چهار عنصر بازاریابی
مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری در یک دوره ی متوالی زمانی از آغاز پیدایش تا کنون گسترش پیدا کرده است،که ما را به سوی اصلاح عملکرد تجاری هدایت می کند.در دنیای تجاری به شدت رقابتی امروز، مدیریت ارتباط با مشتری می تواند بعنوان راه حل نهایی هم برای مشتری و هم برای سازمان مطرح شود. در مدیریت ارتباط با مشتری ،مشتریان را بعنوان اجزاء خارجی در نظر نمی گیرند بلکه آن ها را بعنوان عضو داخلی تجارت در نظر گرفته و هدف ایجاد یک رابطه ی بلند مدت با آنها می باشد. بنابراین تماس زیاد با مشتری ، ،تعهد و ارائه خدمت از خصیصه های ضروری مدیریت ارتباط با مشتری می باشد. مدیریت ارتباط با مشتری یک پروسه ی مداوم شناسایی و خلق ارزش جدید با هر مشتری و سپس به اشتراک گذاشتن منفعت حاصل از آن در سراسر عمر شرکت است.این موضوع نیازمند ادراک،تمرکز و مدیریت بر همکاری مداوم میان تولید کننده و مشتری انتخاب شده، برای خلق دو جانبه ی ارزش و به اشتراک گذاشتن آن از طریق وابستگی و تنظیمات سازمانی است. کارشناسان بازاریابی اظهار داشته اند که (بخش بندی،هدف گیری بازار و جایگاه یابی در بازار) بخش های بازاریابی استراتژیک هستند و چهار عنصر بازاریابی(قیمت،محصول،توزیع،ترفیع) بخش های بازاریابی تاکتیکی می باشند. عناصر آمیخته بازاریابی یک اختصار و ساده سازی بوده و این رویکرد تبادلی(تجاری)، برای مدیریت ارتباط با مشتری کافی نیست. در مدیریت ارتباط با مشتری علاوه بر چهار عنصر ذکر شده در بازاریابی ،چهار عنصر دیگر به نام های ارتباطات،حفظ،مراجعه،بهبود و همچنین تکنولوژی را به آن ها اضافه می کنیم. اما مدیریت ارتباط با مشتری چیزی بیش از این ها می باشد.مدیریت ارتباط با مشتری شامل: – تعهد به مشتریان / – آموزش و اختیاردهی(توانمندسازی) / – استاندارد خدمت / – مدیریت رسیدگی به شکایات.
Gordon آنچه را که 11 عنصر بازاریابی ارتباط (عناصر مهم در سرمایه گذاری که تا اندازه ای بعنوان جایگزین چهار عنصر سنتی بازاریابی عمل می کند)
نامگذاری کرد ،بدین صورت است:
4.هزینه،سودبخشی و ارزش
5.کنترل تماس ،برحسب پروسه ی نقدی
6.همکاری و یکپارچه سازی
8.ارتباطات،تعاملات و جایگاه یابی
10.توجه به مشتری
11.زنجیره ی ارتباطات
برای برخی از افراد چهار عنصر “موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتری” برنامه ریزی،کارکنان،پروسه،خط مشی بوده در حالیکه برای سایرین، عناصر مهم در سرمایه گذاری محصول،پروسه،رویه و کارکنان ،این عناصر می باشد.این مقاله به بررسی این جنبه ها با مثال هایی در هند خواهد پرداخت.
مدیریت ارتباط با مشتری و چهار عنصر بازاریابی
مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری در یک دوره ی متوالی زمانی از آغاز پیدایش تا کنون گسترش پیدا کرده است،که ما را به سوی اصلاح عملکرد تجاری هدایت می کند.مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی مدیریتی بوده که سازمان را قادر می سازد بر مشتریان تمرکز کنند و روابط قوی تری با ارباب رجوع ایجاد کنند.این کار کمک می کند تا اطلاعات مربوط به مشتری،فروش، کارایی بازاریابی،حساسیت و گرایشات بازار را یک به یک کنار هم قرار دهیم.
در دنیای تجاری به شدت رقابتی امروز، مدیریت ارتباط با مشتری می تواند بعنوان راه حل نهایی هم برای مشتری و هم برای سازمان مطرح شود.این مسئله ثابت شده است که سرانجام ارتباطات ، تمامی ابعاد رقابت سازمانی را معین می کنند:استراتژی های سازمان،فرهنگ سازمان،تاکتیک سازمان،افراد سازمان،سهم سازمان در بازار،رشد سازمان،سوددهی سازمان،ارزش گذاری سازمان . مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی مدیریتی آینده نگرانه بوده که از طریق تمرکز بر سود حاصل می شود.
در مدیریت ارتباط با مشتری ،مشتریان را بعنوان اجزاء خارجی در نظر نمی گیرند بلکه آن ها را بعنوان عضو داخلی تجارت در نظر گرفته و هدف ایجاد یک رابطه ی بلند مدت با آنها می باشد. تماس زیاد با مشتری ، ،تعهد و ارائه خدمت بنابراین از خصیصه های ضروری مدیریت ارتباط با مشتری می باشند.
از زمانی که هنری فورد تولید انبوه را ابداع کرد،تمرکز ما بر روی محصول است.تمرکز بر افزایش بازدهی و کاهش هزینه ی هر واحد بوده است.تمرکز بر الصاق مشخصات محصولات ، هماهنگ شدن ساختار مدیریتی با خطوط تولید و سود و زیان محصول است.این موارد هماهنگ با مشتریان و سود و زیان مشتری نبوده است.
در5 سال اخیر تغییری در این وضعیت رخ داده است،خوشبختانه ژاپن از کیفیت بعنوان استراتژی اصلی خود با گسترش مفهوم مدیریت کیفیت جامع بوسیله ی دمینگ و ژوران و… استفاده کرد.مفهوم کیفیت ، بوسیله ی ادراک باطنی تعریف نشده است بلکه براساس استانداردها و انتظارات مشتریان تعریف شده است.کیفیت،مطابقت با نیازهای مشتریان است.کیفیت ،برای حفظ و نگهداری مشتری ،تقویت سودبخشی و بدست آوردن سهمی از بازاربرای انواع سازمان ها ضروری می باشد.
ایده ها و ایده آل های مدیریت ارتباط با مشتری را می توان در مفاهیم اساسی تمرکز بر مشتری در مدیریت کیفیت جامع، دنبال کرد.بنابراین مشتریان موضوع اصلی می باشند.از این رو مشتریان مهم ترین دارایی های هر سازمان بوده و تمرکز بر مشتری ،تبدیل به یک هدف حیاتی برای سازمان شده است. هزینه ی جذب یک مشتری جدید پنج برابر بیشتر از حفظ مشتری راضی فعلی می باشد.ارتباط با مشتری یک جنبه ی کلیدی در حفظ و نگهداری مشتریان موجود و بدست آوردن یک مشتری جدید دیگر است.بنابراین تمرکز بر ارتباطات با مشتری یک نوع سرمایه گذاری است.
مدیریت ارتباط با مشتری یک پروسه ی مداوم شناسایی و خلق ارزش جدید با هر مشتری و سپس به اشتراک گذاشتن منفعت حاصل از آن در سراسر عمر شرکت است.این موضوع نیازمند ادراک،تمرکز و مدیریت بر همکاری مداوم میان تولید کننده و مشتری منتخب برای خلق دو جانبه ی ارزش و به اشتراک گذاشتن آن از طریق وابستگی و تنظیمات سازمانی است.
مشتری، مرکز تمام آغازها در مدیریت ارتباط با مشتری است.حال ما در این قسمت می بایست میان مشتری و مصرف کننده تمایز قائل شویم،همچنانکه تمایل داریم این دو واژه را بجای یکدیگر بکار ببریم.مشتری :خرده فروش،توزیع کننده،کاسب می باشد درحالیکه مصرف کننده ،استفاده کننده ی نهایی محصول یا خدمات می باشد. هردو به یک میزان از توجه ،نیاز دارند.چگونگی برخورد کارکنان شرکت با مشتری می تواند سبب شکل گیری یا از بین رفتن ارتباط شود و سرانجام در سودبخشی تاثیر گذارد درنتیجه مدیریت ارتباط با مشتری فراتر از فقط مفهوم رضایت به تعهد است.
کارشناسان بازاریابی اظهار داشته اند که (بخش بندی،هدف گیری بازارو جایگاه یابی در بازار) بخش های بازاریابی استراتژیک هستند و چهار عنصر بازاریابی(قیمت،محصول،توزیع،ترفیع) بخش های بازاریابی تاکتیکی می باشند.عناصر بازاریابی آمیخته یک اختصارو ساده سازی بوده و این رویکرد عناصر مهم در سرمایه گذاری تبادلی (تجاری)،برای مدیریت ارتباط با مشتری کافی نیست .
در مدیریت ارتباط با مشتری علاوه بر چهار عنصر ذکر شده در بازاریابی ،چهار عنصر دیگر به نام های ارتباطات،حفظ،مراجعه،بهبود و همچنین تکنولوژی را به آن ها اضافه می کنیم.
اما مدیریت ارتباط با مشتری چیزی بیش از این است.پیوند رضایت مشتری به وفاداری که به ترتیب وفاداری هم درطول زمان به سودبخشی پیوند داده می شود.مدیریت ارتباط با مشتری شامل:
1.تعهد به مشتریان
2.آموزش و اختیاردهی(توانمندسازی)
4.مدیریت رسیدگی به شکایات
چارچوب فرآیند مدیریت ارتباط با مشتری شامل سه مرحله می باشد:ساخت،که هدف را تحت پوشش قرار می دهد،برنامه ها و شرکا؛ مدیریت و نظارت؛و اجرا.
ارج دهی به مشتری ،توجه و نگهداری مشتری-این ها جنبه های کلیدی تجارت در مدیریت ارتباط با مشتری بوده که اساس سود بخشی در فروش می باشند.این 4 عنصر جدید مدیریت ارتباط با مشتری متفاوت با 4 عنصر سنتی بازاریابی می باشند.توانایی افزودن و تمیز دادن ارزش ،ماهیت 4 عنصر جدید است.4 عنصر موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتری عبارتند از:
برنامه ریزی:اگر شما برنامه ریزی نداشته باشید و دقیقا ندانید که با مدیریت ارتباط با مشتری به چه می خواهید برسید و چگونه داده ها را بدست آورده و از آن ها استفاده کنید،احتمال دارد که تکنولوژی اشتباه خریداری کنید و بدتر از آن بدون برنامه ورشکست شوید.
کارکنان:ضروری است که کارکنان و شرکا درگیر این موضوع شوند.کارکنان نیاز دارند که مهارت های خدمت به مشتری و اهداف و عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری را آموزش ببینند،در عین حال آنان ،برای تغییرات تکنولوژیکی که در طرز کار آن ها ،رخ می دهد آماده شوند.این نکته اهمیت دارد که اطلاعات ورودی کارکنان را برای تعیین اینکه آنها پروسه کاری را چگونه ارزیابی می کنند جمع آوری کنید.
از آنجایی که حیاتی ترین جنبه ی مدیریت ارتباط با مشتری ،برقراری ارتباط با مشتری می باشد،و کارکنان کسانی باشند که این رابطه را آغاز و برقرار می کنند،آن ها باید چگونگی تعامل با مشتریان ، نفوذ در میان آن ها و ارائه خدمت به مشتریان خود را بلد باشند.
در بطن توانایی کارکنان در ارائه خدمت به مشتری، اطلاعات قرار دارند.به طعنه،اینجا جایی است که اکثر شرکت ها در مواجه شدن کارکنان با مشتریان خود ناتوان هستند.اغلب،آن ها ناچار می شوند در تعامل با مشتریانی که حقایق را نمی بینند قرار بگیرند که این امر منجر به بررسی مشتریان و برطرف سازی این مسئله می شود.
پروسه:پروسه مدیریت ارتباط با مشتری یک نقشه ی کمکی برای درک چگونگی تماس مشتریان با شرکت ،جمع آوری اطلاعات و نحوه ی پردازش آن می باشد.روش های تکراری تماس با مشتری و برنامه های یکی کردن اطلاعات بدست آمده از تمام نقاط تماس با مشتریان را نشان می دهد.
خط مشی:حالا زمان آنست که ما خط مشی و طرح تکنولوژیکی خود را در مدیریت ارتباط با مشتری انتخاب کنیم.اخیرا ابزارهای نرم افزاری و تکنولوژیهای متعددی که راه حل هایی برای جنبه های مختلف از مدیریت ارتباط با مشتری ارائه می دهند برای کاربرد های تجاری معرفی شده است.بسته های تکنولوژی متنوع مدیریت ارتباط با مشتری را امتحان کنید و مناسب ترین آنها با کار شما که براحتی با خدمت به مشتری تطبیق می یابد را پیدا کنید.
مقدار زیادی پول برای جمع آوری انواع مختلف اطلاعات از ارباب رجوع ،سرمایه گذاری شده است،در عین حال دفعات زیادی نیز وجود دارد که این اطلاعات هرگزآنالیز و تحلیل نشده اند،هرگز برای درک مشتریان یا برای ایجاد منفعت در مدیریت ارتباط با مشتری از آن ها استفاده نشده است.
مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری ، در مرحله ی مرکزی برای کسب مزیت رقابتی قابل حفظ، در دنیای تجاری واقع شده است. اگرچه تصور شده بود مدیریت ارتباط با مشتری باعثدگرگونی عناصر مهم در سرمایه گذاری در تجارت می شود،اما تاثیر آن در تجارت هند مخلوط شده است. ابزاری استراتژیک که ترکیبی از پروسه ی تجارت ،تکنولوژی ،کارکنان و اطلاعات بنگاه های اقتصادی برای جذب و حفظ مشتریان سودبخش است ، مدیریت ارتباط با مشتری نامیده می شود.
مسلط ترین سرمایه گذاران در بحث مدیریت ارتباط با مشتری ،صنایع خدمت محور – عمدتا خدمات مالی مثل بانک ها،شرکت های بیمه،واسطه ها،خدمات فناوری اطلاعات،مهمانخانه ها،کالاهای مصرفی بادوام،بازاریابی بی واسطه،خرده فروشی و بخش وسایل ارتباطی می باشند.
سازمان هایی چون Air-India ، ICICI Lombard, BPL Telecom, Standard Chartered Bankاز این ابزار بدرستی ، استفاده کرده اند و به مزیت دست یافته اند.تفاوت آن ها در روشی که مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان گسترش پیدا می کند است.آنچه که باعث تغییر آن ها می شود ترکیب تکنولوژی و پروسه ی بکارگرفته شده است.
در Maruti ،شکایت مشتریان برای هر 10000 وسایل نقلیه ی تعمیر شده،یکی از مهم ترین اندازه گیری های توجه به مشتری
بوده و یکی از جنبه های اصلی نظارت و دسته بندی عملکرد فروشندگان را تشکیل می دهد.
آگاهی میان مشتریان: تحقیقاتی دائمی،بسیاری از شرکت ها برای زنده نگهداشتن برند خود از طریق فعالیت های مختلف انجام می دهند.فعالیت های مختلف نظیر مدیریت رویدادها،کارگردانی تبلیغات تجاری/ترفیع و… که توسط شرکتهای خارجی استفاده شده باعث کسب حمایت بالایی از آن ها درهندوستان نیز شده است.
علاوه بر چها مورد ذکر شده چهار مورد اضافه نیز موردنیاز است.این چهار مورد عبارتند از:
ارتباط با مشتری:مفهوم دستیابی به قله ی منحصربفرد فروش حالا با کسب مشتری منحصر بفرد جایگزین شده است.ارتباط با مشتری اهمیت پیدا کرده است.
گسترش پاسخ گویی از طریق ترفیع:تبلیغات باید سبب گسترش میزان فروش شود نه گسترش جایزه ها.امروزه، P&G
به ذیحساب بودن توجه دارد.هر میزان پولی که هزینه می شود باید بازدهی و پاسخ کافی داشته باشد.بنابراین ترفیع نقش
مهمی ایفا عناصر مهم در سرمایه گذاری می کند.مدیریت رویدادها،ساخت تبلیغات تجاری،فعالیت های بازاریابی ارتباط ،به کندی سهم ترفیع را در هند مانند سایر کشورها کاهش می دهند.
ارتباط از طریق محصول وخدمت:مدیریت ارتباط با مشتری از بازاریابی برای رسیدن به اوج استفاده می کند.مشتری بعنوان یک سخنران تبدیل به یک هدف کلیدی و مهم می شود.بازاریابی ارتباط آمیزه ای از محصول،کیفیت و خدمت می باشد.برای دستیابی به شکلی موثر از بازاریابی ارتباط ،هر سه عامل نقش ایفا می کنند.
آنچه که همگی می گویند و عمل می کنند اینست که،تعبیر مشتریان از تجربیات خود بطور گسترده ای تحت تاثیر: آنچه که قادر به خریدش هستند ،روندی که می باید دنبال کنند،قوانینی که آن ها را کنترل می کند،چه افرادی قابل حصول هستند،و چه زمانی خواستار برخورد حضوری می باشند،قرار می گیرد.مهم ترین چیزی که سبب ایجاد تجربه در مشتری می شود ،محصول است؛بنابراین باید محصول، ممتاز باشد.
مدیریت ارتباط با مشتری می تواند بسیاری از اتلاف ها را از برنامه های بازاریابی جدا و حذف نماید.داده ها و اطلاعات با هر بار تماس مشتری با شرکت و تماس افرادی از شرکت با مشتری حاصل می شوند. برای استفاده ی موفقیت آمیز از مدیریت ارتباط با مشتری،شرکت ها باید تمرکز خود را از محصولات به مشتریان انتقال داده و تغییراتی در سر تا سر شرکت ایجاد کنند.
مدیریت ارتباط با مشتری همچنین کمک می کند تا شرکت ها از طریق احراز و کسب قابلیت و صلاحیت های جدید،تحویل ارزش پول،رسمیت بخشدن به مدیریت کیفیت جامع،کاهش مدت زمان چرخه و ساخت برندی قوی ،از عهده رقابت برآیند.
در حقیقت،مدیریت ارتباط با مشتری در ساخت و ایجاد برند های قوی هندی می تواند یاری رسان باشد.
توليد ملي، عنصر مهم اقتصاد
يزد - ايرنا - توليد ملي، مهمترين عنصر در درونزايي اقتصاد است و به بيان مقام معظم رهبري توليد داخل، ستون فقرات اقتصاد مقاومتي است.
در كشور ما توليد داخلي با موانعي از جمله موانع داخلي ، عدم نقدينگي كافي، وابستگي، ناكارآمدي و بهره وري پايين بخشهاي توليدي روبروست.
اين عوامل باعث شده تا به توليد داخلي از درون، ضربه وارد شده و انگيزههاي سرمايهگذاري در امر توليد از بين برود.
از جمله عوامل خارجي نيز مي توان به رقابت نابرابر وارد كنندگان محصولات خارجي با توليد كنندگان داخلي اشاره كرد؛ واردات گستردهاي كه سبب شده، ادامه فعاليت بخشهاي صنعتي و بخش كشاورزي با تهديدات جدي مواجه شوند.
از طرفي در اقتصاد ما سهم زيادي از سود توليد كننده به دلال ها مي رسد و همين انگيزههاي توليدي را در مقابل سود دلالي كاهش ميدهد.
از اين رو مي توان فعاليتهاي غيرمولد ، قاچاق، واردات رسمي و غيررسمي و دلالي را از جمله عوامل خارجي دانست كه در حال تضعيف بخش هاي توليدي هستند.
يكي ديگر از عوامل خارجي تحريم است، ولي از آنجا كه تحريم همچون تيغ دو لبه است، بيشتر از آن كه تهديد براي اقتصاد قلمداد گردد، ميتواند فرصتي باشد تا وابستگي توليد را از بين برده و ناكارآمدي كه ناشي از وابستگي توليد داخلي به ماشينها و تجهيزات خارجي بوده را از بين ببرد.
اگر توليد ملي در كشور رونق بگيرد و وابستگي به كالاهاي مصرفي و كالاهاي راهبردي كاهش پيدا كند ميزان اثرگذاري تحريم نيز به شدت كاهش پيدا ميكند.
بايد فعاليتهاي غير مولد اقتصادي را به عنوان رقيب اصلي توليد مهار كرده و اجازه ندهيم جريان نقدينگي و سرمايه موجود به سمت آنها برود.
ما هرمقدار براي رونق توليد فعاليت انجام دهيم، اما به مسئله مهار رقباي توليد توجه نكنيم، فعاليت هايمان تقريبا هيچ اثري نخواهد داشت.
در گذشته مشاهده شد كه بخش زيادي از سرمايههاي مردمي همچون سيل، بخشهاي مختلف اقتصاد را درنورديد و با رفتارهاي سوداگرانه و دلالي لطمات جدي به اقتصاد كشور وارد كرد.
مهمترين دليلي كه نتوانستيم سيل نقدينگي را مهار كنيم عدم استفاده از ابزارهاي مهار فعاليتهاي غير مولد بود براي نمونه ابزار ماليات يكي از ابزارهايي است كه مي توان به كمك آن فعاليت هاي غير مولد را از جذابيت انداخت تا سرمايهها به سمت فعاليت هاي توليدي سرازير شود.
فعاليت هايي از جمله دلالي در بازار ارز و سكه، دلالي در بازار مسكن، دلالي در بازار خودرو، حجم زيادي از سرمايهها را مشغول به خودش ميكند و در نتيجه توليد مشكل نقدينگي پيدا مي كند، پس اگر بخواهيم توليد را تقويت كنيم حتما بايد رقباي توليد را محدود كنيم.
يكي ديگر از راهبردها در رونق توليد تسهيل در فضاي كسب و كار و توليد است، مسير توليد پر مانع و پر چالش است. مشكلات و موانع متعددي كه بارها و بارها مطرح شده ولي متاسفانه بهبود پيدا نكرده است.
رفع مشكلات توليد كار سختي نيست اما به دليل آنكه ذينفعان قدرتمندي در نقطه مقابل قرار دارند، كار سخت شده است؛ در سال جديد بايد با جديت به دنبال رفع موانع كسب و كار خواهيم بود و اراده لازم را براي حل اين مشكلات داريم.
اردكان بر سر تقاطع كريدور هاي بين المللي شمال به جنوب و شرق به غرب ريلي و جاده اي كشور واقع شده است و وجود راه آهن سراسري و زيرساخت هاي حمل و نقل جادهاي مناسب سبب شده است كه همواره اردكان به عنوان يكي از اصليترين انتخابهاي سرمايه گذاران براي توليد باشد.
همچون سنوات گذشته با قدرت و به صورت ويژه از توليدكنندگان در بخش صنعت و كشاورزي حمايت مي كنيم و در حد توانمان در رفع مشكلات آنها خواهيم كوشيد.
در سال جديد بايد دست به دست هم دهيم تا مشكلات ناشي از كمبودهاي وارداتي توليدكنندگان به اشكال مختلف رفع شود و در سايه شرايط ايجاد شده، اگر دغدغه توليد كنندگان و مسئولان بر اين باشد تا به داشته هاي داخلي توجه داشته باشند و آن را تقويت كرده و رشد دهيم، قطعا بر مشكل تحريم ها غلبه خواهيم كرد.
همه بايد براي تحقق شعار سال تلاش كنيم و فرمانداري و ساير ادارات بايد در اين زمينه پيشقدم باشند تا بتوانيم قدم موثري در شكوفايي اقتصاد برداريم.
عليرضا جديدي اردكاني ، سرپرست فرمانداري اردكان
7544/ 6197
مهم ترین عنصر جهش تولید نیروی انسانی دانشگاهی است
رئیس دانشگاه فنیوحرفهای گفت: مهم ترین عنصر جهش تولید نیروی انسانی دانشگاهی است که می توان با سرمایه گذاری بر روی تنظیم برنامههای آموزشی مناسب، اقتصادیترین نوع آموزش که مهارتی و فنی و حرفهای است را انجام داد.
ابراهیم صالحی عمران رئیس دانشگاه فنیوحرفهای در گفت وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس با اشاره به اینکه مهم ترین عنصر جهش تولید نیروی انسانی دانشگاهی است ، گفت: عامل اساسی برای افزایش تولید ، نیروهای انسانی هر جامعهای میباشند که اساسیترین نقش را در فرایند تولید بازی میکنند که سوابق و تجربیات کشورهای توسعهیافته و یا در حال توسعه هم این موضوع را اثبات کرده است چرا که معمولا برای هر تولید ابتدا باید کمتر مصرف کرد و بیشتر سرمایهگذاری کرده و یکی از مهمترین سرمایهگذاریها سرمایهگذاری آموزشی است.
* باید در منابع انسانی سرمایهگذاری کرد
وی افزود: باید با طراحی سیستمهای آموزش کیفی و تنظیم برنامههای آموزشی مناسب، دانشها، ارزشها و مهارتها به منابع انسانی منتقل شود که این امر به تعبیر اقتصاددانان تحت عنوان سرمایه انسانی قید شده است بنابراین اگر جهش تولید برای کشور مهم تلقی شود باید در منابع انسانی سرمایهگذاری کرد و اساسیترین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری آموزشی است، اما این نوع سرمایهگذاری مثل سایر سرمایهگذاریها دارای اصول و ضوابط خاصی است به طوری که باید نوع و کیفیت آموزش را در نظر گرفت و یکی از موثرترین و اقتصادیترین نوع آموزشها، آموزشهای مهارتی و آموزشهای فنی و حرفهای است.
* آموزشها با نیازهای اقتصادی کشور هماهنگ شود
صالحی عمران با بیان اینکه محتوا و کیفیت آموزش مهارتی بسیار مهم است ،گفت: اگر آموزشهای مهارتی مبتنی بر نیازهای بازار کار و رشتهها و برنامههای آموزشی آن بر اساس نیازهای دقیق صنعت، کشاورزی و خدمات باشد و سپس محتواهای رشتهها بر اساس نیازسنجی دقیق آموزشی برنامه ریزی شود و هدف انتقال یک سری شایستگیها و صلاحیتهای مورد نیاز بازار کار باشد، میتوان انتظار داشت که تولید افزایش خواهد یافت و آموزشها با نیازهای اقتصادی کشور نیز هماهنگ هست.
* برای تولید باید نیازهای اقتصادی و بازار کار را شناخت
وی ادامه داد: برای تولید باید نیازهای اقتصادی و بازار کار را شناخت و بر اساس درک و شناسایی درست اقتصادی جهان و سطح ملی به تنظیم برنامههای مناسب برای منابع انسانی کشور اقدام کرد و بر این اساس تحقق این هدف دور از دسترس نخواهد بود.
* این دانشگاه ۵ برنامه جدی برای افزایش و رونق تولید دارد
رئیس دانشگاه فنی و حرفهای خاطر نشان کرد: این دانشگاه ۵ برنامه جدی برای افزایش و رونق تولید دارد که می توان به ساماندهی رشتههای دانشگاه و بهروزرسانی رشتهها با نیازهای بازار کار و اقتصاد منطقهای و نیازهای سرزمین اشاره کرد به طوری که آمایش آموزشهای مهارتی جزء اولویت اصلی دانشگاه است و گسترش دانشگاه با نیازهای ملی و منطقهای همراه خواهد بود.
* باید کارفرمایان بخشهای خصوصی با برنامههای آموزشی همراه شوند
صالحی عمران با اشاره به نقش ارتباط دائم با کارفرمایان، صاحبان صنعت، کشاورزی و خدمات افزود: اعتقاد دانشگاه بر آن است که برای ارتقای کارایی و اثربخشی آموزش و تربیت صحیح نیروهای کاردان باید نیازهای آموزش و شایستگیهای لازم را از کارفرمایان پرسید، رونق تولید به ارتباط متقابل و مداوم دانشگاه فنی و حرفه ای با خارج از سیستم آموزشی است، دانشگاه فنی و حرفهای به عنوان دانشگاه نسل سوم و نسل چهارم و دانشگاه کارآفرین باید کارفرمایان بخشهای مختلف خصوصی را با برنامههای آموزشی خود همراه کند چراکه آموزش صحیح یعنی ارتباط متقابل.
* تغییر سرفصلهای آموزشی از برنامه های دانشگاه فنی و حرفه ای است
وی اضافه کرد: تغییر سرفصلهای آموزشی رشتههای کاردانی پیوسته و کاردانی ناپیوسته و کارشناسی ناپیوسته از برنامه های دانشگاه فنی و حرفه ای است که اساس تغییر سرفصلهای مهم با هماهنگی سه ذینفع اصلی یعنی دانشگاه صنعت، سیستم آموزش عمومی و متخصصین آموزشهای فنی و حرفهای و اصحاب علم و فن صورت میگیرد. نکته دیگری که مد نظر تحول برنامههای درسی این دانشگاه قرار گرفته توجه به شایستگی و صلاحیتمحور کردن برنامههای درسی دانشگاه فنی و حرفهای است.
* توجه به مهارتهای اشتغالپذیری دانشجویان در برنامههای آموزشی و درسی
رئیس دانشگاه فنی و حرفه ای افزود: توجه به مهارتهای اشتغالپذیری دانشجویان در برنامههای آموزشی و درسی اصل بسیار مهمی است که در برنامههای تحولی این دانشگاه مدنظر قرار گرفته است به طوری که توانمندسازی اساتید و مربیان با توجه به تحول برنامههای درسی و تحولات علمی و فناوری یکی از عناصر مهم آموزش مهارت، توجه به ارتقاء دانشها، ارزشها و مهارتهای اساتید و مربیان دانشگاههاست. حضور اساتید در محیطهای کار و کارخانهها و بخشهای اشتغال میتواند به صورت جدی به جهش تولید کمک کند.
* توجه جدی به کارورزی فرصتهای اشتغال و بهرهوری را زیاد خواهد کرد
وی یادآور شد: توجه جدی به کارورزی، انجام پروژهها و کار عملی در محیطهای واقعی برای دانشجویان، یکی از نهادهای جدی حضور برای دانشجویان و حضور مداوم دانشجویان در محیطهای واقعی کار هست که مسلماً این کار هم زمینههای یادگیری مهارت را فراهم میآورد و هم فرصتهای اشتغال و بهرهوری را زیاد خواهد کرد.
سرمایهگذاران خارجی به جزیره قشم میآیند
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قشم ، افشار فتحالهی در نشست اقتصادی با سفیران کشورهای جمهوری کره جنوبی و نیوزیلند در کشورمان، با برشمردن امتیازات مهم سرمایهگذاری خارجی در قشم، آمادگی این جزیره برای میزبانی سرمایهگذاران بینالمللی در این منطقه را مورد تاکید قرار داد.
وی با معرفی ظرفیتها و مزیتهای طبیعی، گردشگری و اقتصادی جزیره قشم، افزود: این منطقه از فرصتهای زیادی در حوزههای زیربنایی، صنعتی، هتلسازی و گردشگری برخوردار است.
به گفته مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، طرح جامع ارتباطی خلیج فارس با محوریت پل و توسعه بندر کاوه، از مهمترین طرحهای اقتصادی و زیربنایی در راستای سرمایهگذاری است که مطالعات زیستمحیطی و اقتصادی آنها انجام شده و هماینک با چند سرمایهگذار خارجی در این زمینه وارد مذاکره شدهایم.
وی با تاکید بر اینکه این دو طرح بهعنوان نقطه آغاز کریدور شمال – جنوب، نقش مثبتی بر روند اقتصاد این منطقه خواهد داشت، ادامه داد: طرحهای مهم حوزه نفت، گاز، انرژی، فولاد، شیلات، صنایع دریایی و موارد دیگر هم امتیازاتی برای جذب سرمایهگذار در این منطقه است.
مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم همچنین از فعالیت افزون بر 210 واحد تولیدی در سه شهرک صنعتی جزیره قشم با داشتن زیرساختها مورد نیاز هم به عنوان یک امتیاز برای جذب سرمایهگذاران نام برد.
وی به موقعیت مهم جذب گردشگر در قشم که 30 درصد آنان را توریستهای خارجی تشکیل میدهند اشاره کرد و گفت: ساخت هتلهای پنج ستاره و مجموعههای گردشگری هم از مباحث مهم جذب سرمایهگذاری این منطقه محسوب میشود.
فتحالهی خواستار نقشآفرینی سفیران کشورهای خارجی مستقر در ایران برای معرفی هرچه بهتر ظرفیتهای قشم به سرمایهگذاران کشورهای خودشان شد.
سفیران جمهوری کره جنوبی و نیوزیلند در ایران هم در این نشست با اشاره به ظرفیتهای بینظیر طبیعی جزیره قشم، اعلام کردند که این منطقه فرصت ارزشمندی برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف از جمله در حوزه گردشگری بینالمللی و میزبانی از توریستهای خارجی است.
یونکانگ هیون سفیر جمهوری کره جنوبی و مایل وهی میلتونگا والش، سفیر نیوزیلند اعلام کردند که قشم دارای پتانسیلها و مزیتهای اقتصادی فراوانی است اما این همه پتانسیل تاکنون برای سرمایهگذاران کشورهای خارجی بهخوبی معرفی نشده است.
آنان ادامه دادند: بسیار مایل هستیم سال آینده میلادی باهدف معرفی بهتر مزیتهای اقتصادی قشم همراه جمعی از سرمایهگذاران بینالمللی در جزیره حضور پیدا کنیم.
مفهوم Proof-of-Stake یا گواه اثبات سهام چیست؟ PoS
پایه اصلی فناوری بلاک چین بر مفاهیم غیرمتمرکز بودن و پایگاههای داده توزیع شده، متکی است. با این حال، یکی از مهمترین نکات برجسته بلاک چین، نیاز به گرههای شبکه برای دستیابی به توافق جمعی در مورد وضعیت شبکه است. بنابراین، مکانیسمهای توافق جمعی (consensus) یکی از مفاهیم مهم معماری در بلاک چین است. در حال حاضر، دو نوع مکانیسم توافق جمعی وجود دارد، مکانیسمهای توافق جمعی اثبات کار (PoW) Proof-of-Work و اثبات سهام (PoS) Proof-of-Stake . در حالی که Proofof Work یک انتخاب متداول برای دستیابی توافق جمعی در شبکههای بلاک چین بوده است، اما با شکستهایی نیز رو مواجه بوده است.هدف Proof of Stake حل کردن مشکلات موجود در Proof-of-Work میباشد. این مقاله توضیحات مفصلی از مبانی اثبات سهام Proof of Stake و نحوه کار اثبات سهام ارائه میدهد. در ادامه به طورکامل درباره اثبات سهام میآموزیم. همچنین به تفاوت بین PoS و PoW و تعریفی از DPoS میپردازیم.
درک مکانیسمهای توافق جمعی (Consensus)
برای اینکه به درکی از اینکه “اثبات سهام در بلاک چین چیست” برسیم، ابتدا باید بدانیم مکانیسم توافق جمعی Consensus چیست. مکانیسم توافق جمعی، رویکردی است که در سیستمهای توزیع شده دنبال عناصر مهم در سرمایه گذاری میشود و در آن، کل شبکه بر روی یک منبع حقیقی به توافق میرسد. در حالی که در سیستمهای متمرکز، فقط یک نهاد کنترلکننده وجود دارد و فقط یک نهاد در مورد درستی تصمیمگیری میکند.
سیستمهای توزیع شده مانند بلاک چین به همکاری بین نهادهای مستقل مختلف برای نگهداری یک شبکه بستگی دارد. تمام گرههای مستقل به یک رویکرد محاسباتی برای دستیابی به توافقات در مورد آخرین و دقیقترین سوابق داده نیاز دارند. بنابراین، شبکههای توزیع شده برای دستیابی به توافق جمعی باید بر یک مکانیسم رمزنگاری یکسان تکیه کنند.
توافق جمعی اثبات کار یا Proof of Work
قبل از اینکه به درک مکانیسم توافق جمعی PoS Proof-of-Stake در بلاک چین بپردازیم، اجازه دهید نگاهی به توافق جمعی اثبات کار ( Proof of Work ) بیاندازیم. مکانیسم توافق جمعی اثبات کار یا PoW در حال حاضر رایجترین مکانیسم اجماع است. بنیانگذار بیت کوین، ساتوشی ناکاموتو، اجماع اثبات کار را با کاغذ سفید بیت کوین در سال ۲۰۰۸ معرفی کرد.
در واقع، اثبات کار یک مکانیسم اجماع بسیار معتبر و ایمن بوده است که توسط بسیاری از بلاک چینهای مطرح استفاده شده است.
اثبات کار به دو عامل مهم یعنی ماینرها و منابع محاسباتی بستگی دارد. ماینرها در اجماع اثبات کار، موجودیتها یا افراد نگهدارنده شبکه هستند. ماینرها از منابع محاسباتی برای حل مسالهای بسیار پیچیده ریاضی استفاده می کنند. به طور کلی، کل فرضیه اجماع اثبات کار بر رقابت بین ماینرها برای حل مسائل ریاضی متکی است.
اولین ماینرهایی که مساله را حل میکنند، امتیاز اضافه کردن بلوکی از تراکنشها به بلاک چین را دریافت میکنند. بنابراین، ماینرها باید از برق و توان محاسباتی پیشرفته برای مشارکت در اجماع اثبات کار استفاده کنند. در حقیقت، هدف اثبات سهام یا Proof-of-Stake (PoS) حل کردن مشکل مربوط به هزینه و انرژی اجماع اثبات کار است. در ادامه در مورد مکانیسم اجماع اثبات سهام بیشتر بحث خواهیم کرد.
توافق جمعی اثبات سهام یا PoS Proof-of-Stake
اکنون که مکانیزم اجماع اثبات شدهای مانند Proof-of-Work وجود دارد که امنیت را تضمین میکند، آیا منطقی است که در مورد جایگزینی برای آن فکر کرد؟ پس، اثبات سهام Proof-of-Stake در بلاک چین چیست؟ اثبات سهام نوعی از مکانیزم اجماع است که در شبکههای بلاک چین برای دستیابی به اجماع توزیع شده استفاده میشود. شرکتکنندگان در یک شبکه بلاک چین داراییهای خود را در پروتکل به اشتراک میگذارند تا از انتخاب اعتباردهندهها اطمینان حاصل کنند.
اعتبارسنج ها یا ولیدیتورها، اعضایی در شبکه هستند که بلوکها را در بلاک چین اثبات سهام پیشنهاد و تأیید میکنند. اعضایی که در شبکه سهام دارند، بسته به میزان سهمشان بهطور تصادفی بهعنوان اعتبارسنج انتخاب میشوند. اعتبارسنجها باید بلوکهایی را که تأیید کردهاند را تصدیق کنند و در صورتی که تعداد کافی تأییدیه برای یک بلوک جمع شده باشد، میتوان آن را به بلاک چین اضافه کرد. بهتر است اشاره کنیم که اعتبارسنجها برای پیشنهاد بلوکها و تأیید موفقیتآمیز آنها پاداش دریافت میکنند.
تفاوت بین Proof-of-Work و Proof-of-Stake
هدف گواه اثبات کار و گواه اثبات سهام یکسان است ولی فرایند رسیدن به این هدف متفاوت است. درحقیقت مکانیسم اثبات سهام Proof of Stake با مکانیسم های اجماع اثبات کار Proof-of-Work متفاوت است. در روش گواه اثبات کار برای ایجاد هر بلاک باید قدرت پردازشی بسیار بالایی صرف شود. در نتیجه مصرف برق در این روش بسیار بالاست.
اما در روش گواه اثبات سهام، نیازی به تجهیزات پیچیده برای حل توابع ریاضی و رسیدن به هش معتبر برای ایجاد بلاک جدید نیست. در مراجع بسیاری، استفاده از روش PoS را مساوی با صرفهجویی ۹۹ درصدی مصرف انرژی در مقایسه با روش PoW میدانند.
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی، ورود آسان عامه مردم برای مشارکت در شبکههای Proof-of-Stake است. برای ورود به شبکههای PoW مانند بیت کوین، نیاز به سرمایه اولیه بالایی دارد. خرید دستگاههای ماینر، تأمین انرژی برای راهاندازی آنها و همچنین تعمیرات و نگهداری از این تجهیزات حساس، عمدتاً هزینهبر بوده و همه افراد قادر به مشارکت در این شبکهها نیستند. اما در مورد PoS اینطور نیست، تقریباً در این روش نیازی به سرمایه اولیه نیست و در نتیجه افراد بیشتری میتوانند در شبکه مشارکت کنند.
بلاک چینهای Proof of Stake نیز سطوح بهتری از غیرمتمرکز بودن را در مقایسه با شبکههای PoW ارائه میدهند. علاوه بر این، مقیاسپذیری Proof-of-Stake بهتر از PoW میباشد.
نحوه کار اجماع اثبات سهام یا PoS
پس از تعریف کاملی از PoS و دانستن تفاوت آن با PoW، اکنون به جزئیات مهم بعدی میپردازیم. در حقیقت، بدون دانستن نحوه عملکرد PoS، ارزیابی مزایا و معایب آن دشوار است. در اینجا اتریوم را برای درک نحوه عملکرد اجماع PoS در نظر میگیریم.
- اول از همه، باید بدانیم PoS به ولیدیتورها یا اعتبارسنجهای خود متکی است. در اتریوم، برای دستیابی به نقش اعتباردهنده، حداقل به ۳۲ ETH نیاز است.
- نکته مهم بعدی در درک نحوه عملکرد بلاک چینهای PoS، انتخاب تصادفی اعتبارسنجها است. مسئولیت اصلی اعتبارسنجها، ایجاد بلاکها و تأیید سایر بلوکها است.
- همچنین مهم است که به اهمیت سهام کاربر به عنوان یک عامل محرک برای ایجاد انگیزه برای اعتبار سنجیها توجه شود. به عنوان مثال، کاربران ممکن است به دلیل فعالیتهایی مانند تبانی عمدی یا آفلاین شدن، قسمتی از سهام خود را از دست بدهند.
عناصر مهم تشکیل دهنده اجماع Proof of Stake
دانستن عناصر تشکیل دهنده PoS به درک بهتر Proof of stake کمک میکند. در Proof-of-Stake نیازی به ماینینگ نیست. اعتبارسنجها به دلیل عدم وجود رقابت بین آنها، به مقدار زیادی از توان محاسباتی نیاز ندارند.
همچنین، اعتبارسنجها برای استخراج بلوک، نیازی به توان محاسباتی زیادی ندارند. از سوی دیگر، زمانی که اعتبارسنجها انتخاب شدند، باید بلاکها را ایجاد کنند. حتی اگر اعتبارسنجها انتخاب نشده باشند، باید بلوکهای پیشنهادی را در فرآیندی به نام تأیید اعتبار، تصدیق کنند. اعتبارسنجها برای ارائه پیشنهاد برای بلوکهای جدید و تأیید بلوکهایی که بررسی کردهاند، پاداش دریافت میکنند.
در ادامه به اجزای مهم در عملکرد بلاک چینهای PoS اشاره میکنیم.
شاردینگ (Sharding)
در حال حاضر ساختار شبکه اتریوم به این صورت است که تمامی تراکنشهای انجام شده باید توسط نودها دانلود، ذخیره و بررسی شود. همچنین باید اشاره داشته باشیم که اتریوم تنها یک زنجیره بلوکی دارد؛ و همه تراکنشها باید در بلاکهای این زنجیره ذخیره شوند. با افزایش تقاضا برای این ارز دیجیتال، این ویژگی شبکه، با مشکل جدی روبهرو است. در این حالت تراکنشها بسیار کند انجام میشوند و در نتیجه هزینهها بالا میرود.
حل این مشکل، شاردینگ است. درواقع شاردینگ یک زنجیره بلوکی اتریوم را به دهها زنجیره بلوکی تقسیم میکند. در این زنجیرهها که به هر یک از آنها یک شارد میگویند، تراکنشها بهصورت موازی، بررسی و تأیید میشوند. با این کار هم سرعت تراکنشهای اتریوم بالاتر میرود و هم هزینه آن کاهش پیدا میکند.
زنجیر بیکن (Beacon Chain)
اگر مورد اتریوم را در نظر بگیریم، میتوان گفت که با حضور PoS پیچیدگیهای مرتبط به زنجیرههای شارد (Shard) نیز ایجاد میشود. زنجیرههای شارد، بلاکچینهای مجزایی هستند که برای پردازش تراکنشها و ایجاد بلوکهای جدید نیاز به اعتبارسنجی دارند. در حال حاضر، طرح اتریوم برای انتقال به PoS به طور به معرفی ۶۴ زنجیره شارد بستگی دارد. هر زنجیره شارد دارای درک مشترکی از وضعیت شبکه است، در نتیجه نیاز به هماهنگی بیشتر را نشان میدهد.
زنجیره بیکن، به هماهنگی بیشتر بین زنجیرهای شارد کمک میکند. اطلاعات وضعیت را از شاردهای مختلف دریافت میکند و اطمینان حاصل میکند که اطلاعات در دسترس سایر شاردها قرار گرفته است. در نتیجه، شبکه میتواند به طور موثر در هماهنگی باقی بماند. علاوه بر این، زنجیره بیکن برای مدیریت اعتبارسنجها، از ثبت سپردههای سهام تا فرآیند صدور جوایز و جریمهها، عمل میکند.
نحوه کار فرآیند اعتبارسنجی
اگر می خواهید در مورد کوینهای عناصر مهم در سرمایه گذاری PoS بیشتر بدانید، باید فرآیند اعتبار سنجی را کاملاً درک کنید. همانطور که در پاراگراف قبلی متوجه شدید، زنجیره بیکن عنصر مهمی از اجماع Proof-of-Stake است. پس از ارسال یک تراکنش بر روی یک زنجیره شارد، یک اعتبارسنج مسئولیت اضافه کردن تراکنش را بر عهده میگیرد. اگر اعتبارسنجها برای پیشنهاد بلوکهای شارد جدید انتخاب نشوند، باید پیشنهاد اعتبارسنج دیگری را تأیید کنند.
در طول فرآیند تأیید، اعتبارسنجها باید تصدیق کنند که همه چیز در بلوک دقیقاً همانطور که مشخص شده است، میباشد. جالب اینجاست که زنجیره بیکن گواهی را مستند میکند و نه خود تراکنش را. علاوه بر این، توجه به این نکته نیز مهم است که حداقل ۱۲۸ اعتبارسنج باید برای هر بلوک شارد را تأیید کنند. به یک گروه متشکل از ۱۲۸ اعتبارسنج “کمیته” گفته میشود.
علاوه بر آن، کمیته باید از یک بازه زمانی مشخص پیروی کند و در آن بازه زمانی، باید پیشنهاد و اعتبارسنجی برای یک بلوک شارد را ارائه دهد. در غیر این صورت، چارچوب زمانی که به عنوان “اسلات” نامیده میشود و فقط برای ایجاد یک بلوک معتبر مناسب است. اکنون، میتوانید یک ایپاک (epoch) با ۳۲ اسلات داشته باشید که پس از آن کمیته باید منحل شود. پس از انحلال کمیته، شرکتکنندگان تصادفی جدیدی بهعنوان اعتبارسنجها فعالیت میکنند. در نتیجه، شاردها میتوانند از کمیتههایی با عوامل مخرب در امان باشند.
پس از گذراندن یک بلوک شارد جدید از طریق گواهیهای کافی، یک crosslink به وجود خواهد آمد. crosslink به تأیید اضافه شدن یک بلوک و تأیید وجود تراکنش در زنجیره بیکن کمک میکند. پس از ایجاد یک crosslink، اعتبارسنجی که پیشنهاد بلوک را ارائه میدهد، پاداش های لازم را دریافت میکند.
یکی دیگر از جنبه های قابل توجه در عملکرد کوینهای اثبات سهام، به Finality اشاره دارد. Finality یک ویژگی خاص از تراکنشها در شبکههای توزیع است که در بلوکهای تغییرناپذیر گنجانده شوند. اینجاست که با اهمیت یک پروتکل نهایی مانند Casper در بلاک چینهای PoS مواجه میشوید.
پروتکل Finality به اعتبارسنجها در دستیابی به توافق در مورد وضعیت یک بلاک در چکپوینتهای مختلف کمک میکند. بنابراین، توافق حدود دو سوم اعتبارسنجها به نهایی کردن بلاک کمک میکند. علاوه بر این، اعتبارسنج در صورت بازگشت با حمله ۵۱ درصد، ممکن است سهام کامل خود را از دست بدهند.
اثبات سهام وکالتی یا عناصر مهم در سرمایه گذاری DPoS چیست؟
هرگونه بحث در مورد اجماع PoS، بدون ذکر اثبات سهام وکالتی یا (Delegated Proof of Stake (DPoS ناقص خواهد بود. اثبات سهام وکالتی اساساً پیشرفتی اخیر به مفهوم اجماع Proof-of-Stake است. که در آن کاربران شبکه رأی میدهند و نمایندگانی را برای اعتبارسنجی بلوک بعدی انتخاب میکنند.
در اثبات سهام وکالتی، کاربران میتوانند از طریق ادغام توکنهایشان در استخرهای سهام، به نمایندگان رأی دهند. پس از آن، کاربران میتوانند توکنهای خود را به یک نماینده خاص ارتباط دهند. مهم است که توجه داشته باشید که در واقع توکنهای خود را به کیف پول دیگری منتقل نمیکنید و برعکس، شما میتوانید از یک ارائهدهنده خدمات شرطبندی برای قرار دادن توکنهای خود در یک استخر استفاده کنید.
مهمترین نکته در مورد اثبات سهام وکالتی مربوط به انتخاب تعداد محدودی از نمایندگان برای همه بلوکهای جدید است. کاربرانی که سهام بیشتری در استخرهای سهام دارند، می توانند سهم بیشتری از پاداش بلوک دریافت کنند.
اثبات سهام وکالتی یا DPoS ، رویکرد دموکراتیکتری را برای انتخاب فرد برای راستیآزمایی بلوک بعدی ارائه میکند. در نتیجه، مشارکت گروه متنوعی از مردم را در فرآیند اجماع امکانپذیر میکند. علاوه بر این، وجود تعداد کم اعتبارسنجها در بلاک چین DPoS موجب دستیابی سریعتر به اجماع میشود.
کلام پایانی
پیشرفتهای امیدوارکننده با الگوریتمهای اجماع Proof-of-Stake یا گواه اثبات سهام پتانسیل پذیرش آنها را در شبکههای بلاک چین مدرن نشان داده است. با بهبود بهره وری انرژی، توان عملیاتی پروتکلهای بلاک چین و سرعت تراکنش، Proof of Stake یا PoS قطعاً پیشنهاد جذابی است.
دیدگاه شما