مهلت استفاده از خیارات



انواع خیارات معامله شامل موارد زیر هستند:

اجل در انواع خیارات: بازه زمانی اعمال حق فسخ و مرجع تشخیص در دعاوی مقاله

خیار به معنی حق فسخ معامله است که تعیین مهلت برای اعمال آن نقش کلیدی در حقوق متعاقدین دارد. در خیارات رکنی، مانند خیار شرط، جهل به اجل یا عدم تعیین آن موجب بطلان عقد است. در سایر خیارات، در صورت عدم اعمال خیار در بازه‌ی آن، عقد به لزوم خود باقی می‌ماند. گرچه در فقه و حقوق در ذیل خیارات به بحث مدت ‌آن‌ها نیز پرداخته شده، امروزه با توجه به روش‌های گوناگون در انجام معاملات، در تشخیص اینکه خیار در مهلت آن اعمال شده یا نه، چالش‌هایی وجود دارد. در تحقیق حاضر انواع خیارات از حیث اجل مورد بررسی مستقل قرار گرفته و در سه دسته‌ معین، غیرمعین فوری و غیر فوری توصیف و تحلیل گردیده است. در اجل معین، مهلت ممکن است توافقی و یا به تعیین شرع، عرف و یا قانون باشد. مرجع تشخیص در دعاوی، بخصوص در اعمال خیارات فوری و فرجه در خیارات غیر فوری عرف و در صورت تردید نظر کارشناسی است.

Contract option refers to the right of annulment, in which setting deadlines plays a vital role concerning the rights of parties involved in contract. In some options that form the basis of contract (such مهلت استفاده از خیارات as conditional option), unawareness about contract deadline, or failure to set it, may invalidate contract. In other types of options, the contract remains valid if the option is not practiced in its due time. Although jurisprudence and law have discussed the time span for options, there are always challenges in determining whether the options have been applied within the deadline. In the present study, all types of options have been independently described and analyzed in three categories: urgent, unidentified urgent and non-urgent. At the appointed time, the deadline may be determined based on agreement or a prescription of law. The authority in litigations is expert judgment, especially for urgent and common non-urgent cases, and doubtful situations.

خلاصه ماشینی:

حق فسخ ، خيار مجلس ، خيار حيوان ، تأخير ثمن ، اجل توافقي، خيار شرط ، خيارات فوري، خيار غبن ، خيار رؤيت ، خيار عيب ، خيار تدليس ، خيار تفليس ٢ اين مقاله برگرفته از رساله دکتري ابوالفضل اماني مهترلو با عنوان «آثار اجل در قراردادها و عقود از ديدگاه فقه و حقوق موضوعه ايران »، به راهنمايي دکتر عصمت السادات طباطبايي لطفي، رشته فقه و مباني حقوق اسلامي، دانشکده علوم انساني، دانشگاه آزاد اسلامي قم است . سوال اصلي پژوهش انواع خيارات براساس مرجع تعيين مهلت اعمال حق فسخ کدامند؟ راهکار و مرجع تشخيص در دعاوي چه ميباشد؟ خيارات با اجل معين در شرع و قانون خيار مجلس خيار مجلس از جمله خيارات سه گانه مختص عقد بيع است (طوسي ، ١٤١٧ق ، ج ٣، ص ١٨ ص ٤٠٣؛ حلي (ابن ادريس )،١٤١١ق ، ج ٢، ص ٢٤٦؛ انصاري، ١٤٢٠ق ، ج ٥، ص ٤٦). د. اخبار مستفيض مانند صحيحه علي بن رئاب و صحيحه ابن سنان در مورد مردي که حيواني ميخرد و براي يک يا دو روز خيار را شرط ميکند، سپس حيوان ميميرد يا اينکه در آن حدثي روي ميدهد، ضمان آن بر چه کسي خواهد بود؟ امام باقر(ع ) فرمود: «براي فروشنده است تا شرط سه روز منقضي شود و مبيع متعلق به خريدار گردد، چه فروشنده شرط کرده باشد و چه شرط نکرده باشد» (حرعاملي، ١٤١٤ق ، ج ١٨، باب ٤، ص ١٣).

کلید واژه های ماشینی:

خیار ، عقد ، اجل ، بازه زمانی اعمال حق فسخ ، خیار به‌معنی حق فسخ معامله ، بیع ، خیار شرط ، عقد بیع ، معامله ، خیار مجلس

خیارات معامله چیست و چه انواعی دارد ؟

خیارات معامله اصولی شرعی و قانونی است که به طرفین معامله حق فسخ یا دریافت تفاوت قیمت را می‌دهد. همچنین گاهی هم هر دو حق ممکن است وجود داشته باشد.

قضاوت


انواع خیارات معامله شامل موارد زیر هستند:

  1. خیار مجلس
  2. خیار غبن
  3. خیار شرط
  4. خیار تدلیس
  5. خیار تخلف شرط
  6. خیار عیب
  7. خیار شرکت
  8. خیار رؤیت
  9. خیار تأخیر
  10. خیار حیوان
  11. خیار تعذّر تسلیم

۱- خیار مجلس

طرفین معامله تا زمانی که در جلسه‌ی معامله هستند، این اختیار را دارند که معامله را فسخ کنند.

مثال: طرفین معامله برای خرید ملک در جلسه نشسته‌اند و قولنامه را امضا می‌کنند و مبلغی بیعانه هم پرداخت می‌شود. تا زمانی که طرفین از جلسه خارج نشده‌اند، امکان استفاده از خیار مجلس وجود دارد و قولنامه می‌تواند باطل شود.

۲- خیار غبن

اگر در معامله قیمت پرداختی بیش از مقدار عرف کالا باشد یا خریدار و فروشنده بر اثر فریب خوردن، معامله را انجام داده باشند، معامله می‌تواند بر اساس خیار غبن باطل شود. تفاوت جزئی در قیمت یا کیفیت کالا تا مقداری که در عرف قابل پذیرش است، مانع خیار غبن است.

نکات زیر در مورد خیار غبن مورد توجه است:

  1. معیار تفاوت قیمت، زمان ثبت معامله است. اگر مبلغ معامله تا مدتی بعد پرداخت نشده باشد و در این مدت قیمت تغییر کند، شامل خیار غبن نخواهد بود.
  2. برای پذیرش خیار غبن لازم است تا فریب خوردن شخص ثابت شود. تنها با ادعای فریب، امکان استفاده از این خیار وجود ندارد.
  3. اگر طرف معامله مسلمان نباشد هم این خیار قابل پذیرش است.
  4. در خیار غبن امکان دریافت ما به التفاوت وجود ندارد و فرد مغبون یا می‌تواند معامله را فسخ کند یا با همان شرایط آن را بپذیرد.
  5. اگر طرف معامله، مغبون شدن را نپذیرد، به حاکم شرع مراجعه می‌شود.
  6. فرد مغبون برای استفاده از این خیار باید تصمیم خود را عملی و به طور صریح اعلام کند که قصد فسخ دارد.
  7. فرد مغبون پس از فسخ دیگر نسبت به موضوع معامله حقی ندارد و در صورت تصرف در آن، ضامن خواهد بود.
  8. فرد مغبون در صورتی که به دلیل عقلانی فسخ را به تاخیر بیندازد، همچنان دارای این حق خواهد بود.
  9. در صورتی که در معامله برای فسخ جریمه‌ای در نظر گرفته شود، خیار غبن شامل این جریمه نخواهد بود.

۳- خیار شرط

هر یک از طرفین در معامله می‌توانند شرط کنند که اختیار فسخ معامله را تا زمانی معین داشته باشند. در این صورت اگر مبلغی پرداخت شده است، مبلغ عودت می‌شود و موضوع معامله هم به صاحب اصلی برگردانده می‌شود.

  1. اگر فروشنده دارای خیار شرط باشد، تا قبل از فسخ معامله قبلی نمی‌تواند معامله‌ی جدیدی انجام دهد و ابتدا باید معامله قبلی را فسخ کند.
  2. اگر منظور از خیار شرط این باشد که خریدار تا پایان مهلت معین باید کالا را نزد خود نگهداری کند، امکان فروش کالا توسط خریدار وجود ندارد و می‌بایست صبر کند تا مهلت خیار شرط فروشنده به پایان برسد.

۴- خیار تدلیس

هنگامی که فروشنده کالای خود را به صورت غیرواقعی معرفی کند و در نتیجه آن را به قیمت بیشتری بفروشد، خریدار پس از اطلاع از اصل کالا، می‌تواند معامله را فسخ کند.

۵- خیار تخلف شرط

اگر در معامله شرطی باشد که خریدار یا فروشنده در ضمن معامله باید کاری انجام دهند و آن کار را انجام ندهند، طرف دیگر می‌تواند معامله را فسخ کند. مثلا اگر شرط شود که کلیه‌ی عوارض قبلی ملک بر عهده‌ی خریدار است و او این کار را انجام ندهد، فروشنده می‌تواند معامله را فسخ کند.

۶- خیار عیب

اگر در جنس یا عوض آن عیبی باشد که پیش از معامله یا پس از معامله و تا قبل از زمان تحویل ایجاد شده باشد، خریدار می‌تواند معامله را فسخ کند یا تفاوت قیمت آن را کسر نماید.

  1. اگر پس از تحویل مال، عیب جدیدی در کالا ایجاد شود، خریدار می‌تواند ما به التفاوت را دریافت نماید( در حیوان تا سه روز امکان فسخ وجود دارد )
  2. اگر خریدار موقع خرید، عیب مال را بداند، خیار عیب را نخواهد داشت.
  3. اگر خریدار هنگام معامله عیب را بفهمد ولی به آن راضی باشد.
  4. اگر در هنگام معامله شرط شود که خیار عیب وجود ندارد حق طرفین در این خیار از بین خواهد رفت.
  5. اگر فروشنده در هنگام معامله بگوید که کالا را با هر عیبی که دارد می‌فروشم.
  6. اگر معامله کلی باشد مثلا معامله خرید ۱۰ کیلوگرم گندم باشد، در صورت معیوب بودن مال، خریدار فقط می‌تواند ۱۰ کیلو گندم سالم از فروشنده بخواهد و خیار عیب را ندارد.

۷- خیار شرکت

اگر مال مورد معامله شریک دارد و شریک دوم به معامله راضی نشود، خریدار می‌تواند معامله را فسخ کند و مبلغ پرداختی را از شریک اول دریافت کند.

۸- خیار رویت

اگر خریدار کالا را دیده باشد یا خصوصیات آن را از فروشنده شنیده باشد، بعد هنگام تحویل جنس، تفاوتی در آن مشاهده کند، می‌تواند معامله را فسخ کند.

در معاملات کلی مثل خرید ۱۰ کیلوگرم گندم، امکان استفاده از این خیار وجود ندارد و خریدار تنها می‌تواند کالایی با ویژگی‌های مورد توافق را درخواست کند.

۹- خیار تاخیر

اگر خریدار مبلغ معامله را با تاخیر بدهد یا آن را ندهد با سه شرط زیر امکان فسخ معامله وجود دارد:

  1. تا سه روز مهلت پرداخت گذشته باشد( برای کالاهای خراب شدنی مثل شیر، پیش از آنکه کالا خراب شود ).
  2. جنس تحویل خریدار نشده است.
  3. اجازه تاخیر در پرداخت در قرارداد وجود نداشته باشد.

۱۰- خیار حیوان

در معامله‌ی حبوان تا سه روز بعد از معامله، امکان فسخ وجود دارد. اگر خریدار کارهایی بکند که رضایت او از معامله را نشان بدهد، این خیار وجود نخواهد داشت. مثلا به اسب نعل بزند یا آن را رنگ کند.

در صورت تلف شدن حیوان در مدت سه روز، معامله باطل می‌شود.

۱۱- خیار تعذر تسلیم

اگر فروشنده نتواند جنس را تحویل خریدار دهد. مثلا اسب از دست فروشنده فرار کند، خریدار می‌تواند معامله را فسخ کند.

خیار غبن به زبان ساده یعنی چه و چه شرایطی دارد؟

خیار غبن

یکی از مشکلات حقوقی مبایعه‌نامه‌ها این است که طرفین معامله هنگام امضا کردن قرارداد به تمامی بند‌های آن توجه ندارند و بدون خواندن مفاد قرارداد آن را امضا می‌کنند. در صورتی که همۀ این بندها شامل اطلاعاتی هستند که اگر طرفین قرارداد دچار زیان و ضرر در معامله شوند، با استناد به این بندها، حقوق آن‌ها بازگردانده خواهد شد. در این نوشته در مورد خیار غبن ، خیار تدلیس ، شرایط خیار غبن و ضرر در معامله نکاتی را ارئه می‌دهیم.

در این خصوص باید به معرفی انواع سندها بپردازیم. سند‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، سندهای رسمی و سندهای عادی. اسنادی که در دفترخانه‌ها و دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌شوند، سند رسمی محسوب می‌شوند و باقی سندها در هر شرایطی که طرح شوند حکم سند عادی را دارند.

این امر به معنی آن نیست که سندهای عادی فاقد اعتبار باشند. در دادگاه‌های قضایی به سندهای عادی نیز می‌توان استناد کرد. پس باید توجه داشته باشید تمام مطالب درج شده در مبایعه‌نامه، بندها و مفاد قراردادها، اهمیت ویژه‌ای دارند و لازم است پیش از امضا شدن مطالعه شوند. امضای شما به معنی موافقت با تمام موارد است و قرارداد از طرف شما خوانده‌شده تلقی می‌شود.

شرایط خیار غبن

انواع خیارات

خیار واژه‌ای از مصدر عربی و به معنی اختیار داشتن است. در مباحث حقوقی به اختیاری که فرد برای بر هم زدن معامله دارد خیار گفته می‌شود. به این معنی که در هر قرارداد، طرفین معامله، بر اساس مفاد قرارداد، اختیاراتی برای فسخ قرارداد دارند و می‌توانند طبق توافقات انجام شده با توجه به اختیاراتشان معامله را بر هم زنند.

در ماده 396 قانون مدنی 10 نوع خیار ذکر شده و خیار غبن یکی از 10 نوع خیار گفته شده در قانون است. انواع خیاراتی که در قانون مدنی ذکر شده شامل موارد زیر می‌شود:

  • خیار مجلس به این معنی است که اختیار بر هم زدن معامله تا زمانی که هر دو طرف معامله در مجلس حضور دارند، برای طرفین امکان‌پذیر است.
  • خیار حیوان، در داد و ستد حیوانات، امکان بر هم زدن معامله تا سه روز را برای طرفین معامله فراهم می‌کند.
  • خیار شرط، با ایجاد کردن یک شرط در مفاد قرارداد، اختیار فسخ قرارداد را بر اساس آن شرط به طرفین می‌دهد.
  • خیار تأخیر ثمن، اختیار بر هم زدن معامله را، در صورت عدم پرداخت وجه توافق شده در قرارداد ظرف سه روز از تاریخ خرید و فروش، به طرفین معامله می‌دهد.
  • خیار رؤیت و تخلف وصف، اختیار بر هم زدن قرارداد را به فردی می‌دهد که مالی را ندیده و بر اساس اطلاعاتی که به او داده شده، قرارداد را امضا کرده و پس از دریافت مال، کالا یا واحد مسکونی، می‌بیند که مطابق با شرایط ارائه‌شده نیست.
  • خیار عیب، اختیار فسخ معامله را، به دلیل ایرادی که در کالای مبادله‌شده وجود دارد، به طرفین می‌دهد. در معاملات ملکی این مورد در خصوص واحدهای مسکونی ذکر می‌شود.
  • خیار تدلیس، امکان فسخ قرارداد و معامله را، برای طرفی که ادعای فریب خوردن کند، ایجاد می‌کند.
  • خیار تبعض صفقه، این اختیار برای خریدار مال زمانی ایجاد می‌شود که از بخشی از مال آگاهی دارد و از بخش دیگر آگاهی ندارد. در این صورت اختیار بر هم زدن معامله را، بر اساس ایراد آن بخش که اطلاع نداشته، دارد.
  • خیار تخلف شرط، به این معنی است که یکی از طرفین قرارداد، بر اساس شروط ذکر شده در مفاد قرارداد عمل نکند، یا شرطی را، از شروط ذکرشده در قرارداد، اجرا نکند.

شرایط خیار غبن

به همین سبب اختیار فسخ قرارداد برای طرفین در صورت رعایت نکردن شروط و مفاد قرارداد فراهم می‌شود. به طور مثال اگر برای پرداخت مبلغ شرط و شروطی گذاشته شده یا تاریخی معین شده باشد، در صورت تخطی از این شرایط، فروشنده حق فسخ معامله را دارد.

  • خیار غبن، به این معنی است که اگر یکی از طرفین معامله ببیند که در اثر انجام این معامله متضرر شده و این ضرر فاحش است، بر اساس قانون امکان فسخ آن قرارداد را دارد.

بعضی از خیارات ذکر شده در قانون به طرفین قرارداد مربوط نمی شود و تنها شامل حال یکی از طرفین معامله است. به عنوان مثال خیار تأخیر ثمن از مواردی است که اختیارات بر هم زدن قرارداد را برای فروشنده فراهم می‌کند و خیار حیوان تنها شامل شرایط خریدار می‌شود.
در بعضی از خیارات اعمال حق فسخ باید فوری و در اسرع وقت انجام پذیرد. در بعضی دیگر، مطابق با قانون، مدت زمان معینی برای رفع ضرر در معامله و زیان‌های طرفین در نظر گرفته شده است، که اگر فسخ در این مدت زمان انجام نگیرد، فرد متضرر از حقوق خود ساقط می‌شود. به عنوان مثال در مورد خیار عیب و خیار غبن، از زمانی که طرفین معامله اطلاع به عیب و غبن پیدا کردند، باید فوراً آن را اعمال کنند.

شرایط خیار غبن

در همین رابطه بخوانید:

معنای دقیق خیار غبن

یکی از مواردی که ممکن است در هنگام خواندن مفاد قرارداد با آن برخورد کنید، «اسقاط کافۀ خیارات، ولو خیار غبن فاحش» است. این بند در واقع حقوق شما را، در برابر ضرر و زیانی که در طی قرارداد متحمل خواهید شد، شامل می‌شود. برای اینکه به معنی دقیق این عبارت پی ببرید، باید معنی هر کلمه را کنار هم بگذاریم.

اسقاط به معنی ساقط شدن است، بر اساس اصول زبان عربی وزن افعال، معنی واژه را از شک و تردید به قطعیت تغییر می‌دهد. در نتیجه با امضای قراردادی که شامل این عبارت باشد، امکان برگشت از نظر خود را نخواهید داشت.
کافه به معنی تمامی و همۀ موارد است که تحت این عبارت قرار می‌گیرد. کافه نیز بار قطعیت معنایی دارد و معنای آن چیزی بیشتر از همه، تمام و کل است.

در فرهنگ عمید، معنی خیار، اختیار برهم زدن یا فسخ معامله آورده شده است. در واقع مصدر عربی اختیار، خَیار است.
غبن، به زبان ساده، معنای زیان و ضرر در معامله را می‌دهد. به اختلاف قیمت و عدم تعادل هنگام معامله، غبن گفته می‌شود. غبن فاحش، ضرر و زیان بسیار است.

بر این اساس می‌توانیم بگوییم با امضای قراردادی شامل عبارت «اسقاط کافۀ خیارات، ولو خیار غبن فاحش»، تمام اختیارات برای بر هم زدن معامله، حتی اگر ضرر و زیان بسیار داشته باشد، از طرفین معامله سلب می‌شود.
به عنوان مثال در زمینۀ املاک و مستغلات، موردی که یک شخص خانۀ خود را بسیار ارزان فروخته باشد دارای شرایط خیار غبن است اما در صورتی که قرارداد شامل عبارت «اسقاط کافۀ خیارات، ولو خیار غبن فاحش» باشد، شامل شرایط خیار غبن نمی شود و امکان فسخ معامله برای فردی که خانه را ارزانتر از قیمت واقعی فروخته است وجود نخواهد داشت.

چنان که گفته شد، معنی لغوی غبن، ضرر و زیان رساندن یا فریب دادن و گول زدن دیگری است. در اصطلاحات حقوقی غبن به معنی اختلاف و عدم تعادل بین مورد معامله و ارزش تعیین‌شدۀ آن است که با توجه به مفاد قرارداد، یکی از طرفین را دچار زیان و ضرر در معامله کند.
غبن مفهومی کلی دارد و در متون حقوقی به صورت مشخص طبقه‌بندی نشده است. غبن جزئی، مالی است که ارزش زیادی نداشته باشد، به عنوان مثال ملکی که فاقد ارزش زیاد باشد و به قیمتی پایینتر از پنجاه درصد مبلغ اصلی آن فروخته شود.

  • غبن فاحش، بر اساس قانون مدنی شرایط خاصی ندارد اما در صورتی‌ که صاحب مال ادعا به فاحش بودن غبن داشته باشد، پس از دادرسی قضات و جوانب قرارداد فاحش بودن آن به توافق خواهد رسید.
  • در واقع برای تشخیص میزان غبن و ضرر در معامله ، شرایط قرارداد باید بررسی و در نظر گرفته شود.
  • خیار غبن محدود به یکی از طرفین قرارداد نیست، هر دو طرف معامله می‌توانند دچار غبن شوند.
  • می‌توان گفت خیار غبن شامل حال هر دو طرف قرارداد می‌شود و باید برای فروشنده و خریدار اختیار فسخ قرارداد، یکسان در نظر گرفته شود.
  • بر اساس قانون خیار غبن از اختیارات فوری طرفین در هر معامله است.
  • در ماده 419 قانون مدنی ذکر شده است که شرایط معامله بر تعیین میزان غبن تاثیر دارد.

شخص متضرر، چه فروشنده باشد چه خریدار، باید بعد از اینکه متوجه ضرر در معامله شد، طی یک مدت زمان معقول عرف، که مغایر با قوانین ذکرشده در قانون و مفاد قرارداد نباشد، نسبت به شرایط خیار غبن اقدام کند.

شرایط خیار غبن و سقوط آن

بر اساس ماده 420 قانون مدنی خیار غبن، یک خیار فوری محسوب می‌شود و باید پس از مطلع شدن از آن به سرعت آن را اجرا کرد. تأخیر در اجرای خیار غبن موجب سقوط آن می‌شود. اما سوال اینجاست که شرایط خیار غبن چیست و تا چه زمانی باید اجرا شود؟

  • مغبون باید بعد از آگاهی از غبن، ظرف مدت معقولی که از نظر عرف مغایر با فوریت نباشد اقدام به اعمال خیار کند، ‌گذر زمان با آگاهی از غبن موجب سقوط آن می‌شود.
  • بدیهی است که اگر مغبون پیش از معامله از غبن اطلاع داشته باشد، ادعای غبن او پس از معامله قابل پذیرش نیست.
  • اگر مغبون هنگام معامله از قیمت مورد معامله اطلاع داشته باشد و با آگاهی از قیمت آن اقدام به معامله کند، شرایط خیار غبن برای او وجود نخواهد داشت.
  • بر طبق ماده 421 قانون مدنی، اگر شخصی که طرف معاملۀ خود را متضرر کرده است،‌ تفاوت قیمت را به شخص متضرر بدهد، خیار غبن از بین نمی‌رود.
  • بر اساس شرایط خیار غبن ، در صورتی که شخص متضرر، با گرفتن مابه‌التفاوت قیمت راضی شود، در این زمان خیار غبن ساقط می‌شود.

ضرر در معامله

معنای دقیق خیار تدلیس

کلمۀ تدلیس در لغت به معنای فریب دادن و پنهان ساختن است. در اصطلاح حقوقی، تدلیس به عملی در طول معامله از سوی یکی از طرفین قرارداد گفته می‌شود، که موجب فریب طرف دیگر معامله شود. به عبارت دیگر تدلیس به معنای پوشاندن یا مخفی کردن عیبی در مال است.

  • هر زمان که طرف دیگر معامله از عیب مال مطلع شود می‌تواند بر اساس خیار تدلیس نسبت به بازگرداندن حق و حقوق خویش اقدام کند.
  • خیار تدلیس از خیارات مشترک است و تنها مربوط به معاملات خرید و فروش نمی‌شود. در عقد قرارداد‌های اجاره، صلح یا معاوضه نیز می‌تواند خیار تدلیس وجود داشته باشد.
  • در هر معامله‌ای که با علم و آگاهی و از روی عمد، عیبی پوشانده شود، خیار تدلیس شامل قرارداد خواهد بود.

تفاوت خیار غبن و خیار تدلیس

شرایط خیار غبن شامل حال طرفی از معامله می‌شود که بدون آگاهی از قیمت دچار ضرر در معامله شده باشد. در این صورت می‌تواند بر اساس مفاد قرارداد، نسبت به فسخ آن اقدام کند اما خیار تدلیس ، در صورتی است که یکی از طرفین اقدام به پوشاندن عیبی در مال کند، در این صورت طرف دیگر امکان فسخ قرارداد را در اولین زمانی که نسبت به عیب مال آگاه شود دارد.

انواع خیارات در معامله

خیارات معامله

خیارات یعنی اختیار فسخی که در معاملات قطعی شده برای طرفین معامله وجود دارد.خیارات شامل خیار شرط، غبن، تدلیس، تعذر تسلیم، عیب، تاخیر ثمن، مجلس، حیوان ، ذوت و تخلف می باشد که هر کدام دارای آثار حقوقی در قراردادهای معاملات می باشند.

در مقاله خیارات معامله به موضوعات ذیل پرداخته شده است:

  • تعریف خیار در قانون
  • خیارات در معاملات و عقود
  • مهمترین خیارات در معامله
  • مدت خیاردر معامله
  • مهلت اجرای معین خیارات
  • شرط سقوط خیار درعقد معامله
  • خیارات مختص عقد بیع
  • تفاوت خیار شرط و خیار تخلف شرط
  • جمع چند خیار در معامله
  • خسارات از عدم اجرای تعهدات در معامله
  • وکیل دادگستری گروه حقوقی اوان

مشاوره

تعریف خیار در قانون

برخی از قراردادها مانند عقد بیع، اجاره، صلح و نکاح از جمله عقودی هستند که پس از آن طرفین حق برهم زدن آن را ندارند مگر به واسطه یک دلیل قانونی یا اختیاری که در قرارداد برای فسخ معامله به آنها داده شده است. به این اختیار فسخ معامله که برخی از آنها توسط قانون به طرفین معامله داده شده یا در ضمن قرارداد به نفع طرفین شرط شده در اصطلاح حقوقی خیار گفته میشود. # خیارات معامله

خیارات معامله و عقود

برطبق ماده ۳۹۶ قانون مدنی خیارات شامل موارد ذیل می باشد:

  • مجلس .
  • حیوان.
  • شرط .
  • تاخیر ثمن.
  • رویت و تخلف وصف.
  • غبن.
  • عیب.
  • تدلیس.
  • تبعض صفقه.
  • تخلف شرط.
مهمترین خیارات در معامله

برطبق ماده ۳۹۷ قانون مدنی هر یک از متبایعین بعد از عقد فی المجلس و مادام که متفرق نشده‌اند اختیار فسخ معامله را دارند. # خیارات معامله

حیوان

برطبق ماده ۳۹۸ قانون مدنی اگر مبیع حیوان باشد مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد.

برطبق ماده ۳۹۹ قانون مدنی در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. # خیارات معامله

برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

تاخیر ثمن

برطبق ماده ۴۰۲ قانون مدنی در صورتیکه مبیع عین خارجی و یا در حکم آن بوده و برای تادیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متایعین اجلی معین نشده باشد اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد بایع مختار در فسخ معامله می شود.

اگر بایع بنحوی از انحاء مطالبه ثمن نماید و به قرائن معلوم گردد که مقصود التزام بیع بوده است خیار او ساقط خواهد شد. اگر بایع در ظرف سه روز از تاریخ بیع تمام بیع را تسلیم مشتری کند یا مشتری ثمن را به بایع بدهد دیگر برای بایع اختیار فسخ نخواهد بود اگر چه ثانیا به نحوی از انحاء مبیع به بایع و ثمن به مشتری برگشته باشد.

اگر مشتری ثمن را حاضر کرد که بدهد و بایع از اخذا آن امتناع نمود خیار فسخ نخواهند داشت .خیار تاخیر مخصوص بایع است و برای مشتری از جهت تاخیر در تسلیم مبیع این اختیار نمی باشد.تسلیم بعض ثمن یا دادن آن به کسی که حق قبض ندارد خیار بایع را ساقط نمی کند.

اگر مشتری برای ثمن ضامن بدهد یا بایع ثمن را حواله دهد بعد از تحقیق حواله خیار تاخیر ساقط می شود. هر گاه مبیع از چیزهایی باشد که در کمتر از سه روز فاسد و یا کم قیمت می شود ابتداء خیار از زمانی است که مبیع مشرف به فساد یا کسر قیمت می شود. # خیارات معامله

رویت و تخلف وصف

برطبق ماده ۴۱۰ قانون مدنی اگر کسی مالی را ندیده و آنرا فقط به وصف بخرد بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده است نباشد مختار میشود که بیع را فسخ کند یا بهمان نحو که هست قبول نماید. اگر بایع مبیع را ندیده ولی مشتری آنرا دیده باشد و مبیع غیر اوصافی که ذکر شده است دارا باشد فقط بایع خیار فسخ خواهد داشت.

هر گاه مشتری بعضی از مبیع را دیده و بعض دیگر را به وصف یا از روی نمونه خریده باشد و آن بعض مطابق وصف یا نمونه نباشد میتواند تمام مبیع را رد کند یا تمام آنرا قبول نماید. اگر یکی از متبایعین مالی را سابقا دیده و به اعتماد رویت سابق معامله کند و بعد از رویت معلوم شود که مال مزبور اوصاف سابقه را ندارد اختیار فسخ خواهد داشت . در بیع کلی خیار رؤیت نیست و بایع باید جنسی بدهد که مطابق با اوصاف مقرره بین طرفین باشد.خیار رویت و تخلف وصف بعد از رؤیت فوری است. # خیارات معامله

خیارات معامله

غبن در معاملات

براساس ماده ۴۱۶ قانون مدنی هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش مهلت استفاده از خیارات داشته باشد بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ کند. غبن در صورتی فاحش است که عرفا” قابل مسامحه نباشد. اگر مغبون در حین معامله عالم بقیمت عادله بوده است خیار فسخ نخواهد داشت.

در تعیین مقدار غبن شرایط معامله نیز باید منظور شود. خیار غبن بعد از علم به غبن فوری است .اگر کسی که طرف خود را مغبون کرده است تفاوت قیمت را بدهد خیار غبن ساقط نمی شود مگر اینکه مغبون به اخذ تفاوت قیمت راضی گردد. # خیارات معامله

عیب در معامله

برطبق ماده ۴۲۲ قانون مدنی در صورتیکه بعد از معامله ظاهر شود که مبیع معیوب بوده مشتری مختار است در قبول مبیع معیوب یا اخذ ارش یا فسخ معامله . خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت میشود که عیب مخفی و موجود در حین عقد باشد.

عیب وقتی مخفی محسوب است که مشتری در زمان بیع عالم بر آن نبوده است اعم از اینکه این عدم علم ناشی از آن باشد که عیب واقعا مستور بوده است یا اینکه ظاهر بوده ولی مشتری ملتفت آن نشده است. عیبی که بعد از بیع و قبل از قبض در مبیع حادث شود در حکم عیب سابق است .تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت می شود و بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود. # خیارات معامله

تدلیس در معامله

برطبق ماده ۴۳۸ قانون مدنی تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. در صورتیکه بایع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس مشتری .خیار تدلیس بعد از علم بان فوری است. # خیارات معامله

تخلف شرط در معامله

برطبق ماده ۲۳۴ قانون مدنی شرط برسه قسم شامل شرط صفت، شرط نتیجه، شرط فعل اثباتاً یا نفیاً می باشد. در صورتیکه شرطی که در ضمن عقد شده است شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است‌ خیار فسخ خواهد داشت. شرط نتیجه در صورتی که حصول آن نتیجه موقوف به سبب خاصی نباشد آن نتیجه به نفس اشتراط حاصل میشود.

هر گاه شرط در ضمن عقد شرط فعل باشد اثباتاً یا نفیاً کسی که ملتزم به آنجام شرط شده است باید آن را بجا بیاورد و در صورت‌ تخلف طرف معامله میتواند به حاکم رجوع نموده تقاضای اجبار به وفاء شرط بنماید. هر گاه فعلی در ضمن عقد شرط شود و اجبار ملتزم به آنجام آن غیر مقدور ولی انجام آن به وسیله شخص دیگری مقدور باشد حاکم‌ میتواند به خرج ملتزم موجبات انجام آن فعل را فراهم کند.

هر گاه اجبار مشروط علیه برای انجام فعل مشروط ممکن نباشد و فعل مشروط هم از جمله اعمالی نباشد که دیگری بتواند از جانب او‌ واقع سازد طرف مقابل حق فسخ معامله را خواهد داشت. اگر بعد از عقد انجام شرط ممتنع شود یا معلوم شود که حین‌العقد ممتنع بوده است کسی که شرط بر نفع او شده است اختیار فسخ‌ معامله را خواهد داشت مگر اینکه امتناع مستند به فعل مشروط‌ له باشد.

تبعض صفقه

وقتی عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد، خیار تبعض صفقه برای فروشنده خواهد بود. خیار تبعض صفقه در صورتی ایجاد می شود که خریدار در زمان عقد آگاه از تجزیه آن نباشد کسی که از وضع مبیع باخبر است و با این وصف حاضر به معامله می شود حق برهم زدن آن را ندارد. تبعض صفقه وقتی موجب خیار فسخ است که مشتری در حال معامله به آن آگاهی نداشته باشد. # خیارات معامله

برای عضویت در صفحه اینستاگرام کلیک کنید

تفلیس

خیار تفلیس مختص شخصی است که با شخص مفلس یا همان ورشکسته معامله می کند. ورشکسته شخصی است که نمی تواند بدهی های خود را پرداخت کند و اگر شخصی با او معامله کند، طرف معامله حق خواهد داشت مورد معامله را استرداد و به استناد خیار تفلیس عقد را برهم بزند. درصورتیکه مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او باشد بایع حق استرداد آن را دارد و اگر مبیع هنوز تسلیم نشده باشد می تواند از تسلیم آن امتناع کند. # خیارات معامله

تعذر تسلیم

خیار تعذر تسلیم وقتی است که یکی از طرفین توانایی تسلیم عوض معامله را ندارد. به طور مثال من ماشینی به شما می فروشم و توانایی تسلیم ماشین به شما را ندارم. اینجا شما به استناد خیار تعذر تسلیم می توانید معامله را برهم بزنید. # خیارات معامله

مدت خیاردر معامله

برطبق ماده ۴۰۰ قانون مدنی اگر ابتداء مدت خیار ذکر نشده باشد ابتداء آن از تاریخ عقد محسوب است. در غیراینصورت تابع قرار داد متعاملین است . در صورتیکه برای خیار شرط مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است .

مهلت اجرای معین خیارات

برخی خیارات مهلت اجرای معین دارند، مانند خیار مجلس که مهلت اجرای آن تا پایان مجلس عقد است و پس از جدا شدن خریدار و فروشنده از بین می رود. خیار حیوان که تا سه روز از حین عقد وجود دارد. طبق ماده۳۹۸ ق.م. اگر مبیع حیوان باشد مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد.

خیار شرط که با تراضی و برای مدت معین به وجود می آید طبق ماده ۳۹۹ ق.م. در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هردو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. # خیارات معامله

شرط سقوط خیار درعقد معامله

براساس ماده ۴۴۸ قانون مدنی سقوط تمام یا بعضی خیارات را می توان ضمن عقد شرط نمود. این شرط در مواردی که خیار در نتیجه عقد به وجود می آید و سبب تام آن در تراضی نهفته است به معنی اسقاط حق خیار موجود است.

خیارات مختص عقد بیع

بیع همان خرید و فروش مال است در مقابل عوض معلوم. تمام انواع خیارات در معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس، حیوان و تاخیر ثمن که مخصوص بیع است. خیارات مختص بیع در سایر قراردادها نمی آید و نباید آنها را در زمره قواعد عمومی قراردادها آورد. # خیارات معامله

تفاوت خیار شرط و خیار تخلف شرط

خیار شرط براساس توافق طرفین درعقد معامله می باشد. طبق ماده۳۹۹ قانون مدنی در عقد بیع ممکن است شرط شود; که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هردو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.

در خیار تخلف از شرط فرض این است که متعهد به التزام خود وفا نمی کند و اجبار وی نیز میسر نمی شود و به وسیله دیگران هم نتیجه مطلوب به دست نمی آید یا معلوم می شود که مورد معامله وصف موردنظر را ندارد یا انجام دادن شرط ممتنع می شود.طرفی که شرط به نفع اوست و راهی برای رفع ضرر ندارد حق فسخ عقد را پیدا می کند.

بنابراین خیار شرط نتیجه تراضی و خیار تخلف از شرط نتیجه تخلف از تراضی و امتناع اجرای تعهد ناشی از آن است. ویژگی شرط خیار در بیع شرط این است که خیار برای فروشنده شرط شود و استفاده از آن منوط به پرداختن ثمن است به این ترتیب که شخصی مال خود را می فروشد و در آن شرط می کند که اگر در مدت خیار بتواند ثمن را بازگرداند عقد را فسخ کند و مبیع را پس بگیرد. # خیارات معامله

خیارات معامله

جمع چند خیار در معامله

احتمال وجود چند خیار در یک عقد وجود دارد مانند بیعی که خریدار و فروشنده هنوز در مجلس عقدند و ثمن در معامله گزاف است یا بیعی که در آن مبادله خارجی صورت نپذیرفته است و کالای فروخته شده عیبی پنهان دارد. وجود چند سبب هرکدام اختیار ویژه ای برای فسخ عقد به وجود می آورد که در کنار هم قابل جمع است و با اجرای یکی از آنها خیارهای دیگر موضوع خود را از دست می دهد و همانند چند حق برای وصول یک دین است. # خیارات معامله

خسارات از عدم اجرای تعهدات در معامله

برطبق ماده ۲۲۶ قانون مدنی در مورد عدم ایفاء تعهدات از طرف یکی از متعاملین طرف دیگر نمیتواند ادعای خسارت نماید مگر اینکه برای ایفاء تعهد مدت معینی مقرر شده و مدت مزبور منقضی شده باشد و اگر برای ایفاء تعهد مدتی مقرر نبوده طرف وقتی می تواند ادعای خسارت نماید که اختیار موقع انجام با او بوده و ثابت نماید که انجام تعهد را مطالبه کرده است.

متخلف از انجام تعهد وقتی محکوم به تادیه خسارت میشود; که نتواند ثابت نماید که عدم انجام به واسطه علت خارجی بوده است; که نمی توان مربوط به وی نمود. در صورتی که موضوع تعهد تادیه وجه نقدی باشد; حاکم میتواند با رعایت ماده۲۲۱ مدیون را به جبران خسارت حاصله از تاخیر در تادیه دین محکوم کند. # خیارات معامله

وکیل دادگستری گروه حقوقی اوان

استفاده از مشاوره حقوقی وکیل متخصص و باتجربه; در تمام مراحل رسیدگی پرونده های حقوقی و کیفری از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا با انتخاب وکیل و مشاوره حقوقی قبل ازهر اقدام قانونی در وقت و هزینه های دادرسی صرفه جویی میشود و حق و حقوق موکل ضایع نمیشود.

گروه وکلای حقوقی اوان مجموعه ای متخصص از وکلای دادگستری; کارشناسان ارشد حقوق و حقوقدانان می باشد; که با ارائه مشاوره های تخصصی; قبول وکالت و مشاوره در دعاوی حقوقی را بر عهده میگیرند. سوالات و مشکلات حقوقی خود را با وکیل دادگستری تهران; وکیل دادگستری مشهد، وکیل دادگستری قم; وکیل دادگستری کرج; مربوط به وکلای گروه حقوقی اوان مطرح نمائید; تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشند. # خیارات معامله

تعاریف و توضیحات جامع خیارات (قسمت اول)

و توضیحات خیارات 800x400 - تعاریف و توضیحات جامع خیارات (قسمت اول)

معنای خیار در فرهنگ فارسی : 1- ( مصدر) اختیار داشتن. 2- قدرت قانونی که یکی از طرفین عقد پیدا می کند که به موجب آن می تواند عقد را منحل کند . 3- (صفت) دارای اختیار صاحب اختیار. 4- برگزیده منتخب.

در حقوق و فقه ، معنای دوم مورد نظر است و به اعمال آن ( خیار) فسخ می گویند.

در ماده 396 قانون مدنی ، 10 مورد از جهاتی که با استناد به آنها می توانیم قرارداد را فسخ نماییم ذکر شده است که البته با توجه به مواد دیگر در قانون مدنی می توان بر تعداد آنها افزود.

خیار: تسلط هر یک از طرفین جهت انحلال عقد.

در حقوق اصل بر این است که عقود قابل فسخ نیستند ( عقد لازم ) مگر عقود موسوم به جایز – مانند وکالت – که قانون گذار این اختیار را به طرفین داده است که هر موقع بخواهند و بدون علت خاصی قرارداد را بهم بزنند. بنابراین ماده 396 مخصوص عقود لازم است.

ریشه ی بعضی از خیارات ناشی از اصل حاکمیت اراده است و بعضی دیگر ناشی از قاعده « لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام » می باشد.

10 نوع از خیارات در قانون مدنی آورده شده است که هر مهلت استفاده از خیارات کدام را در جای خود بررسی خواهیم کرد:

1-خیار مجلس:

ماده 397 :« هر یک از متبایعین بعد از عقد فی‌ المجلس و مادام که متفرق نشده‌اند اختیار فسخ معامله را دارند»

خیار مجلس، همانطور که از لفظ “متبایعین”( معامله کنندگان) در متن قانون مشخص است ویژه ی بیع می باشد. به نظر دکتر کاتوزیان، قید مجلس در ماده 397 قانون مدنی، ناظر به مورد غالب است که خروج از آن وسیله جدا شدن دو طرف می شود. آنچه اهمیت دارد جدایی واقعی است، خواه در مجلس عقد رخ دهد یا خارج از آن (نظم حقوقی دکتر کاتوزیان )

-خیار مجلس در بیع صرف :

بیع صرف که در قانون مدنی تعریف نشده و فقط ذکر شده که قبض، شرط صحت آن است ( ماده 364 قانون مدنی ) در تحریر الوسیله امام خمینی ، خرید و فروش طلا به طلا یا نقره، یا نقره به نقره یا طلا تعریف شده است. در مورد وجود خیار مجلس در بیع صرف میان صاحب نظر اختلاف وجود دارد.

از نظر دکتر کاتوزیان نظری که حاکی از عدم وجود خیار مجلس در بیع صرف است ارجحیت دارد.

در حالی که علما تقریباً با اجماع بر وجود خیار مجلس در بیع صرف می باشند.

– خیار مجلس در نمایندگی :

اکثر اوقات بایع و مشتری هر دو، خودشان مالک مال هستند – اصیل می باشند – و بیع را منعقد می نمایند و گاهی هم فرد ثالثی به نمایندگی از طرفین بیع را به سرانجام می رساند که حال می خواهیم بررسی نماییم در فرض مذکور آیا نماینده اختیار فسخ معامله در مجلس را به استناد خیار مجلس دارد یا خیر؟

– نمایندگی اقسام مختلفی دارد : قانونی ، قضایی ، قراردادی

-نماینده قانونی: مانند ولی قهری ، اختیار تام و مطلق دارد و از آنجایی که عهده دار اداره اموال می باشد خود یکی از طرفین قرارداد می باشد بنابراین خیار مجلس برای وی وجود دارد ( البته اگر اصیل حضور داشته باشد، خود هم خیار مجلس دارد .

-نمایندگی قضایی: نمایندگی قضایی می باشد . نمایندگی قضایی در صورتی است که نمایندگی نماینده به موجب رأی دادگاه تعیین و اعلام شده باشد . مانند نمایندگی قیم از صغیر و مجنون و همچنین ، امین جنین و امین غایب مفقودالاثر که در قانون امور حسبی مورد پیش بینی قرار گرفته اند . بنابراین ، در تعیین نماینده قضایی ، حکم دادگاه مبنا قرار می گیرد .

-نماینده قراردادی : بستگی به دامنه اختیارات وکیل دارد، اگر در عقد وکالت به وکیل اختیار فسخ معامله داده شده باشد وی می تواند به نمایندگی از اصیل معامله را بهم بزند.

در حالتی که فردی به نمایندگی از دیگری با خود معامله می نماید ( فرض ماده 198 قانون مدنی )، از آنجایی که از ظاهر ماده 397 قانون مدنی برمی آید که طرفین بیع باید بطور واقعی حضور داشته باشند ( حداقل دو نفر) خیار مجلس وجود نخواهد داشت.

– خیار مجلس در عقد فضولی:

به نظر اکثر فقها و صاحب نظران حقوقی برای فضول، خیار مجلس وجود ندارد و تنها مالک به شرطی که در مجلس حضور داشته باشد، خیار مجلس را دارد .

-خیار مجلس در عقد مکاتبه ای و بیع الکترونیک:

مشابه حالت معامله با خود، بیعی که با مکاتبه صورت می گیرد یا بیع الکترونیک از آنجایی که طرفین قرارداد به صورت حضوری و فیزیکی رو در روی هم قرار نگرفته اند خیار مجلس وجود ندارد.

2- خیار حیوان :

ماده 398 قانون مدنی، در مورد اختیار فسخ معامله در خرید و فروش حیوان می باشد که در مدت محدود ( سه روز ) قابل اعمال است.

در متن ماده اشاره شده که در بیع حیوان، برای مشتری اختیار فسخ معامله وجود دارد حال اگر مشتری به جای وجه نقد ، حیوانی را به فروشنده به منظور بهای معامله بدهد به نظر می رسد که با وحدت ملاک از مفهوم ماده، فروشنده هم خیار حیوان خواهد داشت.

دکتر کاتوزیان بر این اعتقاد هستند که خیار حیوان برای خریدار حیوان زنده ی معین می باشد.

امام خمینی نیز بر این نظر هستند که اگر مشتری در حیوانی که خریده سه روز تصرفی بنماید که نوعاً دلالت بر رضای او دارد ، مثلاً اسبی را که خریده نعل کند، خیارش ساقط می شود .

این نکته شایسته ی توجه است که وفق قسمت اخیر ماده 453 قانون مدنی، اگر در مدت سه روز که مشتری حق فسخ معامله را دارد حیوان ناقص یا تلف شود، فروشنده باید خسارت را ( که همان ثمن پرداختی معامله می باشد) جبران نماید.

3-خیار شرط: ( بیع شرط و شرط فاسخ )

ماده 399 قانون مدنی در مورد این است که در یک مدت معین برای فروشنده یا خریدار یا حتی یک شخص ثالث، اختیار فسخ معامله باشد.

لازم نیست ابتدای مدتی که می خواهیم از این خیار استفاده نماییم مشخص باشد ( اگر تعیین نشود ابتدای آن از تاریخ عقد است) اما به استناد ماده 401 قانون مدنی باید حتماً مدت معین برای آن تعیین شود وگرنه به استناد بند 2 ماده 233 قانون مدنی، هم شرط باطل است هم بیع.

مفهوم مشابه با این موضوع که به آن اشاره خواهیم کرد: بیع شرط یا معامله با حق استرداد.

-بیع شرط( بیع خیاری):

در بیع شرط، فروشنده می گوید اگر تا فلان تاریخ بهای کالا را به خریدار برگرداندم، حق فسخ معامله را خواهم داشت. ( ماده 458 قانون مدنی ) و مطابق ماده 460 قانون مدنی، در این نوع از بیع، خریدار حق ندارد در مال مورد معامله ، تصرفی انجام دهد که که در تضاد با این شرط باشد ( مثلاً نمی تواند آن را بفروشد یا هبه کند و … ) اگر فروشنده در پایان مهلت مقرر، بهای کالا برنگرداند حق فسخ قرارداد را نخواهد داشت و مالکیت متزلزل خریدار قطعی می شود .

و اگر هم در پایان مدت بهای کالا را فراهم کرده بود حتی در صورت امتناع دریافت آن از سوی خریدار، می تواند با تسلیم ثمن به حاکم ( رئیس دادگاه عمومی) یا قائم مقام او معامله را فسخ نماید. ( ماده 461 قانون مدنی )

باید توجه داشت منافع حاصله از بیع تا زمان فسخ برای مشتری می باشد (ماده 459 قانون مدنی ) و به گفته ی امام خمینی در تحریر الوسیله ، اگر در مدت خیار، مبیع تلف شود ضامن تلف، مشتری است و همچنان حق فسخ معامله با فروشنده است واگر معامله را فسخ نماید مشتری باید مثل یا قیمت آن را پس بدهد.

به منظور جلوگیری از سوء استفاده از چنین حقی، قانون گذار در ماده 457 قانون مدنی تاکید کرده است که بیع نباید صوری باشد و طرفین در بیع شرط باید قصد جدی در بیع داشته باشند.

تفاوت های بیع شرط و خیار شرط:

1- خیار شرط ممکن است از آن بایع یا خریدار یا هر دو یا شخص ثالث باشد اما بیع شرط ضرورتا برای بایع است به عبارت دیگر بیع شرط بیعی است که شخص بایع حق دارد در مدت معینی تمام یا بخشی از ثمن را مسترد و سپس بیع را فسخ کند.

2- خیار شرط معمولا به زمان عقد است یعنی طرفین معامله به شرطی که در قراداد شده عمل نمایند بیع قطعی شده و مشتری مالک مبیع می گردد و بالعکس اگر بایع شرط را انجام دهد و ثمن را استرداد کند از حین فسخ بیع مال بایع خواهد بود ولی منافع حاصله از زمان عقد تا زمان فسخ مال مشتری است از طرفی دیگر در بیع شرط مشتری نمی تواند در یع تصرفی کند که منافی با خیار بایع باشد از قبیل فروش ، اجاره و …(م 460 قانون مدنی)

مشابه بیع شرط در قانون ثبت ، معامله با حق استرداد است.

« ماده 459 قانون مدنی، به موجب مواد 33 و 34 قانون ثبت تخصیص یافته است. در ماده 33 حق تقاضای ثبت با فروشنده است و در ماده 34 وضع خریدار مانند طلبکار رهنی است، با این تفاوت که تا زمان اجرای خیار مالک منافع است.» ( دکتر کاتوزیان، عقود معین، جلد1 )

البته معامله با حق استرداد تفاوت هایی به شرح ذیل با بیع خیاری دارد:

معامله با حق استرداد که در قانون ثبت آمده است فقط مخصوص اموال غیر منقول است و برخلاف بیع شرط اثر تملیکی ندارد و ماهیت وثیقه ایی دارد.

و تفاوت دیگری آن در این است که عام تر از بیع شرط است و شامل همه معاملاتی می شود که در آن حق استرداد شرط شده است.

« در معامله با حق استرداد، تملیک ناقص و ناپایدار است و مفهومی شبیه رهن دارد و در صورتی که فروشنده نخواهد هیچ گاه به تملیک قطعی تبدیل نمی شود »



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.