواهد داشت و شاهد افزایش نقش نظارتی دولت به جای نقش دخالتی آن خواهیم بود. اظهار نظر آقای فاطمی امین در خصوص طرح سه مرحلهای مطرح شده، حاکی از همین رویکرد است.
- به عقیده امیر صباغ محصولاتی که بتوانند از بند قیمتگذاری دستوری آزاد شوند، در چند ماه آینده حتما آزاد خواهد شد.
در محصولاتی مانند زغال سنگ که ما مشتریان انحصاری داریم و صادرات چندانی نداریم. حتی اگر فرضا از قیمتگذاری دستوری خارج شویم و این محصول وارد بورس کالا شود چون مشتری آن صرفا ذوب آهن اصفهان و میدکو به سادگی ممکن است شاهد هماهنگی خریداران و به خطر افتادن منافع تولیدکنندگان باشیم. فلذا مادامی که امکان رقابت به صورت منصفانه ممکن نباشد که در حال حاضر با آن فاصله داریم امری منطقی نخواهد بود.
مورد حائز اهمیت دیگر در این باب این است زمانی که شیوه قیمتگذاری حاضر تعیین شد ( 26.5 درصد شمش فخوز ) قیمت منصفانهای بود و جهتگیری اینگونه بود که از صنعت زغال سنگ کشور حمایت شود اما بواسطه تحولاتی در قیمتهای جهانی این کامودیتی رخ داده است شاهد فاصله گرفتن فرمول تعیین شده از نرخ تعیین شده هستیم. اما نباید به پارامترهایی اعم از کیفیت و ساختار صنعت زغال سنگ بیتوجه باشیم و صرف عرضه آن در بورس کالا مشگلگشا نخواهد بود.
دیدگاه شما