تحلیل دماوند امروز 10 مهر 1401
امروز قصد داریم تا به بررسی سهام دماوند به لحاظ تکنیکالی بپردازیم.
این تحلیل صرفا یک پیش بینی از روند احتمالی نماد دماوند در روزهای آینده بورس است.
- سهم دماوند در دو سال گذشته درون یک ساختار اصلاحی پیچیده قرار دارد که به نظر می آید بخش اول این اصلاح بصورت یک زیگزاگ منظم که با حروف ABC مشخص شده کامل شده است و اکنون در بخش دوم اصلاح قرار داریم و احتمالا همچنان ادامه داشته باشد.
موج میانی x از کارکشن گفته شده در محدوده ی کف قیمتی 1200 تومان آغاز شد و تا محدوده ی فیبوی 0.
23 اصلاح اخیر در 2,100 تومان ادامه پیدا کرد.
قیمت در این رالی صعودی درون یک روند صعودی پرشتاب موفق به صعود بیش از 80 درصدی شده است، اما طی هفته های گذشته ساختار نموداری سهم مشکوک به تشکیل یک واگرایی منفی میان نمودار قیمت و اندیکاتور RSI شد که در ادامه سبب تضعیف روند صعودی قیمت شد.
در هر صورت محدوده ی حمایتی سهم روی 2,100 از دست رفت و به نظر می آید که حمایت قیمت در این مرحله روی 1470 تومان قرار داشته باشد که اگر این حمایت نیز کارساز نشود باید منتظر حمایت بعدی روی 1200 تومان ماند.
پس در موقعیت کنونی به نظر می آید که ریسک به ریوارد سهم در موقعیت معمولی باشد.
چین، آمریکا و انتخابات نوامبر
محمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: آمریکایی ها به صورت تدریجی و آرام از ۲۰۰۵ به بعد شکایت های خود را از روش و منش چینی ها در تجارت، نقش آفرینی جهانی، استفاده از فناوری و مقررات بین المللی به خصوص در سازمان تجارت جهانی (WTO) مطرح می کردند ولی با واکنش های دیپلماتیک و به آینده موکول کردن (Procrastination) چینی ها رو به رو می شدند، تا اینکه دولت ترامپ اعتراضاتِ بدنۀ سیاست گذاری آمریکا را به استراتژی تقابل با چین تبدیل کرد.
دیپلماسی ایرانی: هرچند در بسیاری از مسائل داخلی آمریکا، جو بایدن و دونالد ترامپ با هم متفاوت هستند و دیدگاه های حزبی را نمایندگی می کنند، اما در عمدۀ مسائل بین المللی، حاکمیت سیاسی آمریکا از اجماعِ دو حزبی (Bipartisan) برخوردار است. اگر بایدن در نوامبر، رئیس جمهوری آمریکا شود، از واژه ها، ادبیات، روش ها و رهیافت های متفاوتی نسبت به مسائل سیاست خارجی استفاده خواهد کرد ولی محتوای سیاستگذاری ها عمدتاً ادامۀ منطق فعلی خواهد بود. همچنان که در جنگِ سردِ ایدئولوژیک، تا ۷۰ درصد مسئله اصلی آمریکا، شوروی و کمونیسم بود، در جنگ سرد اقتصادی – سیاسی فعلی، تا ۶۰-۷۰ درصد مسئله بین المللی آمریکا «جلوگیری از شتابِ قدرت مالی، فناوری، تجاری، سیاسی و اقتصادی چین» است. چه در برخورد با شوروی و چه در تقابل با چین، مبنای رهیافتِ آمریکا «جلوگیری از گسترش» (Containment) است. این استراتژی هرچند در دورۀ ترامپ شدت گرفت ولی حتی اگر هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ رئیس جمهوری آمریکا می شد نیز به مرحله اجرا می رسید.
پاندمی کووید-۱۹ آمریکایی ها را در رهیافتِ بین المللی خود مصممتر کرده است به طوری که علائمی دیده می شود که فرآیندِ جهانی شدن، که در وابستگی متقابل اقتصادی چین و آمریکا طی سه دهه اخیر شکل گرفته بود، در حال جدایی موردی (Case by case Decoupling) است. شراکت، همکاری استراتژیک و رقابت بین چین و آمریکا هم اکنون در مسیر تقابل و رویارویی در حال شکل گیری است و نظام بین الملل را در مسیر نوعی دو قطبی جدید تجارت با واگرایی و با محاسبه روسیه، با قدری فاصله، به نوعی سه قطبی جدید هدایت کرده است. این تقابل در حدی است که دو کشور برای تخفیفِ شدت گیری بیماری کرونا همکاری نکرده اند. به نظر می تجارت با واگرایی رسد سال ۲۰۱۹ (مانند ۱۹۵۵ که جنگ سرد آغاز شد) شروع درگیری های چین و آمریکا باشد. مدیریتِ چگونگی قدرت یافتن چین، مهمترین موضوع بین المللی رؤسای جمهور آمریکا خواهد بود. از آنجا که این رویارویی از حدود و ثغور مشخصی فعلا بر خوردار نیست، نظام بین الملل حداقل در یک دهه آینده از بی اطمینانی ها، بی نظمی ها و به هم ریختگی های فراوانی اثر خواهد پذیرفت.
آمریکایی ها به صورت تدریجی و آرام از ۲۰۰۵ به بعد شکایت های خود را از روش و منش چینی ها در تجارت، نقش آفرینی جهانی، استفاده از فناوری و مقررات بین المللی به خصوص در سازمان تجارت جهانی (WTO) مطرح می کردند ولی با واکنش های دیپلماتیک و به آینده موکول کردن (Procrastination) چینی ها رو به رو می شدند، تا اینکه دولت ترامپ اعتراضاتِ بدنۀ سیاست گذاری آمریکا را به استراتژی تقابل با چین تبدیل کرد. معمولاً تایوان، هنگ کنگ و دریای جنوبی چین در راسِ مسائل چین با آمریکا مطرح می شوند اما به نظر می رسد اصل نزاع طرفین در مازاد سرمایه ای (Surplus) است که چین با انحصارِ تجاری خود به دست آورده و آن را به اهرمی برای مدیریتِ روابط اقتصادی پایاپای با حدود ۱۲۰ کشور از یک طرف و افزایش نامحسوسِ قدرتِ نظامی خود از طرف دیگر تبدیل کرده است. هدف آمریکا این است که حجم و نرخ رشد این مازاد را کُند کند. انضباط حکمرانی و نگاه درازمدت باعث شده تا نیت خوانی از چینی ها حتی برای چین شناسان غربی (Sinologists) راحت نباشد. چینی ها معمولا در رابطه با نیات، اهداف درازمدت و قدم های آهسته آهسته که برای افق های خود بر می دارند با دیگران مشورت نمی کنند اما در یادگیری از دیگران برای دستیابی به اهداف خود بسیار صبور، هنرمند و مبهم هستند. چون آمریکایی ها برنامۀ دراز مدت چین را دقیق نمی توانند پیش بینی کنند در میان خود به رهیافت تهاجمی اجماع پیدا تجارت با واگرایی کرده اند. این اجماع شامل دستگاه دولتی، قانون گذاری، نظامی، امنیتی و موسسات تحقیقاتی می شود. معنای این اجماع درگیری ها و اصطکاک های فزاینده در عرصۀ تجارت، فناوری، گردش مالی و بانکداری، مدیریت سازمان های بین المللی و مسائل زیست محیطی خواهد بود. آنچه شاید بتوان بر اساسِ تاریخ و فرهنگ چین از رفتار فعلی حکمرانان منسجم و درون گرای آن استخراج کرد:
تسلط این کشور بر شرق آسیا هم تجارت با واگرایی به لحاظ نظامی و هم از حیث سیاسی؛
تسلط همه جانبه اقتصادی تجاری در آسیا؛
روابط پایدار پایاپای با کشورهایی که منابع طبیعی دارند؛
اجتناب از حضور و نفوذ نظامی خارج از شرق آسیا؛
حضور فعال در مراکز فناوری جهان (آمریکا، غرب اروپا، کانادا، سنگاپور و اسرائیل)؛
افزایش وابستگی های تجاری-مالی کشورهای میان پایه و ضعیف به چین؛
نفوذ خزنده در بازار های مالی جهان؛
افزایش قدرت نظامی ملی چین (بودجه حدود ۲۰۰ میلیارد دلار و پیش بینی تولیدِ ۶ ناو هواپیمابر تا ۲۰۳۰).
کانونِ قدرت چین در «افزایش تدریجی مازاد سرمایه» از طریق تجارت است و سپس انضباط کاری، تمرکز در اهداف و سیستم سیاسی درون گراست. هدف آمریکا این است که مانعِ افزایش تدریجی سرمایه چین شود تا از استیلای منطقه ای و جهانی آن جلوگیری کند. آیا چینی ها می خواهند طی چند دهۀ آینده ابر قدرت جهان شوند؟ پاسخ به این سوال تابعی است از اینکه تا چه میزان کشورها بخواهند و یا به نحوی مجبور باشند چنین وضعیتی در نظام بین الملل تحقق پیدا کند.
کانونی ترین استراتژی حاکمیت آمریکا برای جلوگیری از اهداف جهانی چین «تقویت و تحکیم اتحادیه های موجود» است. استرالیا، ژاپن، کره جنوبی، تایوان، ویتنام، مالزی، تایلند و تا اندازه ای اندونزی و فیلیپین در شرق آسیا از اولویت برخوردارند. تحکیمِ رابطه آمریکا با هند مرحله بعدی این استراتژی در آسیاست. توجه بیشتر به کشورهای عربی به ویژه مصر و عربستان از یک طرف و ترکیه از طرف دیگر، در امتداد جغرافیایی این استراتژی است. تقویت جدی روابط با اتحادیه اروپا و حضور گسترده در مرکز و شرق اروپا و مدیترانه بخش اروپایی این استراتژی را در بر می گیرد. در عین حال، از پی آمدهای با اهمیت تقابل اقتصادی آمریکا با چین، ظهور تقویت شده منطقه گرایی است. تجارت آمریکا با کانادا و مکزیک بالغ بر ۱٫۴ تریلیون دلار است که با تجارت آمریکا با اتحادیه اروپا برابری می کند. آمریکا در پی این استراتژی موازی است که زنجیره های عرضه کالا و خدمات را به ویژه در ارتباطات، کالاهای پزشکی، دارو و صنایع حساس، از چین به قاره آمریکا، غرب اروپا، هند و بعضی کشور های آسیایی منتقل کند تا به تدریج انحصار را از اختیار چینی ها خارج کند. البته نظم چینی ها، نیروی کار ارزان و توانمندی مالی ممکن است این استراتژی را حداقل کُند کند. در دهۀ آینده، جنگ تعرفه ها، مذاکرات دوجانبه تجاری، اتصالات منطقه ای، واگرایی بین المللی و ناکارآمدی در سازمان های بین المللی پیش روی نظام بین الملل است. نشانه هایی حاکی از به جریان افتادن این روند ها دیده می شود. خرید و ادغام موسسات و یا کارخانه ها (Mergers and Acquisitions) توسط چینی ها در آمریکا هم اکنون در وزارت خزانه داری آمریکا بررسی می شود و بر خلاف دهه های ۲۰۱۵ – 1995 عموما پذیرفته نمی شوند. احتمال می رود شرکت های آمریکایی با محدودیت های جدیدی برای فعالیت در چین رو به رو شوند. در بودجه و برنامه جدید اقتصادی بعد از کرونای ژاپن، مبلغ ۲۴۳ میلیارد ین کمک به شرکت های ژاپنی برای خروج از تجارت با واگرایی چین اختصاص داده شده است. علیرغم اینکه مشخص است بعضی کشورها مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، استرالیا و هند در تقابل میان آمریکا و چین، خود را در کدام سو تعریف می کنند، اما اکثریت مطلق کشورها ، سیاستِ ابهام، دوسویه، موردی، پروژه ای و پیچیده ای را انتخاب کرده اند و با ادبیات دیپلماتیک اعلام کرده اند که علاقمند به سوگیری نیستند بلکه از فرصت های هر دو برای رشد و توسعه ملی استفاده خواهند کرد. این رهیافت به ویژه در اتحادیه اروپا در دوره ریاست آلمان قابل مشاهده است.
روسیه که با فاصله از آمریکا و چین قدرت سوم جهان محسوب می شود با احتیاط، ابهام و مورد به مورد برخورد می کند. روس ها مانند چینی ها ظرفیت تولید مازاد سرمایه را ندارند و نقشی جدی در اقتصاد بین الملل ایفا نمی کنند و با کاهش قیمت انرژی های فسیلی، دچار افت قابل توجه در درآمد ملی شده اند. روس ها به سختی متعهد می شوند و بر خلاف چینی ها خیلی تحت تاثیر درازمدت نیستند. چینی ها با قدرت مالی، به شوکت و تجارت با واگرایی نفوذ رسیدند. روس ها می خواهند به واسطۀ وسعتِ سرزمین، ظرفیت هسته ای و توان نظامی، شوکت به آنها اعطا شود. آمریکایی ها روس ها را مزاحم می دانند و خیلی به آنها اعتنا نمی کنند و اگر بتوانند مرکز و شرق اروپا را به غرب اروپا و شمال آمریکا به لحاظ اقتصادی و انرژی سوق دهند اهرم مهمی را از مسکو خواهند گرفت که این خود نیاز به افزایش ظرفیت های مازاد سرمایه در آمریکا خواهد داشت. هرچند مسکو و بیجینگ با آمریکا مشکل دارند ولی اتحاد ضدِ آمریکایی آنها به واسطه تلقی چین از اهمیتِ آمریکا در آیندۀ اقتصادی خود امکان پذیر نیست. اتحاد با روسیه به توانمند شدن قابل توجه چین در عرصه های اقتصادی و ژئوپلیتیک مساعدتی نمی کند ضمن اینکه این دو در باطن خیلی به هم اعتماد ندارند. روسیه نیز مانند ۹۸ درصد کشورها تمایل ندارد میان چین و آمریکا یکی را انتخاب کند. رقابت شوروی و آمریکا رقابتی ایدئولوژیک بود ولی رقابت چین با آمریکا عمدتاً ماهیتی مالی – اقتصادی – سیاسی دارد. کشورهای میان پایه مانند برزیل، آرژانتین و اندونزی که از استقلال سیاسی بهره مند هستند، این نظام بین الملل را یک فرصت می بینند تا از هر دو طرف استفاده کنند تا درآمدِ سرانۀ خود را ارتقا بخشند. نحوۀ شکل گیری و تکامل این نظام بین الملل بعد از انتخابات نوامبر ۲۰۲۰، فارغ از اینکه کدام حزب پیروز شود دو تابع کلیدی دیگری نیز دارد:
۱- تا چه میزان جهت گیری جدید سیاست خارجی آمریکا می تواند ثروتِ بیشتری تولید کند.
۲- با چه نسبتی این ثروت جدید برای فائق آمدن بر چین از یک طرف و هزینه کردن آن در داخل آمریکا از طرف دیگر، بهره برداری شود.
در دنیای جدید اگر فردی بخواهد معقول و محترم زندگی کند، بنگاهی بخواهد بقای خود را تضمین کند و کشوری بخواهد مستقل و آزاد باشد نیاز به تولید ثروت و مازاد و پس انداز دارد.
سهامداران درباره پیش بینی بورس بخوانند
بورس امروز نیز همچون روز گذشته با بازدهی منفی همراه شد اگرچه تقاضای بیشتری را در معاملات خود تجربه میکرد. شاخص کل بورس طی معاملات امروز کاهش ۰.۶۷ درصدی را تجارت با واگرایی تجربه کرد و شاخص هموزن نیز که این روزها شرایط سختتری را دنبال می کند، ۱.۰۴ درصد از ارتفاع خود را از دست داد تا بار دیگر به مرز ۱.۳۲ میلیون واحدی نزدیک شویم. ارزش معاملات بار دیگر به سختی خود را به بالای ۲هزار میلیارد تومان رساند و شاهد خروج ۴۵۵ میلیارد تومان سرمایه کدهای حقیقی بودیم.
نوسانات خبری در حوزه مذاکرات هستهای و احیای برجام باعث شده است که بازار سهام نیز شرایط سختی را طی دو روز ابتدایی هفته دنبال کند. شب گذشته بار دیگر اندک امیدی به این موضوع پدیدار شد و تقاضایی که در برخی صنایع مانند گروه خودرویی تجارت با واگرایی و بانکی وجود داشت نز به اعتقاد برخی از کارشناسان به همین علت بود. از سمتی اما همچنان برخی نگرانیها همچون ناآرامیهای اخیر، احتمال ریزش بیشتر در قیمت کامودیتیها و مبهم بودن چشمانداز پارامترهای اقتصادی و سیاسی باعث شده است تا فعالان بورس تهران فعلا برای خریدهای پرقدرت دست نگه دارند.
امید و ناامیدی در هیاهوی برجام
شب پنجشبه بود که آمریکا تحریمهای جدیدی علیه صادرات نفت ایران اعمال کرد و تجارت با واگرایی تاکید کرد که تا زمان برگشت ایران به برجام این روند ادامه خواهد داشت. همین موضوع باعث شد که روز شنبه از همان ابتدا شاهد روند کاهشی نسبتا شدیدی در بازار باشیم. شب گذشته اما خبری منتشر شد که گویا آمریکا و ایران بر سر آزادی برخی زندانیان و همچنین آزادسازی ۷میلیارد دلار از منابع ارزی بلوکه شده ایران به توافق رسیدهاند تا بار دیگر کورسوی امیدی در خصوص احتمال احیای برجام دیده شود.
اگرچه این موضوع جدید نیست و طی ماههای گذشته نیز چندین بار شاهد اتفاقاتی مشابه بودهایم اما نباید از تاثیر آن بر روند معاملاتی بورس تهران غافل شد. مدتی است که بازار تجارت با واگرایی سرمایه بخش مهمی از آینده خود را به برجام گره زده است و احیای برجام را راهی برای فرار از ریزشهای بیشتر و شروع یک روند صعودی میبیند. از همین رو به نظر میرسد که در بورس فردا نیز تا حدودی تلفیقی از امیدها و ناامیدیها را شاهد باشیم که باعث میشود روندی نه چندان قدرتمند اما به دور از ریزش سنگین را شاهد باشیم. البته این پیشبینی میتواند در صورت انتشار خبرهای این حوزه در ادامه روز دستخوش تغییر شود.
واگرایی بورس و دلار ادامه خواهد داشت؟
مدتی است که بورس تهران برخلاف روندهای سنتی خود، توجهی به روند قیمت دلار بازار آزاد ندارد و اغلب در خلاف جهت آن حرکت میکند. روز گذشته باتوجه به تحریمهای جدید، دلار پس از چند روز توانست از کانال ۳۲هزار تومان عبور کند و خود را به حوالی ۳۳۲۵۰ تومان برساند. این درحالی بود تجارت با واگرایی که بورس تهران روز خود را با کاهش بیش از یک درصدی به پایان رساند. امروز شروع بازار ارز تحت تاثیر خبر آزادسازی منابع بلوکه ایران بود و دلار نزدیک به ۷۰۰ تومان از قیمت خود را از دست داد اما طولی نکشید تا بار دیگر به بالای ۳۳هزار تومان برسد و در مقابل باز هم شاهد کاهش بیشتر نماگرهای اصلی بازار سرمایه بودیم.
دلیل این موضوع در نگاه متفاوت بازار سهام و بازار ارز در تحولات مذاکرات هستهای نهفته است. تا قبل از جدی شدن احتمال احیای برجام، بورس تهران به دلیل چشمانداز تورمی که در قیمت دلار مشاهده میکرد، همجهت با نوسانات این ارز صعود و نزول میکرد اما پس از مدتی شاهد هستیم که بورسیها رونق بازار سهام را در احیای برجام و اتفاقات مثبت سیاسی و اقتصادی پس از آن میبینند در حالی که همین موضوع باعث کاهش قیمت دلار میشود. بنابراین انتظار میرود که این موضوع تا زمانی که اندک امیدی به احیای برجام باشد، ادامهدار باشد. از همین رو میتوان پیشبینی کرد با توجه به افزایش دوباره قیمت دلار در معاملات امروز که میتواند به دلیل کمرنگ شدن دوباره امیدها به نتیجهبخش بودن گفتگوها باشد، بورس تهران فردا نیز روند صعودی قابل توجهی را شکل ندهد.
امید آخر تکنیکالیستها
همانطور که در گزارش روز گذشته نیز اشاره شده بود، شاخص کل بورس در معاملات امروز خود حمایت داینامیکی بسیار مهمی داشت که در تصویر زیر با خط مشکی مشخص شده است و همانطور که پیداست، این حمایت به سمت پایین شکسته شد. طبق علم تکنیکال برای تایید شکست یک مقاومت یا حمایت نیاز است که یک کندل تاییدی نیز در همان جهت شکست ایجاد شود. بنابراین میتوان گفت که فردا امید آخر تکنیکالیستها برای فرار از یک دوره رکودی خواهد بود.
در صورتی که بورس تهران بتواند طی معاملات فردا به مدار مثبت برگردد، میتوان انتظار داشت که بار دیگر به سمت محدوده ۱.۳۴ الی ۱.۳۵ میلیون واحد حرکت کرد و اگر اتفاقی در جهت عکس رخ دهد، احتمال تداوم دوره رکودی و ریزشی بازار بالا میرود. از سمتی اندیکاتورها نیز شرایط مناسبی را نشان نمیدهند و همانطور که مشخص است، RSI زیر مرز ۳۰ نوسان میکند و اجزای ایچیموکو نیز گارد نزولی به خود گرفتهاند.
بنابراین میتوان انتظار داشت که بورس فردا با تقاضای بهتری نسبت به امروز و شنبه همراه باشد اما همچنان احتمال ایجاد یک روند صعودی پرقدرت دور از ذهن است و بازار فردا تلفیقی از نمادهای مثبت و منفی با وزن بیشتر به سمت عرضهها خواهد بود.
تحلیل دماوند امروز ۱۰ مهر ۱۴۰۱
به گزارش بورس تابناک به نقل از نبض بورس، امروز قصد داریم تا به بررسی سهام دماوند به لحاظ تکنیکالی بپردازیم. این تحلیل صرفا یک پیش بینی از روند احتمالی نماد دماوند در روزهای آینده بورس است.
شایان ذکر است که این تحلیل به هیچ عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش دماوند نیست و صرفا یک تحلیل و پیش بینی می باشد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
تحلیل دماوند امروز ۱۰ مهر ۱۴۰۱ سهم دماوند در دو سال گذشته درون یک ساختار اصلاحی پیچیده قرار دارد که به نظر میآید بخش اول این اصلاح بصورت یک زیگزاگ منظم که با حروف ABC مشخص شده کامل شده است و اکنون در بخش دوم اصلاح قرار داریم و احتمالا همچنان ادامه داشته باشد. موج میانی x از کارکشن گفته شده در محدودهی کف قیمتی ۱۲۰۰ تومان آغاز شد و تا محدودهی فیبوی ۰.۲۳ اصلاح اخیر در ۲,۱۰۰ تومان ادامه پیدا کرد. قیمت در این رالی صعودی درون یک روند صعودی پرشتاب موفق به صعود بیش از ۸۰ درصدی شده است، اما طی هفتههای گذشته ساختار نموداری سهم مشکوک به تشکیل یک واگرایی منفی میان نمودار قیمت و اندیکاتور RSI شد که در ادامه سبب تضعیف روند صعودی قیمت شد. در هر صورت محدودهی حمایتی سهم روی ۲,۱۰۰ از دست رفت و به نظر میآید که حمایت تجارت با واگرایی قیمت در این مرحله روی ۱۴۷۰ تومان قرار داشته باشد که اگر این حمایت نیز کارساز نشود باید منتظر حمایت بعدی روی ۱۲۰۰ تومان ماند. پس در موقعیت کنونی به نظر میآید که ریسک به ریوارد سهم در موقعیت معمولی باشد. خلاصه تحلیل تکنیکال دماوند حمایت اول: ۱,۵۰۰ تومان
حمایت دوم: ۱,۲۰۰ تومان
نوع حمایت: حمایت هندسی
وضعیت اندیکاتور RSI: روند نزولی RSI همچنان ادامه دارد
واگرایی: واگرایی منفی میان نمودار قیمت و RSI
مقاومت اول: ۱,۸۰۰ تومان
مقاومت دوم: ۲,۱۰۰ تومان
دستور بورسی رئیس جمهور دردی از سهامدار دوا نکرد / یک روز سبز و بازهم قرمز
با وجود دستور بورسی رئیس جمهور مبنی بر پیشبینی پذیر کردن بازار و همچنین ایجاد ثبات، تنها یک روز تابلوها سبز شد و بار دیگر به روند نزولی بازگشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تجارت نیوز؛ بورس تهران امروز در شرایطی به کار خود پایان داد که شاخص کل با افتی سه هزار و ۴۴۷ واحدی از روند صعودی شنبه بازگشت. معاملات یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ بورس به گونهای پیش رفت که شاخص در محدوده یک میلیون و ۴۶۳ هزار واحدی تثبیت شد. شاخص هم وزن نیز با افت اندک ۴۳۷ واحدی در کانال ۳۹۵ هزار واحدی باقی ماند.
دستور بورسی رئیس جمهور افاقه نکرد
سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور چهارشنبه هفته گذشته و در حاشیه نشست ستاد هماهنگی اقتصادی دولت دستوری با مضمون پیش بینی پذیر کردن بازار سرمایه و همچنین ایجاد ثبات در این حوزه صادر کرد. کارشناسان اعتقاد دارند رشد بیش از ۱۸ هزار واحدی شاخص کل در روز گذشته ناشی از دستور رئییس جمهوری بوده و علت بنیادینی برای این صعود وجود ندارد.
البته با نگاهی به سابقه تاثیرات دستور بورسی رئیس جمهور بر بازار سرمایه میتوان به روشنی متوجه جهشهای ناگهانی، شارپ، غیرطبیعی و ناپایدار شاخص کل شد. اینبار نیز این انتظار میرود که بورس تهران طبق تجربه تاثیرپذیری آنی اما موقتی از دستور رئیس جمهور بار دیگر پس از چند روز به همان روالی بازگردد که تا پیش از چهارشنبه گذشته در بازار جریان داشت.
ریسک برجام هنوز هم پابرجاست
از طرفی هم بحث احیای برجام کماکان به عنوان ریسکی پایدار و اساسی در بازار سرمایه شناخته میشود. ریسکی که با توجه به معادلات سیاسی اروپا (خصوصا بحث جنگ اوکراین) و همچنین تحولات در ایالات متحده ریشهدارتر شده است. انتظار سهامداران برای اعلام نتیجه بررسی متن پیشنهادی اتحادیه اروپا نیز از جمله اخباری است که این روزها بسیاری منتظر شنیدنش هستند.
بورس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در انتظار مشخص شدن تکلیف مذاکرات احیای برجام است. مذاکراتی که به نظر میرسد به نقطه امیدوارکنندهای رسیده بود اما آغاز جنگ اوکراین در فوریه سال جاری میلادی باعث تغییر معادلات شد. معادلاتی که با ادامه وضعیت در شرق اروپا و بازار انرژی با گرهی کور مواجه است که باز شدنش کار بسیار دشواری خواهد بود.
دیدگاه شما