آشنایی با کندل استیک های نمودار شمعی ژاپنی در بازار فارکس
کندل استیک ها اقدامات قیمت در بازار را مشخص می کنند ممکن است همیشه این قیمت ها ارزش واقعی سهام یا جفت ارز را نشان دهند اما نمودارخوان ها و تکنیمالیست ها می گویند چه قیمتی(تحلیل تکنیکال) مهم تر است از اینکه چرا این قیمت(تحلیل فاندامنتال) به وجود آمده است.
هر چند که برای استفاده صحیح از بازار هر دوی این ها به یک اندازه مهم هستند اما نمیتوان انکار کرد این شمع های کوچک ژاپنی چه اطلاعات مهمی را در اختیار ما میگذارند و آشنایی با آن ها چقدر در موفقیت در بازار فارکس تاثیرگذار هستند.
برای مشاهده تمامی جلسات روی عبارت آموزش فارکس کلیک کنید.
تاریخچه ابداع کندل استیک ها
ژاپنی ها از تجریه و تحلیل فنی نمودارها در قرن برای تجارت برنج استفاده می کردند و نسخه های متفاوتی از تجزیه و تحلیل فنی در ایالات متحده توسط چارلز داو در 1900 ابداع شد.هر چند این دو نوع تجزیه با هم متفاوت بوده اند اما نقاط اشتراک بسیاری باهم داشتند.
- چه قیمتی مهم تر از آن بود که چرا این قیمت به وجود آمده است.
- تمام اطلاعات بازار در قیمت ها نهفته است.
- بازارها نوسان قیمتی دارند.
- معامله گران بر اساس احساس ترس و طمع به قیمت ها نوسان میدهند.
- و در آخر قیمتی که در بازار مشاهده میکنید. ممکن است ارزش واقعی سهام را نشان ندهد.
به گفته استیو نیسون ، نمودار کندل استیک اولین بار پس از سال 1850 ظاهر شد. بیشترین اعتبار برای توسعه کندل ها و ترسیم آن به یک تاجر افسانه ای برنج به نام Homma از شهر ساکاتا اختصاص دارد. به احتمال زیاد ایده های اصلی او در طول سالهای طولانی معاملات اصلاح و اصلاح شده است و در نهایت منجر به سیستم نمودار شمعی ژاپنی شده است که امروزه از آن استفاده می کنیم.
آشنایی با کندل استیک ها
ابداع کندل استیک ها و اصلا آن کمک بزرگی به بازارهای مالی جهت مشاهده هرچه بهتر اطلاعات قیمت بود و امروزه همچنان محبوب ترین نمودار در بازار فارکس و بازارهای مالی دیگر است.برای دستیابی به نمودار شمعی ژاپنی باید تعداد زیادی از شمعدان ها کنار هم قرار بگیرند که هر شمعدان حاوی اصلاعات قیمتی است.
هر کندل در نمودار کندل استیک از دو بخش تشکیل شده است که یک قسمت تو خالی یا توپر که بدنه کندل را می سازد و خطوط باریک و بلند در طرفین بدنه که سایه کندل شناخته می شود و به نام های فیتله و دم نیز معروف است.مجموع بدنه و سایه کندل چهار اطلاعات قیمتی را در اختیار ما می گذارند.
- قیمت باز شدن کندل(بدنه)
- قیمت بسته شدن کندل(بدنه)
- بالاترین قیمت کندل(سایه)
- و پایین ترین قیمت کندل(سایه)
کندل ها را میتوان در دو نوع با بدنه خالی و بدنه توپر مشاهده کرد که پر و خالی بودن بدنه بستگی به قیمت بسته شدن کندل دازد.
- بدنه تو خالی:اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن قرارگیرد بدنه تو خالی می شود.در این حالت مرز پایین بدنه قیمت باز شدن و مرز بالا قیمت بسته شدن کندل را نشان می دهد.
- بدنه توپر:اگر قیمت بسته شدن کندل پایین تر از قیمت باز شدن قرارگیرد بدنه توپر می شود.در این حالت مرز بالای بدنه کندل قیمت باز شدن و مرز پایین قیمت بسته شدن کندل را نشان می دهد.
در مقایسه با نمودارهای میله ای و خطی و شمعدان ها از نظر بصری برای معامله گران مطلوب تر است زیرا تنها با یک نگاه میتوان به سادگی چهار اصلاعات معهم قیمت را مشاهده و بررسی کرد.رابطه بین قیمت باز شدن و بسته شدن کندل اطلاعات مهمی از برای تحلیل رفتار معامله گران را نشان میدهد.
اگر یک کندل تو خالی باشد و قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن قرار گیرد نشانه فشار خریدران در بازار است و بلعکس اگر کندل تو پر باشد و قیمت بسته شدن پایین تر از قیمت باز شدن قرارگیرد یعنی فشار فروشندگان در بازار بیشتر شده است.
تصویر زیر مقایسه ای از نمودار شمعدان ژاپنی و نمودار میله ای را نشان می دهد.میتوانید ببینید که شمعدان ها چگونه اطلاعات بیشتری را الگوهای معکوس خرس نسبت به میله های قیمتی نشان میدهند.
تفاوت بدنه بلند و بدنه کوتاه در نمودار کندل استیک
به طور کلی هرچه بدنه کندل بلندتر باشد یعنی فاصله قیمت بسته شدن تا باز شدن بیشتر است و نوسان قیمت بیشتر بوده است که نشانه قدرت بیشتر خریداران یا فروشندگان است.
کندل بلند و سفید:یک کندل با بدنه بلند و سفید(تو خالی)فشار شدید خریداران را نشان میدهد.در حالی که کندل های سفید صعودی هستند هر چه بدنه کندل بلند تر باشد یعنی پیشرفت قیمت از قیمت باز شدن تا قیمت بسته شدن بیشتر بوده است.بسته به موقعیت قرارگیری کندل ها در نمودار کندل های قوی هر کدام میتواند رفتار معامله گران را نشان دهد.پس از یک افت قیمت شدید شمعدان های بلند سفید می توانند نقطه عطف بالقوه یا سطح پشتیبانی را مشخص کنند. اگر خرید پس از مدت ها پیشروی، بیش از حد تهاجمی شود می تواند منجر به صعود بیش از حد شود.
کندل بلند سیاه:یک کندل با بدنه بلند و سایه(تو پر) فشار شدید فروشندگان را نشان می دهد.در حالی که کندل های سیاه نزولی هستند هر چه بدنه کندل بلندتر باشد یعنی افت قیمت از قیمت باز شدن تا بسته شدن بیشتر بوده است.بسته به موقعیت قرارگیری کندل ها در نمودار ،کندل های فوی هر کدام میتوانند رفتار معامله گران را نشان دهند.پس از یک پیشرفت قوی قیمت یک شمعدان سیاه بلند می تواند نقطه عطفی را نشان دهد یا سطح مقاومت آینده را مشخص کند. پس از یک افت طولانی ، یک شمعدان سیاه بلند می تواند نشان دهنده وحشت یا تسلیم شدن باشد.
تفاوت سایه بلند و کوتاه در نمودار کندل استیک
سایه ها میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد معاملات در بازه زمانی کندل ها در اختیار ما قرار دهند.سایه بالایی اطلاعات معاملات خرید و سایه پایینی اطلاعات معالات فروش را نشان می دهند.یک سایه کوتاه نشان میدهد که اکثر معاملات در محدوده قیمت باز شدن و بسته شدن کندل ها بوده است در حالی که یک سایه کوتاه نشان میدهد معاملات از قیمت باز و بسته شدن فاصله گرفته اند و در قیمت های بالاتر یا پایین تر خرید و فروش شده اند.
یک شمعدان با سایه بلند بالایی و سایه کوتاه پایینی نشان میدهد در طول جلسه معاملاتی خریداران قدرت را در دست گرفته اند و قیمت را بالا برده اند اما در انتها این فشار فروشندگان بوده است که شعمدان را با قیمت پایین تر بسته است.این تحلیل برای کندل هایی با سایه پایینی بلند و سایه بالایی کوتاه برعکس است.
آنچه در مواجه با کندل هایی با سایه های بلند کوتاه مهم است این است که بدانیم بسته شدن کندل در سمت سایه کوتاه تر نشان دهنده قدرت نیست بلکه در واقع این کندل ها دقیقا نشان دهنده سردرگمی و بی ثباتی بازار هستند و هر لجظه ممکن است قیمت ها به سمت طرف دیگر معاملات حرکت کنند.
6 الگوی تحلیلی پر تکرار در سال 2021
یکی از ابزارهای بسیار پرکاربرد و مهم در تحلیل تکنیکال، الگوهای تحلیلی هستند. الگوهای تحلیلی معمولا مشخص می کنند که نمودار قیمتی در صورت تشکیل یک شکل و الگوی خاص، می تواند روندی که از قبل پیشبینی شده است، را در پیش بگیرد.
الگوهای تحلیلی از خاصیت تکرارپذیری نمودارهای قیمتی استفاده می کنند. یعنی در صورتی که یک الگوی خاصی در گذشته تشکیل شده باشد، در آینده و در شرایط مشابه نیز امکان تشکیل دوباره این الگو وجود دارد.
شناخت این الگوها و استفاده از آنها در تحلیل تکنیکال باعث می شود که بتوانیم در کنار ابزارهای مرسوم مثل خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتور ها، ابزارهای تکمیلی نیز برای کامل شدن تحلیل هایمان داشته باشیم. برای آشنایی بیشتر با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال از جمله اندیکاتورها می توانید سری پست های آموزشی سایت بست سیگنال در خصوص معرفی 20 اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال را مطالعه بفرمایید.
یکی از ابزارهای مهم و پرکاربرد در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها می باشند. اندیکاتورها درواقع نقش یک راهنما را برای تحلیلگر دارند و به تحلیلگر کمک می کنند تا تحلیل دقیق تری از شرایط و روند بازار داشته باشد. اندیکاتورها مثل علائم راهنمایی رانندگی جاده برای یک راننده هستند.
در این مقاله از سایت بست سیگنال قصد داریم 6 مورد از این الگوهای تحلیلی الگوهای معکوس خرس که در سال های اخیر بسیار تکرار شده اند را بررسی کنیم و نحوه استفاده از آنها در تحلیل تکنیکال را شرح دهیم.
1- الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین و پرتکرار ترین الگوها در بازارهای مالی می باشد. این الگو به دو شکل صعودی و نزولی شکل می گیرد و می تواند روند صعودی یا نزولی را پیشبینی کند. الگوی سر و شانه معمولا پس از یک روند بسیار قوی شکل می گیرد و باعث ایجاد یک روند در خلاف روند قبلی می شود.
الگوی سر و شانه کلاسیک از یک سر و دو شانه تشکیل شده است و نمایی شبیه به نمای سر و شانه های بدن انسان می سازد. این الگو از سه سقف تشکیل شده است که سقف دوم یا سقفی که در وسط قرار می گیرد، بالاتر از دو سقف قبلی قرار دارد (سر الگو) و دو سقف دیگر که در سمت چپ و راست سقف دوم قرار می گیرند، پایین تر قرار دارند و شانه های الگو را تشکیل داده اند.
در این الگو ، در ابتدا یک موج خرید توسط گاوهای بازار شکل می گیرد. و قیمت تا حدی بالا می رود. در ادامه با تضعیف قدرت خریداران و همچنین ورود فروشندگان به بازار، قیمت روند صعودی طی شده را باز می گردد و با یک روند نزولی کوتاه به حمایت قبلی باز میگردد. به این طریق الگوهای معکوس خرس شانه اول این الگو تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به این حمایت، خریداران قدرت دوباره ای می گیرند و روند گاوی بازار دوباره شکل می گیرد. همچنین این بار با شکست مقاومت پیش رو، خریدران جدیدی نیز به بازار اضافه می شود و در نتیجه قدرت گاوها دوچندان می شود. گاوها قیمت را از سقف قبلی نیز بسیار بالاتر می برند و سقف جدیدی را می سازند. با رسیدن قیمت به مقاومت های بالاتر، این بار خریداران تمایل به ذخیره سودهای خود دارند و مقداری از دارایی خود را می فروشند. در این صورت، یک روند نزولی آغاز می شود و در ادامه نیز فروشندگان قوی تر می شوند و قیمت را به سطح حمایتی که از قبل داشتیم یا همان سطح گردن در الگوی سر و شانه باز میگردانند. با این بازگشت قیمت یک سقف بزرگتر یا همان سر در الگوی سر و شانه تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به حمایت قبلی، باز هم یک موج خرید در بازار شکل می گیرد، اما اینبار خریدران قدرت قبل را ندارند و در نتیجه قیمت نهایتا تا سطح مقاومت اول یا همان شانه ای که در ابتدا شکل گرفت، بالا می آید و پس از آن نیز دوباره قیمت توسط خرس ها به حمایت اولیه بازگردانده می شود. با این بازگشت قیمت، شانه دوم الگو نیز تشکیل شده و الگوی سر و شانه به طور کامل شکل می گیرد.
تشکیل الگوی سر و شانه کلاسیک معمولا نشان دهنده یک روند نزولی در آینده می باشد. زیرا قیمت سه بار تلاش کرده است تا سقف های جدید را ساخته و بشکند، اما موفق نشده و هربار قیمت توسط خرس ها بازگشته است. در نتیجه با کامل شدن الگوی سر و شانه و در ادامه شکسته شدن خط حمایتی که در قسمت گردن داشتیم، روند نزولی قیمت آغاز می شود و این می تواند یک سیگنال برای پوزیشن های Sell یا شورت باشد.
الگوی سر و شانه معکوس نوع دیگری از الگوی سر و شانه است که کاملا برعکس الگوی سر و شانه کلاسیک شکل می گیرد. یعنی اگر الگوی کلاسیک را بچرخانیم و به سمت پایین بیاوریم، یا آن را در پایین آیینه کنیم، الگوی معکوس تشکیل می شود.
الگوی معکوس از سه دره یا کف تشکیل شده است. دره دوم از دو دره دیگر پایین تر است و همان سر را در الگو تشکیل می دهد. دو دره دیگر نیز در سمت چپ و راست الگو قرار می گیرند و بالاتر از دره دوم هستند و شانه ها را تشکیل داده اند.
الگوی سر و شانه معکوس کاملا برعکس الگوی کلاسیک آن شکل می گیرد. یعنی در ابتدا خرس ها یک دره را تشکیل می دهند و این دره به سمت بالا بازمیگردد. در ادامه خرس ها دره بزرگتری را شکل می دهند و این دره هم به سمت بالا بازمیگردد. و در نهایت نیز خرس ها یک دره کوچک یا همان شانه سوم را تشکیل می دهند که این دره نیز به سمت بالا بازمیگردد.
تشکیل کامل این الگو نشان دهنده این است که خرس ها سه بار در جهت کاهش قیمت تلاش کرده اند، اما موفق نشده اند و در نتیجه با تشکیل آن، معمولا یک روند صعودی در بازار شکل می گیرد. بنابراین الگوی سر و شانه معکوس برخلاف نوع کلاسیک، نشان دهنده یک سیگنال صعودی برای پوزیشن های Buy یا لانگ می باشد.
2- الگوی سقف و کف دوقلو (Double Tops and Bottoms)
الگوی سقف و کف دو قلو یکی از پرکاربردترین الگوهای بازگشتی می باشد. این الگو همانند الگوی سروشانه پس از روندهای قوی صعودی یا نزولی می تواند شکل بگیرد و نشان دهنده تغییر روند باشد. این الگو را در دو شکل می توان مشاهده کرد:
در حالت سقف دوقلو قیمت پس از یک روند صعودی به جایی میرسد که فروشندگان یا همان خرس ها برای اولین بار در این روند، بر خریدران یا گاوها غلبه می کنند. در نتیجه پس از یک روند صعودی نسبتا بلند، یک روند نزولی کوتاه خواهیم داشت. اما با کمی پایین آمدن قیمت، دوباره گاوها قدرت را به دست می گیرند و قیمت را به اندازه مقاومت قبلی بالا می آورند. در نتیجه اولین سقف ما تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به سمت بالا، دوباره فروشندگان فعال می شوند و قیمت را باز هم پایین می آورند. این بار خریداران نمی توانند مقاومت کنند و در نتیجه حمایتی که قبلا خود را حفظ کرده بود، شکسته می شود و روند نزولی آغاز می شود.
در حالت کف دوقلو قیمت عملکردی مخالف با سقف دوقلو دارد. یعنی پس از یک روند نزولی قوی، دو بار حرکت رو به بالای قیمت را خواهیم داشت. که الگوهای معکوس خرس در بار اول، قیمت به مقاومت برخورد می کند و به سمت پایین بازگردانده می شود، اما در بار دوم، مقاومت شکسته می شود و قیمت روند صعودی را تجربه می کند.
3- سقف و کف سه قلو (Triple Tops and Bottoms)
این الگو از پایه همانند الگوی سقف و کف دو قلو می باشد و یک الگوی بازگشتی پرقدرت محسوب می شود. اما تفاوت این الگو با الگوی قبلی در این است که الگوی سقف و کف دوقلو دوبار تلاش قیمت را برای تغییر روند نشان می داد، اما الگوی سقف و کف سه قلو، 3 بار تلاش قیمت را برای تغییر جهت نشان می دهد. در ادامه هر دو حالت آن را جداگانه بررسی می کنیم:
در حالت سقف سه قلو، ما یک روند صعودی قوی در ابتدا داریم. در ادامه قیمت فروشندگان یک بار تلاش می کنند تا قیمت را پایین بیاورند، اما موفق نمی شوند و خریداران قیمت را برمی گردانند. در ادامه یک بار دیگر فروشندگان تلاش می کنند و این بار هم شکست می خورند. اما در بار بعدی، فروشندگان موفق می شوند و حمایت که جلوی روی قیمت قرار داشت، شکسته می شود.
در حالت کف سه قلو، هم ما یک روند نزولی داریم و در ادامه قیمت دو بار تلاش می کند تا به سمت بالا حرکت کند، اما هربار خریداران توسط فروشندگان شکست می خورند. تا اینکه در تلاش سوم موفق می شوند و قیمت روند صعودی را با شکست مقاومت در پیش می گیرد.
با توجه به اینکه در الگوی سقف و کف سه قلو ما سه بار تلاش قیمت را برای تغییر روند مشاهده می کنیم، می توان نتیجه گرفت که این الگو، سیگنال قوی تری نسبت به الگوی سقف و کف دوقلو محسوب می شود. چراکه این الگو از همان الگوی دوقلو تشکیل شده که یک بار دیگر تلاش نافرجام داشته است. در این حالت، با توجه به اینکه خریداران یا فروشندگان فرصت بیشتری برای خرید و فروش دارند، در نتیجه می توان انتظار تغییر روند قوی تری را داشت.
4- الگوی پرچم (Flag)
الگوی پرچم برخلاف سه الگوی قبلی که الگوهای برگشتی بودند و تغییر روند را نشان می دادند، یک الگوی ادامه دهنده محسوب می شود. الگوهای ادامه دهنده در صورت تشکیل، ادامه یک روند را در بازار نشان می دهند. یعنی اگر این الگو در بازار صعودی شکل گیرد، می توان انتظار افزایش بیشتر قیمت را داشت و اگر در بازار نزولی شکل گیرد، می توان انتظار کاهش بیشتر قیمت را داشت.
الگوی پرچم از یک دسته و یک پرچم تشکیل شده است:
قسمت دسته نشان دهنده یک روند صعودی یا نزولی نسبتا قوی می باشد که در ابتدا شکل گرفته است.
قسمت پرچم نشان دهنده روند ضعیف قیمت پس از یک روند قوی در بخش دسته می باشد.
تشکیل الگوی پرچم پس از یک روند صعودی یا نزولی الگوهای معکوس خرس قوی، اصطلاحا باعث می شود که قیمت یک استراحت کوتاه مدت داشته باشد و در ادامه بتواند با قدرت بیشتر به روند خود ادامه دهد.
البته ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که الگوی پرچم در شرایطی می تواند به عنوان یک الگوی بازگشتی در نظر گرفته شود. درواقع بعد از اینکه الگوی پرچم پس از یک روند قوی شکل گرفت، باید منتظر واکنش قیمت به تشکیل این الگو باشیم. بسته به اینکه قیمت، این الگو را از کدام سمت بشکند و از کدام سمت خارج شود، می توان انتظار ادامه روند و یا تغییر روند را داشت. اگر قیمت به صورت موافق و هم جهت با روند قبلی خارج شود، می توان انتظار ادامه روند را داشت و در صورتی که قیمت به صورت عکس از الگو خارج شود، می توان انتظار تغییر روند در ادامه را داشت.
5- الگوی مستطیل (Rectangle)
الگوی مستطیل، شکلی شبیه به الگوی پرچم را با کمی تفاوت در نمودار ایجاد می کند. الگوی مستطیل را نیز همانند پرچم، پس از یک روند نسبتا قوی در بازار می توانیم مشاهده کنیم که باعث استراحت قیمت می شود. تفاوت الگوی مستطیل با پرچم این است که سقف و کف های متوالی تشکیل شده در الگوی مستطیل، در راستای هم قرار دارند و در نتیجه شکل یک مستطیل افقی به خود می گیرند. اما در الگوی پرچم، سقف و کف های متوالی در یک راستا نیستند و در نتیجه یک کانال با شیب کم به سمت بالا یا پایین تشکیل می دهند.
الگوی مستطیل نیز همانند الگوی پرچم بسته به اینکه به کدام سمت شکسته شود، می تواند ادامه دهنده یا بازگشتی باشد. در صورت شکست الگو به در سمت موافق با روند قبلی، ادامه روند را می توان انتظار داشت و در صورت شکست الگو در جهت عکس، می تواند بازگشت الگو در جهت مخالف را انتظار داشت.
6- الگوی مثلث (Triangle)
الگوی مثلث نیز همانند دو الگویی که در بالا معرفی شد، در شرایطی می تواند الگوی ادامه دهنده و یا بازگشتی باشد. برای رسم این الگو کافیست بتوانیم دو خط همگرا رسم کنیم. به این صورت که یک خط را از وصل کردن چند کفه متوالی در نمودار به همدیگر، رسم کنیم و یک خط دیگر را از به هم وصل کردن چند سقف متوالی در نمودار رسم کنیم. اگر این دو خط همگرا باشند و در ادامه به یکدیگر برسند، ما یک الگوی مثلث خواهیم داشت. این الگو را به سه شکل می تون مشاهده کرد:
الگوی مثلث صعودی در شرایطی شکل می گیرد که دو خط گفته شده به سمت بالا شیب داشته باشند و همدیگر را در بالا قطع کنند. این الگو در صورتی که در انتهای یک روند صعودی شکل بگیرد، می تواند نشان دهنده آماده شدن بازار برای ادامه روند صعودی باشد. اما در صورتی که در بازار نزولی شکل بگیرد، می تواند نشان دهنده این باشد که استحکام روند نزولی در حال کاهش است. پس باید منتظر ادامه روند باشیم و بقیه شاخص ها و فاکتورهای تحلیلی را در نظر بگیریم، زیرا امکان تغییر روند به سمت صعودی وجود دارد.
الگوی مثلث نزولی دقیقا برعکس مثلث صعودی شکل میگیرد و از برخورد دو خط با شیب رو به پایین شکل میگیرد. این الگو در روندهای نزولی نشان دهنده آمادگی قیمت برای ادامه روند و در روندهای صعودی نشان دهنده کاهش قدرت روند و امکان شکسته شدن روند به سمت مخالف می باشد.
الگوی مثلث متقارن در صورتی شکل می گیرد که خط کفهها شیب به سمت بالا داشته باشد و خط سقف ها شیب به سمت پایین داشته باشد. در این حالت، جهت مثلث نه به سمت بالا است و نه به سمت پایین. بنابراین تحلیل این الگو به روند اصلی بازار بستگی دارد و نمی توان به تنهایی با استفاده از آن تحلیل روند را انجام داد. این الگو معمولا آمادگی بازار برای تثبیت قیمت را پس از یک روند قوی صعودی یا نزولی نشان می دهد.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه ها یک نمودار است که به صورت خط پایه با سه قله ظاهر می شود ، دو بیرونی از نظر ارتفاع نزدیک و وسط از همه بلندتر است. در تجزیه و تحلیل فنی ، یک الگوی سر و شانه یک شکل نمودار خاص را توصیف می کند که روند معکوس صعودی به نزولی را پیش بینی می کند.
الگوی سر و شانه به شما چه می گوید؟
الگوی هد اند شولدرز از سه قسمت تشکیل شده است:
پس از روندهای بلندمدت صعودی ، قیمت به اوج خود می رسد و متعاقباً از شکل گیری نزولی جلوگیری می کند.
قیمت مجدداً افزایش می یابد و به بالاترین حد خود از قله اولیه می رسد و دوباره کاهش می یابد.
قیمت برای بار سوم افزایش می یابد ، اما تنها تا سطح اوج اول ، قبل از اینکه بار دیگر کاهش یابد.
قله اول و سوم شانه ها هستند و قله دوم سر را تشکیل می دهد. خط اتصال دهانه های اول و دوم را خط گردن می نامند.
الگوی هد اند شولدرز معکوس یا معکوس سر و شانه ها نیز یک شاخص قابل اعتماد است که همچنین می تواند نشان دهد که روند نزولی در شرف تبدیل به روند صعودی است. در این حالت ، قیمت سهام به سه سطح پایین تر متوالی می رسد که با تجمع موقت از هم جدا می شوند. از این میان ، دومین گودال پایین ترین (سر) و اول و سوم کمی کم عمق تر (شانه ها) هستند. آخرین صعود پس از سومین کاهش نشان می دهد که روند نزولی معکوس شده است و قیمت ها احتمالاً همچنان صعودی هستند.
مسابقه طناب کشی
قیمت سهام در نتیجه یک بازی پی در پی کش و قوس است. افزایش یا کاهش قیمت سهام نتیجه مستقیم تعداد افراد در هر تیم است. به کسانی که معتقدند قیمت سهام بالا می رود گاو نر و کسانی که معتقدند قیمت سهام کاهش می یابد خرس می گویند. اگر بیشتر سهامداران خرس هستند ، قیمت آنها کاهش می یابد زیرا آنها سهام خود را می فروشند تا از دست دادن پول جلوگیری کنند. اگر افراد بیشتری صعودی باشند ، با افزایش سرمایه گذاران جدید برای استفاده از فرصت ، قیمت افزایش می یابد.
سر و شانه معکوس
نقطه مقابل نمودار سر و شانه ها سر و شانه های معکوس است که به آن هد اند شولدرز نیز گفته می شود ، وارونه است و سر و شانه ها برای پیش بینی معکوس در روندهای نزولی استفاده می شود. این الگو زمانی مشخص می شود که عملکرد قیمت یک اوراق بهادار با ویژگی های زیر مطابقت داشته باشد: قیمت با یک نزول سقوط می کند و سپس افزایش می یابد. قیمت به پایین تراز قبلی می افتد و سپس دوباره افزایش می یابد. سرانجام ، قیمت دوباره سقوط می کند اما نه تا حد دوم. پس از انجام آخرین مرحله ، قیمت به سمت بالا حرکت می کند و به سمت مقاومتی که در بالای قعرهای قبلی مشاهده می شود ، حرکت می کند.
اقدامات بازار پشت الگوی سر و شانه
مانند همه الگوهای ترسیم ، فراز و نشیب الگوی سر و شانه ها داستان بسیار خاصی را الگوهای معکوس خرس در مورد نبرد بین گاوها و خرس ها بیان می کند.
اوج اولیه و افت بعدی نشان دهنده روند نزولی روند صعودی قبلی است. گاوها که می خواهند تا جایی که ممکن است حرکت صعودی را حفظ کنند ، صعود می کنند تا قیمت را از اوج اولیه به عقب برسانند و به بالاترین سطح (صعود) برسند. در این مرحله ، هنوز این احتمال وجود دارد که گاوها بتوانند سلطه خود را در بازار بازگردانند و روند صعودی را ادامه دهند.
با این حال ، هنگامی که قیمت برای بار دوم کاهش می یابد و به نقطه ای زیر قله اولیه می رسد ، مشخص است که خرس ها در حال افزایش هستند. گاوها یکبار دیگر تلاش می کنند تا قیمت را به سمت بالا بکشند اما تنها در رسیدن به قله کمتر در اوج اولیه موفق می شوند. این ناکامی در عبور از بالاترین سطح ، نشان دهنده شکست گاوها و خرس ها است ، که قیمت را پایین می آورد و معکوس را کامل می کند.
الگوی سه کلاغ سیاه
الگوی سه کلاغ سیاه نشانگر نمودار شمعدانی نزولی است که معکوس شدن روند صعودی را پیش بینی می کند. نمودارهای شمعی باز، بالا، پایین و بسته شدن قیمت یک اوراق بهادار خاص را نشان می دهد. برای سهامهایی که بالاتر می روند ، شمعدان سفید یا سبز است. هنگام پایین آمدن آن ها سیاه یا قرمز هستند.
توضیح:
سه کلاغ سیاه یک الگوی بصری است ، به این معنی که هیچ شاخص محاسباتی خاصی هنگام شناسایی این وجود ندارد. الگوی سه کلاغ سیاه هنگامی اتفاق می افتد که خرس ها طی سه دوره تریدینگ متوالی از گاوها پیشی بگیرند. این الگو در نمودارهای قیمت گذاری به صورت سه شمعدان بدنه بلند نزولی و بدون سایه یا فیتیله کوتاه یا بدون فیتیله نشان داده شده است.
در یک فرم معمولی سه کلاغ سیاه ، گاوها دوره را با افت قیمت نسبت به بسته قبلی آغاز می کنند، اما قیمت در طول دوره پایین می آید. در آخر، قیمت تحت فشار خرس ها نزدیک پایین بسته خواهد شد. این اقدام تجاری در سایه ای بسیار کوتاه یا معدوم نشان داده میشود. تریدرها معمولاً این فشار نزولی را طی سه دوره را تحمل می کنند تا آغاز روندی نزولی باشد.
نکات کلیدی:
- سه کلاغ سیاه یک الگوی معکوس قابل اعتماد است که توسط سایر شاخص های فنی مانند شاخص مقاومت نسبی تأیید می شود.
- از اندازه سه کلاغ سیاه و سایه می توان برای تشخیص تغییر جهت الگوهای معکوس خرس در معرض خطر استفاده کرد.
- الگوی مخالف سه کلاغ سیاه ، سه سرباز سفید است که نشان دهنده تغییر روند نزولی است.
نمونه ای از نحوه استفاده از آن:
به عنوان یک الگوی تصویری ، بهتر است از سه کلاغ سیاه به عنوان نشانه ای برای تایید سایر شاخص های فنی استفاده کنید. الگوی سه کلاغ سیاه و اعتمادی که یک تریدر می تواند به آن داشته باشد، بستگی زیادی به نحوه شکل گیری الگو دارد. سه کلاغ سیاه در حالت ایده آل باید شمعدان های نزولی نسبتاً بلند باشند که در قیمت پایین یا نزدیک آن دوره بسته شوند. به عبارت دیگر ، شمعدان ها باید دارای بدنی بلند و سایه های کوتاه یا بدون الگوهای معکوس خرس سایه باشند. اگر سایه ها کشیده شده باشند ، ممکن است نشان دهنده یک تغییر جزئی حرکت بین گاوها و خرس ها قبل از اینکه روند صعودی دوباره خود را اعلام کند باشد.
پهنای هر شمع میتواند این الگو را دقیق تر کند. میزان پهنا در طی روند صعودی منتهی به الگو نسبتاً پایین است و الگوی کلاغ سیاه سه روزه در طول دوره با حجم نسبتاً بالایی همراه است. در این سناریو، روند صعودی توسط گروه کوچکی از گاوها ایجاد شد و سپس توسط گروه بزرگتری از خرس ها معکوس شد.
البته ، با وجود بازارهای موجود که می تواند به معنای تعداد زیادی از معامله گران صعودی باشد که به یک گروه کوچکتر از معاملات نزولی با حجم زیاد برخورد می کنند. اهمیت تعداد واقعی تریدر ها کمتر از حجمی است که با چارت بازار اضافه میکنند.
روش معامله با الگوی دارآویز | الگوی مرد به دار آویخته | مرد آویزان
در این مقاله از تاپ سایت 98 قصد داریم به الگوی مرد آویزان یا دار آویز بپردازیم و روش معامله با آن را بررسی کنیم. این الگو می تواند انتهای روند را مشخص کند و اگر به نکات زیر دقت کنید می توانید از آن سود خوبی بدست آورید.
الگوی دارآویز Hanging Man یک الگوی کندل استیک است که اگر در انتهای یک روند صعودی تشکیل شود، نشان دهنده انتهای روند است و میتواند باعث معکوس شدن روند شود.
این یک الگوی معکوس نزولی است که نشان می دهد روند صعودی به پایان رسیده است.
این الگو همچنین نشان می دهد که گاوها قدرت خود را در افزایش قیمت از دست داده اند و خرس ها یا فروشندگان به بازار بازگشته اند.
اجازه دهید در مورد این الگو بحث کنیم. در ایران از اصطلاحات زیر برای آن استفاده می کنند:
الگوی دار آویز – مرد به دار آویخته – مرد آویزان و نام انگلیسی آن نیز Hanging Man می باشد.
الگوی کندل مرد آویزان چیست؟
مرد آویزان یک الگوی کندل معکوس نزولی است که سایه پایینی بلند و بدنه کوچک دارد.
این الگوی کندل استیک در انتهای روند صعودی ظاهر می شود که نشان دهنده ضعف در حرکت بیشتر قیمت است و زمانی شکل میگیرد که گاوها (خریدارن) قیمتها را بالا بردهاند و اکنون نمیتوانند بیشتر از این پیش ببرند.
الگو دارای بدنه کوچکی است و به این معنی است که فاصله بین قیمت باز و بسته شدن بسیار کم است.
سایه بالایی وجود ندارد و سایه پایینی حداقل دو برابر طول بدنه آن است.
این الگو فرصتی را برای معامله گران فراهم می کند تا موقعیت خرید خود را ببندند و به یک موقعیت فروش وارد شوند.
شکل گیری الگوی دار آویز
در اینجا شکل گیری الگوی دار آویز یا مرد به دار آویخته را بررسی می کنیم:
معامله گران باید به چند ویژگی این الگو نگاه کنند و از شکل گیری این الگو بهره ببرند.
سایه بلند پایین این الگو نشان دهنده ورود فروشندگان به بازار است.
بدنه کندل می تواند سبز یا قرمز باشد، اما رنگ کندل اهمیت زیادی ندارد.
سیگنال داده شده توسط این الگو زمانی تایید می شود که کندل نزولی در روز بعد تشکیل شود.
معامله گران همچنین باید تحلیل کنند که آیا حجم در طول شکل گیری این الگو افزایش یافته است.
معامله گران می توانند با قیمت بسته شدن این کندل یا با قیمت باز شدن کندل نزولی بعدی، یک موقعیت فروش وارد کنند.
حد ضرر را می توانید در بالاترین نقطه این کندل قرار دهید.
معیارهای شناسایی الگوی مر دآویزان
در زیر نکاتی وجود دارد که باید هنگام شناسایی الگوی مرد آویزان در نمودارها در نظر داشت:
- سایه بالایی وجود ندارد یا بسیار کوچک است.
- طول سایه پایین باید دو برابر طول بدنه باشد
- بدنه باید در سمت بالای کندل باشد.
مثالی از معامله:
شکل گیری الگوی مرد آویزان Hanging Man را در نمودار روزانه Nifty 50 در زیر می بینیم:
تفاوت بین الگوی چکش و دار آویز
در الگوی دار آویز روند صعودی می باشد و پس از رسیدن به مقاومت، روند تغییر می کند.
اما در الگوی چکش، روند نزولی بوده و پس از رسیدن به حمایت، روند تغییر می کند.
اما در بقیه موارد شبیه به هم هستند و سایه باید دو برابر بدنه باشد، روند صعودی یا نزولی از قبل وجود داشته باشد و غیره.
نکات کلیدی
الگوی دارآویز Hanging Man الگویی است که در انتهای روند صعودی قابل مشاهده است.
سعی کنید خطوط حمایت و مقاومت از قبل کشیده باشید تا با مشاهده این الگو بتوانید وارد معامله شوید. زمانی که قیمت به خط مقاومت رسید جنگ بین فرشندگان و خریداران آغاز می شود و ما با استفاده از الگوهایی که شکل می گیرد تصمیم می گیریم که چه عکس العملی نشان دهیم.
یکی از الگوهایی که اگر شکل بگیرد تصمیم می گیریم معامله خرید خود را ببندیم و وارد معامله فروش شویم الگوی دار آویز یا مرد آویزان است.
کندل مرد آویزان می تواند یک کندل سبز (قیمتی) یا یک کندل قرمز (نزولی) باشد، اگرچه کندل نزولی (قرمز) نشانه بهتری از تضعیف بازار است.
سایه بالایی کوچک نشان می دهد که تلاشی برای حفظ روند صعودی فعلی، قبل از کاهش قیمت، صورت گرفته است.
روش معامله با الگوی مرد آویزان
مهم است که شکل کندل مرد آویزان را در روند بلندمدت مشاهده کنید. بهترین راه برای انجام این کار، استفاده از تحلیل بازه زمانی چندگانه است.
مرحله 1: روند الگوهای معکوس خرس بلندمدت را شناسایی کنید
با استفاده از تایم فریم طولانیتر مانند تایم فریم روزانه یا هفتگی، بازار را تحلیل کنید تا جهتی را که بازار در بلندمدت به آن تمایل دارد مشاهده کنید.
مرحله 2: نقطه ورود ایده آل خود را مشخص کنید
سپس، با استفاده از نمودار زمانی کوچکتر (4 ساعت یا 1 ساعت) بزرگنمایی کنید تا نقطه ورود ایده آل برای معامله خود را پیدا کنید.
مرحله 3: از ابزارهای دیگر استفاده کنید
می توانید از اندیکاتورها و دیگر ابزارها برای تایید الگو استفاده نمایید.
آیا RSI تأیید می کند که بازار چرخیده و اکنون در یک روند نزولی قرار گرفته است؟ آیا خط 20 SMA از خط 50 SMA عبور کرده است؟ آیا کندل مرد آویزان نزدیک به بالای روند صعودی کوتاه مدت ظاهر می شود؟ آیا سطح فیبوناچی اصلاحی مربوطه نزدیک است؟
مرحله 4: معامله خود را انجام دهید
به دنبال یک نقطه ورودی در پایین کندل مرد آویزان باشید. اگر دیدگاه نزولی شما از بازار درست باشد، شاهد کاهش قیمت خواهید بود.
مرحله 5: مدیریت ریسک
مطمئن شوید که معامله خود را مطابق با استراتژی اندازه گیری موقعیت خود قرار دهید. در نظر بگیرید که چه مقدار از ارزش کل حساب خود را در هر مقطع زمانی آماده به خطر انداختن هستید و از آن عدول نکنید.
ما در مورد ریسک کمتر از 5٪ در تمام معاملات باز صحبت می کنیم. علاوه بر این، اطمینان حاصل کنید که حدضرر خود را در بالای کندل مرد آویزان قرار دهید.
مرحله 6: چه زمانی باید از معامله خارج شد؟
هنگام ورود به معامله، همیشه بهتر است حداقل نسبت ریسک به پاداش 1:2 داشته باشید. نصف چیزی را که قصد به دست آوردن آن را دارید به خطر می اندازید. این به این معنی است که فاصله از سطح ورودی شما تا سطح سود دریافتی شما باید دو برابر فاصله سطح ورودی شما تا سطح استاپ ضرر باشد.
استفاده از این تکنیک ساده به این معنی است که حتی اگر فقط نیمی از معاملات خود را درست انجام دهید، باز هم حساب معاملاتی مثبت خواهید داشت. ما در مورد این بینش های تجاری در تحقیقات خود درباره ویژگی های معامله گران موفق صحبت می کنیم.
عزیزانی که تمایل دارند به تیم نویسندگی تاپ سایت 98 بپیوندند می توانند از طریق واتساپ با ما در ارتباط باشند. ما بهترین افراد را به تیم خود اضافه خواهیم کرد.
اگر سوال یا نظری دارید در بخش کامنت ها بنویسید.اگر موضوع خاصی مد نظر شماست که در سایت موجود نیست در بخش کامنت ها بنویسید
دیدگاه شما