چرخه‌ی کسب‌و‌کار


چرخه‌ی عمر محصول

چگونه ساختار فروش را با چرخة حیات کسب وکار هماهنگ کنیم ( بخش دوم بررسی چرخه فروش ) ؟

نیروهای فروش باید در قبال محصول مختلف ، بازار و روش فروش، تخصص کسب کنند. با افزایش و تکرار فروش، مشتریان به خدمات بیشتری احتیاج دارند ، این امر به حجم کار نیروهای فروش می افزاید. شرکتها باید از طریق ارزیابی فرصت­های احتمالی و همچنین خطرهای بالقوة استراتژی­های جسورانه یا محافظه کارانه، مناسب­ ترین تعداد را برای نیروهای فروش خود تعیین کنند. یک شرکت زمانی بیشترین سود را به دست می­آورد که وقت خود را صرف با ارزشمندترین مشتریان یا ارزشمندترین کالاها نماید.

چگونه ساختار فروش را با چرخة حیات کسب وکار هماهنگ کنیم ( بخش دوم بررسی چرخه فروش ) ؟

چهار عامل نیروهای فروش موفق

شرکتها باید بر ابعاد مختلف ساختار نیروهای فروش در طول چرخة حیات کسب و کارشان تمرکز نمایند. بدین صورت آنها می­توانند استراتژی مشتریان خود را با چرخة حیات یک محصول هماهنگ سازند.

کارکنان فروش باید چه تعداد باشند؟

در طول مرحلة تاسیس، نیروهای فروش باید مشتریان بالقوه را نسبت به محصولات ،آموزش دهند و قبل از اینکه بتوانند دست به فروش بزنند، باید فرآیندهای خرید مشتریان را تغییر دهند. این امر نیازمند فعالیتهای زیادی است اما شرکتهای جدید سرمایة اندکی برای جذب و توسعة فروشندگان خوب هزینه می کنند.

این رویکرد منطقی به نظر می­رسد اما نتایج آن بستگی به پولی دارد که شرکتها هزینه می­کنند. بین سالهای 1984 و 2004، ما به بررسی فروش و سود در 11 شرکت تازه تاسیس در صنایع بهداشتی پرداختیم. در ده شرکت، رهبران فروش اقدام به ایجاد تیمهایی کردند که کوچک­ تر از حد معمول بودند. در واقع حجم آنها تنها 64 درصد حد معمول بود. با کمبود نیروهای فروش ، این شرکتها فرصت به دست آوردن دهها میلیون دلار فروش اضافی و سود آن را در سه سال نخست فعالیتشان از دست دادند.

توسعه: ساختن برای موفق شدن

در مرحلة تاسیس، خطوط تولید بسیاری از شرکتها محدود است و آنها در بازارهای کوچکی فعالیت می­کنند. همچنان که کسب و کارها رشد می­کنند، حجم محصولاتشان نیز افزایش می­یابد و فروش آنها نیز بازارهای گسترده ­تری را در برمی­گیرد. این امر مدیران فروش را با دو چالش مواجه می­ سازد: حجم و تخصص.

نیاز به تخصصی شدن :

در مرحلة توسعه، برای بسیاری از شرکتها کافی نیست که نیروهای فروش عمومی را حفظ کنند . نیروهای فروش باید در قبال محصول مختلف ، بازار و روش فروش، تخصص کسب کنند. با افزایش و تکرار فروش، مشتریان به خدمات بیشتری احتیاج دارند ، این امر به حجم کار نیروهای فروش می افزاید. ممکن است آنها مجبور شوند برای این حجم کار، برخی از مشتریان، بازارها و محصولاتی که مدیریت آنها بیشترین مشکل را در پی دارد، حذف کنند. متأسفانه، ممکن است آنچه آنها حذف می­کنند، جزو فرصتهای سودآور و استراتژیک باشد. در این مقطع، شرکتها باید به سراغ نیروهای فروش متخصص بروند.

برخی نیروهای فروش متخصص بر محصولات، برخی بر بازارها و برخی نیز بر تقسیم¬بندی¬های مشتریان تمرکز می¬کنند. برخی از آنها بر کسب مشتریان و دیگران بر ارایة خدمات به مشتریان موجود تمرکز می-کنند. هر نوع تخصصی، مزایا و مضرات خاص خود را دارد. مثلاً، تخصص در بازار از تمرکز نیروهای فروش بر محصولات می¬کاهد در حالی که تخصص در فروش یا فعالیتهای فروش، مشتریان را وادار می-سازد با فروشندگان گوناگونی سر و کار پیدا کنند. بنابراین، بسیاری از شرکتها اقدام به ایجاد ساختارهایی می¬کنند که شامل ترکیبی از نیروهای عمومی و همچنین متخصصان بازار، محصولات و روشهای فروش هستند. یک شرکت معتبر نرم¬افزاری، اقدام به استخدام مدیرانی برای تمرکز بر تمامی نیازهای مشتریان مهم کرده است. متخصصان شرکت با مشتریان سطح متوسط به بالا و فروشندگان عمومی با شرکتها و مشتریان کوچک¬ تر تماس می¬گیرند.
تغییر از نیروهای فروش چند منظوره به نیروهای فروش متخصص کاری بسیار دشوار است. این کار تغییرات قابل توجهی را باعث می¬شود و حتی می¬تواند ارتباط با مشتریان را نابود کند. نیروهای فروش باید از روشهای تیمی فروش استفاده کنند. در اینجا، ایجاد هماهنگی و همکاری اهمیت بسزایی دارد. افرادی که در این کار موفق می¬شوند، احتمالاً متفاوت با کسانی هستند که از نیروهای فروش معمول و سنتی بهره می-گیرند. متعاقباً، شرکتها بخشی از نیروهای فروش خود را نگه می¬دارند.


دستیابی به حجم مناسب :

معمولاً توسعه ،زمانی شادی¬بخش به شمار می-رود که فروش به سادگی رخ می¬دهد و فروشندگان از تمام ظرفیت خود بهره می¬برند. اما در این حالت نیز شرکتها در استفاده از نیروهای فروش خود دچار اشتباه می¬شوند. آنها همچنان نیروهای محدودی برای فروش دارند و قادر نیستند بر روی تمامی فرصتهای موجود سرمایه¬گذاری کنند.


اکثر شرکتها در زمینة نیروهای فروش خود بسیار محافظه¬کارانه سرمایه¬گذاری می¬کنند زیرا نمی¬دانند افزایش حجم نیروهای فروش می-تواند نتایج زیادی را در کوتاه و بلند مدت برای آنها به همراه داشته باشد. وقتی نیروهای فروش جدید وارد صحنه می¬شوند، کاهش اندکی را در درآمد باعث می¬شوند. همچنان که زمان پیش می¬رود، تاثیر آنها بیشتر می¬شود. این امر به چند دلیل رخ می¬دهد. نخست، نیروهای فروش جدید در زمان شروع کارشان به اندازة وقتی که تجربه کسب کردند، کارآمد نیستند. دوم، در بازارهای دارای چرخة طولانی مدت فروش، ماهها طول می¬کشد تا فروشندگان جدید بتوانند کالایی را بفروشند. سوم، بسیاری از خریدها به ویژه در بازارهای کسب و کار یک مرتبه¬ای روی نمی دهد بلکه حاصل قراردادهای چند ساله هستند. نهایتاً، فروشهای انتقالی به دورة آتی - فروشهایی که در آینده رخ می¬دهند اما ماحصل تلاشهای امروزی هستند – در قبال بازارها و محصولات متفاوت هستند اما نمایانگر بخش مهمی از درآمدهای بلند مدت هر شرکتی هستند.


وقتی شرکتی حجم نیروهای فروش خود را افزایش می¬دهد، در ابتدا فروش یا سودش را به حداکثر نمی¬رساند. البته در طول زمان، شرکت سود بیشتری نسبت به ابتدای کارش که نیروی فروش کمتری داشت، خواهد برد. ما به بررسی داده¬هایی پرداختیم که انجمن ZS بین سالهای 1998 تا 2001 در مورد 50 شرکت گردآوری کرده بود. ما دریافتیم حجم نیروهای فروش که سود سه سالة یک شرکت را به حداکثر می¬رساند، به طور میانگین 18 درصد بیشتر از حجمی است که سود یک ساله را به حداکثر می¬رساند. چنین یافته¬هایی، اولویتهای جدیدی را برای رهبرانی به دنبال دارند که خواهان موفقیتی بلند مدت هستند اما در قبال اهداف سود سالانه تحت فشار هستند. به علاوه، آنها بر این باور هستند که برآوردهای سه ساله دقت کمتری چرخه‌ی کسب‌و‌کار از پیش¬بینی¬های یک ساله دارند. اگرچه چنین رویکردی زمان قابل توجیه است که ابهامات زیادی دربارة آینده وجود داشته باشد اما حتی در زمانی که احتمال موفقیت بالا است، اکثر رهبران فروش، روشهایی راکه به حداقل¬رسانندة هزینه¬ها هستند به روشهایی که به حداکثر رسانندة سود هستند، ترجیح می¬دهند. متعاقباً، آنها افراد کافی رابرای بهره بردن از ظرفیت کامل بازار استخدام نمی¬کنند.


تاثیرات رفتاری نیز بر مدیران فشار می¬آورند تا نیروهای فروش خود را در حجم پایین نگاه دارند. اکثر فروشندگان دربرابر فروش¬ در مناطق جدید مقاومت می¬کنند. آنها استدلال می¬کنند که فروشهای جدید قابل توجیه نیستند. مثلاً در سال 2005، وقتی یک شرکت آمریکایی تولیدکنندة تجهیزات پزشکی تصمیم گرفت 25 نقطة جدید را به فروش خود اضافه کند، مدیران و کارکنان فروش در برابر آن مقاومت کردند. آنها معتقد بودند که فشار حاصل از این کار بسیار زیاد است و شرکت باید تنها 12 منطقة جدید را به نمودار فروش خود بیفزاید. این امر باعث شد که شرکت شاهد فروش و سود کمتری باشد در حالی که می¬توانست با افزایش تعداد نیروهای فروش، سود خود را نیز افزایش دهد.


رهبران فروش می¬توانند با تقویت فرهنگ تغییر و تحول، این نوع مقاومتها را کاهش دهند. آنها باید سریعاً انتظارات خود را بیان کنند تا نیروهای فروش بدانند که با رشد کسب و کار، تغییراتی نیز در حوزة فعالیت آنهابه وجود خواهد آمد. برخی شرکتها، به طور مقطعی اقدام به بررسی وضع فروش در مناطق مختلف مختلف می¬کنند تا توازن را حفظ کنند. دیگران کمیسیون¬های کمتری را در مورد تکرار فروش تعیین می-نمایند یا کمیسیون¬ها را در پایان سال و پس از آن می¬پردازند که سطح درآمد یک فروشنده فراتر از سطحی مشخص باشد. این شیوه¬ها باعث می¬شود که شرکتها برای توسعة حوزة فعالیتها و نیروهای فروش خود در آینده، از انعطاف¬پذیری بیشتری برخوردار باشند.


شرکتها باید از طریق ارزیابی فرصت¬های احتمالی و همچنین خطرهای بالقوة استراتژی¬های جسورانه یا محافظه¬کارانه، مناسب¬ ترین تعداد را برای نیروهای فروش خود تعیین کنند. یک استراتژی زمانی مناسب است که احتمال موفقیت آن بالا باشد و مدیریت نیز به برآوردهای فروش اطمینان داشته باشد. یک استراتژی محافظه¬کارانه زمانی مناسب است که ابهامات بیشتری در مورد موفقیت کسب و کار وجود دارد.


دو اشتباه در تعیین تعداد نیروهای فروش رایج است :چرخه‌ی کسب‌و‌کار

نخست، اگر توسعة نیروهای فروش جسورانه باشد اما فرصت¬های بازار متوسط ، شرکتها مجاب می¬شوند تا تعداد نیروهای فروش خود را کاهش دهند. دوم، اگر توسعة نیروهای فروش محافظه¬کارانه باشداما فرصت¬های موجود در بازار زیاد ، ممکن است شرکت بهترین فرصت رابرای تبدیل شدن به یک رهبر بازار از دست بدهد. برای اتخاذ تصمیمات بهتر در مورد تعداد نیروهای فروش، شرکتها باید در زمینة تحقیقات بازار و پیش¬بینی روشها و تحلیل¬های فروش سرمایه¬گذاری چرخه‌ی کسب‌و‌کار کنند. (به بخش «تعیین تعداد نیروهای فروش بر اساس آمار و ارقام» مراجعه کنید.)


چگونگی بهره برداری از استراتژی های مربوط به حجم نیروهای فروش


در زمان تاسیس، شرکتها غالباً کمتر از میزان واقعی، نیروهای فروش استخدام می¬نمایند. نمودارها نشانگر تاثیر سه وضع متفاوت در سود یک شرکت داروسازی هستند. این شرکت داروسازی که کارش را با 300 فروشنده آغاز کرد، دریافت که استفاده از رویکرد «کسب در آمد از فعالیت خودتان» در قبال تامین پرسنل (افزایش نیروهای فروش تنها بر اساس سرعت افزایش درآمد) بالاترین میزان مشارکت افراد را در سال اول به دنبال داشت اما در سال سوم، همین رویکرد کمترین مشارکت را باعث شد. مشارکت بلند مدت با کمک استراتژی «افزایش سریع» (افزایش سریع تعداد نیروهای فروش برای دستیابی به سطحی بهینه در بلند مدت) به بالاترین سطح خود رسید.

چرخه مدیریت فرایند کسب و کار (Business Process Lifecycle) چیست؟

سازمان‌ها اهدافی دارند که باید به آن‌ها دست یابند. این اهداف می‌توانند تحویل محصولات یا خدمات به کاربران نهایی یا بهبود عملکرد خدمات پشتیبانی برای اطمینان از رضایت مشتری باشند. همچنین می‌توانند تبدیل مواد اولیه به قطعاتی باشند که متعاقباً برای ایجاد محصول نهایی به هم می‌پیوندند. حتی می‌توانند ثبت مناسب کلیه معاملات مالی شرکت برای اهداف بودجه‌بندی و مدیریت مالی باشند.

تحقق و دستیابی به این اهداف مستلزم انجام یک وظیفه یا فعالیت یا مجموعه‌ای از وظایف و فعالیت‌ها است. این مجموعه فعالیت‌ها یا وظایف که از نظر منطقی با هم مرتبط هستند و غالباً از یک جریان منطقی پیروی می‌کنند، تحت عنوان فرایندهای کسب و کار شناخته می‌شوند.

فعالیت‌های روزمره کسب و کارها و سازمان‌ها، صرف نظر از ماهیت، ساختار و حتی صنعتی که به آن تعلق دارند، اساساً متشکل از فرایندهای کسب و کار است. تولید به خودی خود یک فرآیند کسب و کار محسوب می‌شود، اما با توجه به اینکه سایر فرایندهای کسب و کار مانند مونتاژ محصول و تضمین کیفیت را نیز در بر می‌گیرد، فرآیند بسیار گسترده‌ای است. مالی به همان اندازه گسترده است زیرا شامل فرآیندهای کمتر اما حیاتی مانند فاکتور، صورتحساب و بودجه می‌شود.

حتی فعالیت‌ها و وظایفی که اغلب توسط بسیاری از افراد به عنوان فعالیت‌های پیرامونی و “غیرمرکزی” قلمداد می‌شوند نیز فرایندهای کسب و کار هستند. به عنوان مثال، منابع انسانی مجموعه‌ای از مراحل چرخه‌ی کسب‌و‌کار منطقی را در روند استخدام خود انجام می‌دهد. فرآیندهای دیگری که منابع انسانی به آن‌ها توجه دارند شامل مدیریت حضور و غیاب و مدیریت مرخصی است.

اگر به ماهیت فرایندهای کسب و کار نگاهی بیندازید، به راحتی می‌توان فهمید که نیاز به مدیریت آن‌ها وجود دارد. در حالی که برخی از فرایندها ساده هستند و فقط شامل دو یا سه مرحله یا وظیفه می‌شوند، برخی دیگر بسیار پیچیده‌تر هستند و چندین مرحله دارند که چندین اجراکننده یا کاربر را درگیر می‌کند. این مراحل نیز اغلب به صورت مکرر و منظم انجام می‌شوند. چنین عواملی سازمان‌ها را برای یافتن راه‌هایی جهت بهینه‌سازی و استانداردسازی این فرایندها ترغیب می‌کنند و اینجاست که مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM یا Business Process Management) وارد می‌شود.

مدیریت فرآیند کسب و کار یک موضوع بسیار گسترده است و نمی‌توان آن را در یک مقاله خلاصه کرد. هدف اصلی این مقاله معرفی چرخه مدیریت فرایند کسب و کار است.

چرخه مدیریت فرآیند کسب و کار (Business Process Lifecycle)

چرخه مدیریت فرایند کسب و کار با مجموعه فعالیت‌های تکراری در مراحل مختلفی انجام می‌شود. این بدان معنی است که به جای اینکه چرخه با مرحله نهایی به پایان برسد، می‌توان آن را تکرار کرد.

در چرخه مدیریت فرآیند کسب و کار شش مرحله وجود دارد.

مرحله ۱- برنامه‌ریزی فرآیند و استراتژی

در کسب و کار، همه چیز با یک برنامه شروع می‌شود. این برنامه به عنوان رهنمودهایی عمل می‌کند که افرادی باید آن را دنبال و اجرا کنند.

مدیریت فرآیند کسب و کار با تدوین برنامه‌ای آغاز می‌شود که به روشنی استراتژی و جهت برنامه‌های مدیریت فرآیند کسب و کار سازمان را ترسیم می‌کند. برای اینکه استراتژی در مدیریت فرآیند کسب و کار مفید باشد، باید فرآیندمحور بوده و برنامه باید به گونه‌ای طراحی و ساختار داده شود که از ارائه ارزش به مشتریان اطمینان حاصل کند.

برنامه‌ریزی و استراتژی فرآیند شامل موارد زیر است:

  • درک راهبردها و اهداف سازمان: راهبردها و اهداف به عنوان راهنما در تعیین اهداف و استراتژی‌های مدیریت فرآیند کسب و کار عمل می‌کنند، زیرا این دو باید با هم هماهنگ باشند.
  • شناسایی و برشمردن فرایندهای فعلی: نیاز به نگاهی عمیق به ساختار فرایندهای موجود در سازمان دارد.

سه نوع فرایند یا فعالیت در سازمان وجود دارد:

۱- فرآیندهای اولیه

این‌ها فرآیندهای اصلی شرکت هستند که به دلیل ماهیت عملکردی مختلف و این واقعیت که مستقیماً ارزش را به مشتری می‌رسانند، به راحتی قابل شناسایی می‌باشند. این فرایندها از فعالیت‌های اصلی کسب و کار ناشی می‌شوند.

گیری راملر فرایندهای اولیه یا اصلی را به سه دسته تقسیم کرد:

  • فرایندهایی که محصول یا خدمات را تجسم و ایجاد می‌کنند (به عنوان مثال توسعه محصول، نمونه‌سازی اولیه، انجام مطالعات امکان‌سنجی)
  • فرآیندهایی که محصول یا خدمات را تولید یا ایجاد می‌کنند (به عنوان مثال فرایند تولید، تهیه مواد اولیه)
  • فرایندهایی که محصول یا خدمات را به مشتریان می‌فروشند یا تحویل می‌دهند (مانند فروش، توزیع)

۲- فرایندهای ثانویه

این‌ها فرایندهایی هستند که به طور هدفمند برای پشتیبانی از فرآیندهای اولیه انجام می‌شوند، به همین دلیل از آن‌ها به عنوان “فرایندهای پشتیبانی” نیز یاد می‌شود. برخلاف فرآیندهای اولیه، آن‌ها مستقیماً ارزشی را تحویل نمی‌دهند و معمولاً به حوزه‌های عملکردی سازمان محدود هستند.

متداول‌ترین نمونه‌های فرایندهای پشتیبانی عبارتند از:

  • مدیریت منابع انسانی
  • توسعه تکنولوژی
  • مدیریت فناوری اطلاعات
  • تدارکات لوازم
  • مدیریت امکانات

۳- فرایندهای مدیریت

همه سازمان‌ها برای کارآیی و اثربخشی و وظیفه نظارت که بر دوش مدیریت قرار دارد، تلاش می‌کنند. این فرایندها بر دو فرآیند اولیه و ثانویه نظارت دارند، عمدتا برای بررسی اینکه آیا آن‌ها در رسیدن به اهداف عملیاتی و مالی شرکت در مسیر درست هستند یا خیر. آن‌ها همچنین برای اطمینان از انطباق فرآیندهای اولیه و ثانویه با دستورالعمل‌های نظارتی و قانونی در دسترس هستند.

درست مانند فرآیندهای پشتیبانی، فرایندهای مدیریت نیز مستقیماً ارزشی را ارائه نمی‌دهند، اما با این وجود برای سازمان حیاتی هستند.

  • شناسایی نقش‌ها و مسئولیت‌های مناسب مدیریت فرآیند کسب و کار در داخل سازمان. بازیکنان اصلی مدیریت فرآیند کسب و کار چه کسانی هستند؟ برنامه‌های مدیریت فرآیند کسب و کار سازمان از مدیریت عالی و سایر اعضای سازمان چه سطح پشتیبانی را بدست می‌آورد؟
  • شناسایی روش‌ها و معیارهای عملکردی که در مدیریت فرآیند کسب و کار استفاده می‌شود.

مرحله ۲- تجزیه و تحلیل فرایندهای کسب و کار

درک فرآیندهای موجود یا فعلی کسب و کار امری ضروری است، زیرا آن‌ها خود هدف مدیریت فرآیند کسب و کار هستند. بدیهی است که فرد قادر نخواهد بود چیزی را مدیریت کند که آن را درک نمی‌کند. هدف این مرحله این است که دریابید آیا فرایندهای کسب و کار فعلی موجود با اهداف سازمان هم‌سو هستند یا خیر.

روش‌های خاصی در مرحله تجزیه و تحلیل استفاده می‌شود. متداول‌ترین روش، جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مربوط به فرایندهای کسب و کار است. این داده‌ها از اسناد، برنامه‌های استراتژیک و مدل‌های فرآیند شرکت یا سازمان به دست می‌آیند. همچنین ممکن است بیش از یک نگاه اجمالی به اندازه‌گیری عملکرد شرکت نیاز داشته باشد.

تجزیه و تحلیل، بینش‌هایی در مورد نقاط قوت و ضعف فرآیندهای کسب و کار می‌دهد و درک چگونگی تأثیر آن‌ها بر عملکرد کلی سازمان را امکان‌پذیر می‌کند.

تکنیک‌های تجزیه و تحلیل فرآیند را می‌توان در دو دسته طبقه‌بندی کرد:

تحلیل کیفی

تجزیه و تحلیل کیفی به دو دلیل انجام می‌شود: شناسایی پسماندها، اضافه کارها یا خسارات وارده در فرآیندها و از بین بردن آن‌ها، و شناسایی و درک همه مسائل مربوطه و اولویت‌بندی آن‌ها بر این اساس.

ایجاد یک نمودار جریان فرآیند کسب و کار برای بهبود هر کسب و کاری

هر کسب و کاری نیاز به حرفه ای بودن دارد. این یک چیز مطمئن است. بخشی از حرفه ای بودن، انجام یک برنامه برای رفاه شرکت است. پرسنل کسب و کار باید برای رسیدن به یک هدف برنامه مشخصی ایجاد کنند زیرا کسب و کار بدون برنامه مانند یک تجارت با جهت است. بنابراین، در این مقاله یکی از عناصر برجسته ای را که می توانیم در برنامه ریزی برای شرکت خود استفاده کنیم، خواهیم دید. با ما همراه باشید تا با تعریف آن آشنا شویم نمودار فرآیند کسب و کار و چند نمونه علاوه بر این، نحوه ایجاد این نمودار را با مراحل آسان از ابزار عالی – MindOnMap نیز کشف خواهیم کرد. ما اکنون کشف این دانش را آغاز خواهیم کرد زیرا می خواهیم تجارت خود را توسعه دهیم.

بخش 1. چرخه کسب و کار چیست؟

چرخه تجاری چیست

تعریف چرخه تجاری با اقتصاد ارتباط دارد. این چرخه نوسانات تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص داخلی را به ما نشان می دهد. به خصوص در مورد نرخ رشد بلندمدت. همانطور که ما آن را ساده تر می کنیم، چرخه تجاری درباره انقباض و گسترش فعالیت اقتصادی ما بحث می کند. یک چرخه تجاری شامل عناصر یا مراحل مختلفی است - رشد، اوج، رکود، افسردگی، بهبودی. این عناصر برای دیدن نتایج فعالیت ما با کسب و کارمان ضروری هستند. در راستای چرخه‌ی کسب‌و‌کار آن، ردیابی چرخه تجاری ما اکنون با استفاده از نمودار تجاری آسان است.

نمودار چرخه کسب و کار نمادی بصری از یک فرآیند در شرکت شما برای دستیابی به یک هدف است، خواه یک هدف استراتژیک، هدف عملیاتی یا هدف تاکتیکی باشد. در این نمودار می توانید تمام شکل هایی که هر مرحله یا مرحله از فرآیند را توضیح می دهند را مشاهده کنید. با این حال، آیا تا به حال از خود پرسیده اید که مزایای این نمودارها برای کسب و کار ما چیست؟ همانطور که همه ما می دانیم، نمودار چرخه کسب و کار حاوی اطلاعات ارزشمندی در مورد کسب و کار شما است. این برنامه جزییات دقیق نحوه کار این فرآیند را به ما نشان می دهد. این عنصری است که می تواند تجسم واضح تری از کسب و کارمان به ما بدهد.

بخش 2. چگونه یک چرخه تجاری را بدون زحمت نمودار کنیم؟

در حال حاضر، امیدواریم که ما قبلاً تعریف و اهمیت نمودار فرآیند کسب و کار را درک کرده باشیم. این بخش آنچه را که برای ایجاد یک نمودار مدل کسب و کار با یک فرآیند ساده باید بدانیم، آشکار می کند. با این حال، برای امکان‌پذیر کردن آن به یک ابزار نقشه‌برداری ذهنی نیاز داریم. برای آن، MindOnMap یک ابزار آنلاین نمودار جریان کسب و کار است که می توانیم از آن برای ایجاد نمودار بدون پیچیدگی استفاده کنیم. این ابزار نقشه برداری دارای ویژگی ها و عناصر بسیاری است تا به نمودار ما کمک کند حرفه ای به نظر برسد. این ویژگی ها یک قالب آماده برای استفاده برای فرآیندهای فوری، یک رابط کاربری دوستانه و سفارشی سازی تم کم پیچیدگی هستند. بدون مقدمه، اکنون فرآیند ساده ایجاد یک نمودار با استفاده از MindOnMap را یاد خواهیم گرفت.

با هر سیستم عاملی که دارید به وب سایت اصلی MindOnMap بروید. لطفاً روی Create Your Mind Map از قسمت میانی وب سایت کلیک کنید تا فرآیند شروع شود.

MindOnMap نقشه ذهنی خود را ایجاد کنید

اکنون یک تب جدید ویندوز را در وب سایت خود خواهید دید. از آنجا، روی جدید در سمت چپ ترین گوشه پنجره

MindOnMap جدید

روش زیر که باید انجام دهید نموداری است که استفاده خواهید کرد. از آنجایی که ما در حال ساخت یک نمودار چرخه تجاری هستیم، می توانیم از آن استفاده کنیم استخوان ماهی نمودار MindOnMap برای فرآیند کسب و کار برای یک فرآیند نقشه برداری در دسترس تر.

MindOnMap MindOnMap

دکمه ویژگی اکنون شما را به بخش نقشه برداری مرکزی ابزار هدایت می کند. را خواهید دید گره اصلی در قسمت میانی که نقطه شروع شما خواهد بود. روی آن کلیک کنید و دکمه را فشار دهید اضافه کردن گره در قسمت بالای وب سایت می توانید گره های بیشتری را در انجام مرحله مورد نیاز اضافه کنید.

MidnOnMap اضافه کردن گره

در ادامه، باید هر کدام را برچسب بزنید گره روند شما را دنبال کنید شما همچنین می توانید اضافه کنید گره فرعی برای اطلاعات بیشتر و جامع تر کردن آن. پس از آن، می توانید رنگ ها را تغییر دهید و تم ها نقشه خود را با کلیک کردن بر روی نوار نماد در گوشه سمت چپ وب سایت

تم های MindOnMap

نهایی کردن نقشه شما نیز ضروری است. می توانید جزئیات و دستور زبان را تصحیح کنید تا خروجی عالی داشته باشید. سپس، روی صادرات اکنون را فشار دهید و فرمت خود را انتخاب کنید.

صادرات MindOnMap

بخش 3. نمونه های نمودار فرآیند کسب و کار

ما نمونه های مختلفی از نمودارهای فرآیند کسب و کار داریم. این نمونه های مختلف برای اهداف دیگری نیز وجود دارد. اجازه دهید اکنون نوع دیگری از این نمودار را کشف کرده و اهداف آنها را ببینیم.

نمودار معماری کسب و کار

نمودار معماری کسب و کار

نمودار معماری کسب و کار معمولاً برای معماری تجاری سودمند است. این نمودار پیشرفت و مراحل دستیابی به اهداف مشخص برای قابلیت Modeling و در ارتباط با معماری را به ما نشان می دهد. علاوه بر این، این نوع نمودار کمک بزرگی به درک بهتر شرکت ما و ترجمه استراتژی برای اهداف پیاده سازی است.

نمودار شبکه کسب و کار کوچک

نمودار شبکه کسب و کار کوچک

نمودار شبکه کسب و کار کوچک نقشه ای است که برای دانستن جزئیات شبکه ما ضروری است. این یکی از موارد بسیار مهمی است که می توانیم برای مدیریت وب که در تجارت خود از آن استفاده می کنیم استفاده کنیم. همانطور که همه ما می دانیم، از آنجایی که در دوران مدرن زندگی می کنیم، اینترنت ضروری است. بنابراین، داشتن یک نمودار کسب و کار کوچک می تواند به ما در درک چرخه اطلاعات در دستگاه های شبکه کمک کند.

نمودار اکوسیستم کسب و کار

نمودار اکوسیستم کسب و کار

مثال زیر از نمودار کسب و کار، نمودار اکوسیستم کسب و کار است. این نمودار از عناصری برای نشان دادن رابطه بین ارتباطات تجاری و سازمانی استفاده می کند. این می تواند به ما نشان دهد که چگونه تصمیم ما می تواند بر ذینفعان و بیشتر تأثیر بگذارد.

بخش 4. سوالات متداول در مورد نمودار چرخه کسب و کار

آیا مایکروسافت ابزاری برای ایجاد نمودار تجاری دارد؟

آره. مایکروسافت ابزاری دارد که می توانیم در ایجاد Business Digarmm از آن استفاده کنیم و آن Visio است. دارای ویژگی های بسیاری است که می تواند فرآیند ایجاد نمودار فرآیند تجاری Visio را نسبت به سایر ابزارها آسان تر کند.

پنج هسته اصلی یک فرآیند کسب و کار چیست؟

پنج هسته اصلی کسب و کار عبارتند از مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی، حسابداری و امور مالی، بازاریابی و فروش، و توسعه کسب و کار. ما این عناصر را در یک سازمان یا شرکت داریم تا فرآیند به درستی جریان یابد.

آیا ارتباط سازمانی با یک نمودار تجاری ضروری است؟

بله، ارتباطات سازمانی یک چیز ضروری برای یک نمودار تجاری است. همانطور که همه ما می دانیم، ارتباطات سازمانی نظم، پدیده ها و توصیف کننده ها را تعریف می کند که به ما کمک می کند جریان کسب و کار و افراد اطرافمان را درک کنیم. علاوه بر این، همچنین پایه ای قوی را فراهم می کند زیرا ارتباطات سازمانی می تواند یک شرکت را تجزیه و تحلیل کند. بنابراین، ایجاد یک نمودار چرخه تجاری باید از متخصص و تحلیلگری باشد که می توانیم از ارتباطات سازمانی دریافت کنیم.

نتیجه

داشتن یک برنامه مشخص برای کسب و کار ما ضروری است زیرا می خواهیم در آینده رشد کند. بنابراین، ایجاد نمودار چرخه کسب و کار به امکان پذیر شدن آن کمک می کند. به همین دلیل است که اکنون دانستن نحوه ساخت آن ضروری است. چه خوب که ما چیزهای خوبی داریم MindOnMap در کمک به ما برای ایجاد حتی بدون عوارض. برای این کار، اگر فکر می کنید این مقاله کمک می کند، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا به آنها نیز کمک کند.

چرخه‌ی کسب‌و‌کار

[email protected]

آخرین مقالات

هفت مرحله کلیدی برای چرخه عمر یک کسب‌وکار کوچک

هفت مرحله کلیدی برای چرخه عمر یک کسب‌وکار کوچک

مقدمه

یک استارت‌آپ را در نظر بگیرید که تازه راه‌اندازی شده است. این مجموعه نوپا، عملاً شامل یک ایده و چند بنیان‌گذار است که باید مراحل مختلف توسعه فنی ایده، تولید نمونه اولیه و محصول نهایی، هدف‌گذاری بازار، طراحی مدل کسب‌وکار متناسب و نیز بازاریابی و فروش را پشت سر بگذارد. با این حال، اگر کمی کلان‌تر به این موضوع نگاه کنیم، فارغ از چرخه تجاری‌سازی ایده و حتی پس از عرضه موفق محصول به بازار، این کسب‌وکار با مراحل مختلف و در نتیجه الزامات و محدودیت‌های متنوعی مواجه است.

نحوه رشد و توسعه کسب‌وکارهای کوچک از بدو راه‌اندازی تا بلوغ و سپس افول که عموماً تحت عنوان چرخه عمر شرکت‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد، از اهمیت زیادی برخوردار بوده و طبیعتاً آشنایی با مراحل مختلف دوره عمر یک شرکت و چگونگی مواجهه با آن‌ها، یکی از کلیدی‌ترین وظایف هر کارآفرین استارت‌آپی است. در این نوشتار، مراحل اصلی چرخه عمر یک کسب‌وکار کوچک تشریح شده و ویژگی‌ها و محدودیت‌های هر مرحله با تأکید بر چالش‌ها، نقاط تمرکز و منابع مالی بیان می‌گردد.

چرخه عمر کسب‌وکار: تونلی برای گذر از شرایط و چالش‌های مختلف

یک کسب‌وکار کوچک و استارت‌آپی، باید مراحل مختلفی از توسعه را پیموده و بسته به مرحله‌ای از چرخه عمر خود که در آن قرار دارد، شرایط متفاوتی را تجربه می‌کند. یک ایده استارت‌آپی، اغلب در طول زمان و همراه با نوعی عدم قطعیت شکل می‌گیرد. در میانه این عدم قطعیت‌های غیرمنتظره، فکر می‌کنید که بهترین زمان برای شروع فرا رسیده و به همین دلیل، وارد فاز اجرا (تجاری‌سازی ایده) می‌شوید. اگرچه ممکن است درست تشخیص داده باشید و به موفقیتی بزرگ هم دست یابید، اما ممکن است بر خلاف تصور، بدترین زمان را انتخاب کرده و علاوه بر هدر رفت منابع، ایده بسیار خوب و باارزشتان را هم بسوزانید. در هر صورت، زندگی برای کسب‌وکار ادامه خواهد داشت و وارد فازهای بعدی چرخه عمر خود می‌شود. برای درک بهتر، این موضوع را در نظر بگیرید که آنچه امروز روی آن تمرکز می‌کنید، ممکن است فردا آن‌چنان مهم نباشد. چالش‌های شما تغییر می‌کند و برای موفقیت مستمر، به رویکرد و نگاه‌های مختلفی نیاز دارید. شما باید بتوانید چالش‌های آینده و منابع مالی لازم برای موفقیت در هر مرحله از چرخه عمر کسب‌وکار را پیش‌بینی کنید.

باید توجه داشت که چرخه عمر را می‌توان برای یک محصول هم بیان نمود که در این حالت، منظور از چرخه عمر، فرآیند تغییرات و فراز و فرود محصول از ابتدای خلق ایده تا پایان عرضه به بازار و جایگزینی آن با یک محصول و فناوری جدید است. در این حالت، چرخه عمر محصول شامل چهار مرحله اصلی معرفی، رشد، بلوغ و زوال خواهد بود:

الف) مرحله معرفی: معرفی، نخستین مرحله از نمودار چرخه عمر محصول است که به تعبیری، گران‌ترین مرحله آن هم به حساب می‌آید. در این فاز، بازار برای محصول محدود بوده و در برخی موارد (مانند محصولات فناورانه و بسیار جدید)، اصلاً بازاری وجود ندارد. از سوی دیگر، هزینه‌های تحقیق و توسعه، تست بازار و آمادگی برای ورود به آن هم قابل‌توجه بوده و هر چه بازار هدف رقابتی‌تر شود، فرآیند عرضه محصول به بازار هم پرهزینه‌تر خواهد بود.

ب) مرحله رشد: در این مرحله، محصول نهایی آماده شده و به بازار عرضه می‌گردد. بدیهی است که با توجه به تست بازار قبلی و دریافت بازخورد مشتریان، تقاضا برای فروش هم کم‌کم افزایش یافته و عملاً فروش جدی آغاز می‌شود. این به معنای شکل‌گیری جریان‌های درآمدی برای شرکت (وجه مثبت ماجرا) و تلاش رقبا برای استفاده از این بازار جدید (وجه منفی ماجرا) است. نقطه تمرکز شرکت در فاز رشد، کاهش قیمت تمام شده و هدایت فعالیت‌های تحقیق و توسعه‌ای به فرایند ساخت و تولید است که البته می‌بایست هم‌راستا با رویه‌های بازاریابی، جذب مشتریان جدید و نگهداشت سبد مشتریان فعلی صورت گیرد.

ج) مرحله بلوغ: سومین مرحله از نمودار چرخه عمر محصول، مرحله بلوغ است که در آن، تمرکز بیشتر بر حفظ سهم بازار می‌باشد. با توجه به حضور رقبای متعدد که می‌تواند سهم بازار را کاهش دهد، افزایش مقیاس ناشی از فروش بالا، کاهش هزینه‌ها را در پی خواهد داشت.

د) مرحله زوال: این مرحله، آخرین فاز چرخه عمر محصول را تشکیل می‌دهد. مهم‌ترین نشانه ورود به فاز زوال، کاهش حجم فروش و در نتیجه سودآوری شرکت است. کم‌کم مشتریان به سوی محصولات جایگزین و جدید سوق می‌یابند و استراتژی شرکت هم مبتنی بر استفاده از روش‌های کم‌هزینه‌تر تولید، هدف قرار دادن سایر بازارها و یا تلاش برای توسعه فناوری و ارائه یک محصول متمایز جهت باز پس گرفتن سهم بازار خواهد بود.

درست است که این چهار مرحله را تا حدی می‌توان به چرخه عمر کسب‌وکار هم نسبت داد، اما همان‌طور که توسعه و تکامل یک محصول با فرآیند رشد و توسعه کسب‌وکار متفاوت است، چرخه عمر کسب‌وکار هم با ظرایف و پیچیدگی‌های بیشتری مواجه خواهد بود. بر این اساس، هفت مرحله اصلی چرخه عمر کسب‌وکار به شرح زیر است:

1. مرحله بذر ( Seed Stage ):

در ابتدای کار، کسب‌وکار شما تنها یک ایده ذهنی خلاقانه است که حتی ممکن است آن را روی برگه هم نیاورده باشید. البته، منظور از این مرحله در یک کسب‌وکار راه‌اندازی شده، زمانی است که احتمالاً شما و سایر بنیان‌گذاران، هنوز تلاش جدی برای تیم‌سازی، توسعه فنی و ساخت محصول نهایی صورت نداده‌اید.

الف) چالش: اکثر شرکت‌هایی که در مرحله بذر قرار دارند، در وهله نخست باید بر چالش پذیرش بازار غلبه کنند. سعی کنید منابع مالی و زمانی خود را متمرکز کرده و آن‌ها را در شاخه‌های متعدد و گسترده مصرف نکنید.

ب) تمرکز: در این مرحله از کسب‌وکار، تمرکز بر تطبیق فرصت کسب‌وکار با مهارت‌ها، تجربه و اشتیاق شما است. تصمیم‌گیری در مورد ساختار مالکیتی کسب‌وکار (تعیین سهام بین بنیان‌گذاران و تیم کاری)، یافتن مشاوران حرفه‌ای و برنامه‌ریزی تجاری، از دیگر نقاط کانونی است.

ج) منابع مالی: در ابتدای چرخه عمر کسب‌وکار، عملاً بازار و مشتری تثبیت شده‌ای وجود ندارد. به همین دلیل، کسب‌وکار به سرمایه نقدی بنیان‌گذاران و البته کمک دوستان و خانواده متکی خواهد بود. سایر منابع بالقوه برای این مرحله، شامل سرمایه‌گذاران فرشته، مشتریان فردی و کمک‌های مالی دولتی است.

2. مرحله راه‌اندازی ( Startup Stage ):

در فاز راه‌اندازی، کسب‌وکار از منظر حقوقی شکل گرفته و محصولات و خدمات مدنظر هم در حال تولید هستند. به عبارت بهتر، اولین مشتری‌های کسب‌وکار جذب شده‌اند و یک جریان درآمدی اولیه ایجاد شده است.

الف) چالش: اگر کسب‌وکار شما در مرحله راه‌اندازی است، به احتمال زیاد نیازمندی‌های مالی و زمانی خود برای بازاریابی را بسیار بیشتر از حد معمول ارزیابی کرده‌اید. این یک چالش بزرگ و رایج بوده که می‌تواند همان منابع مالی اندک شما را هم از بین ببرد. شما باید یاد بگیرید که مشتریانتان چه سودآوری برای شما خواهند داشت و این واقعیت را بررسی کنید که آیا کسب‌وکار در مسیر صحیحی قرار دارد؟

ب) تمرکز: شرکت‌های استارت‌آپی نیازمند ایجاد پایگاه مشتریان و حضور هوشمندانه در بازار جهت دریافت بازخورد و ردیابی و حفظ جریان درآمدی هستند.

ج) منابع مالی: در این مرحله هم، منابع مالی بنیان‌گذاران به همراه کمک دوستان و خانواده، تأمین‌کنندگان و سرمایه‌گذاران، مشتریان و کمک‌های مالی دولتی، می‌تواند نیاز مالی شرکت را پوشش دهد.

3. مرحله رشد ( Growth Stage ):

پس از آن‌که ایده اولیه در قالب راه‌اندازی یک مجموعه حقوقی و تکمیل تیم کاری به تحقق پیوست و محصول نهایی به بازار عرضه شد، نوبت به فاز رشد و توسعه می‌رسد. در این مرحله، طیف جدیدی از فرصت‌ها و مسائل جدید پدید آمده و درآمد و سبد مشتریان دائماً رو به افزایش خواهد بود. به نظر همه چیز بر وفق مراد است، اما باید مراقب رقبای جدید و نوظهور هم باشیم!

الف) چالش: بزرگ‌ترین چالشی که شرکت‌ها در این مرحله با آن روبرو هستند، مقابله با طیف ثابتی از موضوعاتی است که اغلب زمان و هزینه بیشتری را به همراه دارند. به همان نسبت که یک طرح کسب‌وکار جدید می‌تواند راهگشا باشد، مدیریت مؤثر هم لازم است. با آموزش و تفویض اختیار، بیاموزید که چگونه بر این چالش‌ها غلبه نمایید.

ب) تمرکز: کسب‌وکارهای حاضر در مرحله رشد، عمدتاً بر افزایش فروش و مدیریت سبد مشتریان متمرکز می‌باشند. باید سیستم‌های حسابداری و مدیریت کارآمد راه‌اندازی شده و برای مقابله با هجوم فزاینده مشتریان و بزرگ شدن کسب‌وکار، کارکنان جدیدی استخدام شوند.

ج) منابع مالی: در این فاز، جریان‌های درآمدی قابل‌توجهی وجود داشته و در نتیجه، کسب‌وکار می‌تواند از عهده پرداخت اقساط وام و یا صرف هزینه از سود فروش محصول برآید. بر این اساس، منابع مالی اغلب وام‌های بانکی، سود فروش، مشارکت‌های فناورانه، کمک‌های بلاعوض و گزینه‌های لیزینگ می‌باشد.

4. مرحله تثبیت ( Established Stage ):

کسب‌وکار شما، در این مرحله به یک رونق نسبی رسیده و علاوه بر سهم مناسب از بازار، یک سبد مطلوب از مشتریان وفادار در اختیار دارد. برخلاف فاز قبلی، رشد فروش محصول، انفجاری نبوده و کاملاً تحت کنترل است. به نظر می‌رسد که زندگی کسب‌وکار، روتین‌تر شده و می‌توانید نفس راحتی بکشید.

الف) چالش: در یک فضای کسب‌وکار رقابتی، هیچ‌گاه نمی‌توان خاطری آسوده داشت. با وجود سود مناسب و روند کنترل شده رشد فروش، بازار همچنان شما را غافلگیر می‌کند. روی تصویر بزرگ‌تر متمرکز باشید. مسائلی مانند اقتصاد مقیاس، رقبا یا تغییر سلیقه مشتری می‌تواند به سرعت تمام، همه آنچه را که برای آن کار کرده‌اید پایان دهد.

ب) تمرکز: یک شرکت تثبیت یافته و بالغ، عموماً بر بهبود و بهره‌وری متمرکز خواهد بود. برای رقابت در یک بازار تثبیت شده، بهره‌وری بیشتر به معنای شیوه‌های بهتر کسب‌وکار همراه با اتوماسیون و برون‌سپاری است.

ج) منابع مالی: سود فروش محصول، بانک‌ها، سرمایه‌گذاران و دولت.

5. مرحله گسترش ( Expansion Stage ):

این مرحله از چرخه عمر کسب‌وکار، با یک دوره جدید رشد (به بازارهای جدید و کانال‌های توزیع متفاوت) مشخص می‌شود. پس از آن‌که فازهای رشد و تثبیت اتفاق افتاد و عملاً توانستید یک جریان مالی پایدار و مطلوب را تجربه کنید، احتمالاً همانند بسیاری از صاحبان کسب‌وکارهای کوچک، به فکر به دست آوردن سهم بیشتری از بازار و یافتن کانال‌های سود و درآمد جدید خواهید افتاد.

الف) چالش: ورود به بازارهای جدید نیازمند برنامه‌ریزی، بررسی و تحقیق دارد. تمرکز شما باید روی کسب‌وکارهایی باشد که مکمل تجربه و توانایی‌های موجود شما هستند. انتقال به مناطق و حوزه‌های غیرمرتبط با قابلیت‌ها و توانمندی‌های شما، می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

ب) تمرکز: محصولات یا خدمات جدید را به بازارهای موجود اضافه کنید یا کسب‌وکار موجود را به بازارهای جدید و انواع مشتریان بالقوه که تاکنون بر آن‌ها متمرکز نبوده‌اید، گسترش دهید.

ج) منابع مالی: مشارکت‌های فناورانه، بانک‌ها، صدور مجوز، سرمایه‌گذاران جدید و شرکای تجاری.

6. مرحله زوال ( Decline Stage ):

تغییرات در اقتصاد، جامعه یا شرایط بازار، می‌تواند باعث کاهش فروش و سود کسب‌وکار شود. این حالت، ممکن است به سرعت بسیاری از شرکت‌های کوچک را به خاتمه کسب‌وکار نزدیک کند. تصور کنید که یک فناوری انقلابی و جدید از سوی رقیب شما معرفی شده است. این فناوری، می‌تواند ساختار فعلی بازار را بر هم زده و عملاً شما را از بازار فعلی خارج سازد. البته ممکن است که این شرایط موقتی بوده و شما هم با عرضه نوآوری‌های جدید و یا عدم پذیرش فناوری انقلابی از سوی بازار، بتوانید آب به جوی رفته را باز گردانید. در هر صورت، این فاز از کسب‌وکار بسیار مهم بوده و تشخیص هوشمندانه شما را می‌طلبد.

الف) چالش: در مرحله زوال، کاهش فروش اتفاق افتاده که باعث توقف سود و حتی منفی شدن جریان نقدینگی می‌گردد. بزرگ‌ترین مسئله این است که تا چه مدت می‌توانید این جریان نقدینگی منفی را تحمل کنید و آیا این شرایط موقتی است؟ شاید باید این گزینه را هم در نظر بگیرید که شرایط موقتی نبوده و زمان رفتن به مرحله نهایی چرخه عمر فرا رسیده است!

ب) تمرکز: تمرکز اصلی، شناسایی و ارزیابی دقیق شرایط و در صورت لزوم، آماده‌سازی شرایط برای خروج از بازار است. جستجوی فرصت‌های جدید، کاهش هزینه‌ها و یافتن راه‌هایی برای حفظ جریان وجوه نقدی، برای مرحله زوال بسیار حیاتی است.

ج) منابع مالی: تأمین‌کنندگان، مشتریان، صاحبان کسب‌وکار.

7. مرحله خروج ( Exit Stage ):

این فرصتی بزرگ برای کسب‌وکار شما است که می‌تواند پس از تمام تلاش‌ها و سال‌ها فعالیت برای توسعه کسب‌وکار، واقع‌بینی را چاشنی تصمیم‌گیری نموده و باز هم شما را منتفع سازد. آیا حاضر به گرفتن تصمیم واقع‌بینانه مبنی بر تعطیلی کسب‌وکار هستید؟

الف) چالش: فروش کسب‌وکار نیازمند ارزیابی واقعی است. شاید برای برپایی این شرکت، سال‌ها همچون کاشت یک نهال نوپا و تبدیل آن به یک درخت تناور زحمت کشیده باشید، اما به ارزش واقعی بازار فعلی فکر کنید. اگر تصمیم دارید کسب‌وکار خود را تعطیل کنید، چالش اصلی این است که با جنبه‌های مالی و روان‌شناختی ضرر کسب‌وکار هم کنار بیایید.

ب) تمرکز: ارزیابی مناسبی از شرکت خود به دست آورید. به فعالیت‌های تجاری، مدیریتی و موانع رقابتی خود نگاه کنید تا ارزش بیشتری برای خریداران بالقوه ارائه دهید. توافقنامه‌های خرید و فروش قانونی را همراه با طرح انتقال دارایی‌های مشهود و نامشهود کسب‌وکار تنظیم کنید.

ج) منابع مالی: یک شریک خوب برای ارزیابی کسب‌وکار پیدا کنید. برای بهترین استراتژی مالیاتی منجر به فروش یا تعطیلی کسب‌وکار، با حسابداران و مشاوران مالی خود مشورت کنید.

لازم به تأکید است که تمامی این مراحل و فازهای کلیدی، ممکن است به ترتیب رخ نداده و یا حتی برخی از آن‌ها در هم ادغام شوند. اسب‌های تک‌شاخ دنیای کسب‌وکار، شرکت‌هایی چند میلیارد دلاری هستند که فاصله بین مرحله بذر تا فاز نهایی را در یک مدت بسیار کوتاه پیموده‌اند. از سوی دیگر، نقش نوآوری در تغییر شرایط و بازگرداندن ورق بازی به سوی شما، بسیار مهم است. شرکت‌های فراوانی وجود دارند که به‌رغم سال‌ها فعالیت و در حالی که همه پیش‌بینی‌ها حاکی از ورود به مرحله زوال و خروج آن‌ها بوده، به لطف هوش تجاری مدیران کسب‌وکار و استفاده مطلوب از نوآوری، باز هم خود را به پیشگامان صنعت و بازار مبدل ساخته‌اند. فارغ از تمامی این استثناها، سعی کنید این فازها را به خوبی در نظر داشته و در هر گام، چالش‌ها و نقاط تمرکز را به خوبی رعایت نمایید. درک این‌که کسب‌وکار شما در چه نقطه از چرخه عمر خود قرار دارد، به شما کمک می‌کند تا چالش‌های آینده را پیش‌بینی نموده و بهترین تصمیمات تجاری را اتخاذ کنید.

چرخه‌ی عمر محصول ، plc

چرخه‌ی عمر محصول

اگه فردی بتونه مسیر پیش روی خودش رو پیش‌بینی بکنه و موفقیت‌ها و مسائل و همه‌ی راه‌حل‌های مربوط به اون مسیر رو آنالیز کنه، قطعاً انسانیه که مالک یه ذهن آگاهه؛ چون تموم مراحل مسیر رو،پیش‌بینی و برنامه‌ریزی کرده.

چرخه‌ی عمر محصول

چرخه‌ی عمر محصول

همه‌ی سرمایه‌گذاران، بیزینسمن‌ها و کارآفرینان، حتی برای یکبار هم که شده در مسیر کسب وکار‌شون با چالش‌های گوناگون روبرو شدن، اما اونا هیچ وقت به اشتباه رو دوبار تکرار نمی‌کنن. توسعه‌دهندگان، از ابزارهایی مثل چرخه‌ی عمر محصول(plc) کمک می‌گیرن. این ابزار چالش‌های احتمالی رو پیش‌بینی و برای اونا برنامه‌ریزی‌هایی رو درنظر می‌گیره. این چرخه‌ی کسب‌و‌کار چرخه چهار مرحله داره؛

چرخه‌ی عمر محصول چیه؟

توسعه‌دهندگان از ابزار چرخه‌ی عمر محصول، برای ردیابی پروداکت و اتخاذ تصمیم‌های جدی و آگاهانه استفاده می‌کنن، تا به نتیجه‌ی نهایی که ارتقای محصول و پیشی‌گرفتن از رقباست، دست پیدا کنن.

اصطلاح چرخه‌ی عمر محصول، در بازاریابی چه مفهومی داره؟ چه معایب و مزایایی داره؟ راهبردهای مهمش چیا هستن؟ برای رسیدن به جواب این سوالات با ما باشین.

مسیری رو که یه محصول از ابتدای تولید تاپایان(زوال) طی می‌کنه، چرخه‌ی عمر محصول، گفته میشه. این ابزار برای بهبود کسب و کار، موردتوجه کارآفرینان و توسعه‌دهندگانه. این چرخه تصمیمات مهمی رو در مورد کل بخش‌های یه شرکت گرفته، و اطلاع‌رسانی می‌کنه. تصمیمات مهم و کلیدی از قبیل؛ توسعه‌ی پروداکت، تعدیل قیمت، بازاریابی در مورد سرمایه گذاری و هر تصمیمی که به یه بیزینس و کسب و کار مربوط میشه. چرخه‌ی عمر محصول از چهارمرحله تشکیل میشه، که به ترتیب بهشون می‌پردازیم:

  • معرفی؛ اولین مرحله‌ای که محصول یا خدمتی به مخاطبین ارائه میشه.
  • رشد؛ بعد از عرضه‌ی محصول، وقتی که تقاضای بازار زیاد میشه، نشونگر اینه که، محصول داره خوب می‌فروشه و مرحله رشد اتفاق افتاده.
  • بلوغ؛ مرحله‌ی بلوغ، مرحله ایه که فروش در بازار،تو وضعیت خوبی قرار داره و هنوز تقاضای محصول در وضعیت اوجه.
  • کاهش؛ چهارمین مرحله از چرخه‌ی عمر محصول، کاهش تقاضاست.تو این بخش، رشد کم کم رو به افول میره و مدیرانباید تعمیرات لازم رو انجام بدن.

نمودار چرخه‌ي عمر محصول

نمودار چرخه‌ي عمر محصول

کارشناسان بازاریابی معتقدن که؛ قبل از شروع مرحله‌ی اول(معرفی) با کمک فرایند تحقیق و توسعه، از مخاطبین و بازار هدف بهتره، یه شناسایی کامل به دست بیاد. شناخت عادات و رفتار مشتریان و رقبا باعث میشه، همه‌ی عملکرد‌ها رو به سمت مارکتینگ پلن سوق بدین. این توضیح، در چهار مرحله‌ی اصلی چرخه‌ی عمر محصول قرار نمی‌گیره، اما شناخت و تحقیق و توسعه از بدیهیات بازار یابیه.

چرخه عمر محصول به چه صورت کار میکنه؟

چرخه‌ی عمر محصول، مسیر تولید محصول رو از ابتدای راه تا زمان زوال شامل میشه. برای اینکه از این مفهوم درک بیشتری پیدا بشه، در ادامه با جزئیات بیشتری در خدمتتون هستیم.

  • معرفی محصول یا خدمت
  • به دست آوردن تقاضا برای محصول
  • تقویت فرایند بازاریابی
  • کاهش هزینه در صورت امکان، برای تولید و ایجاد محصول

معرفی محصول

مرحله‌ی معرفی، دو هدف مشخص در بازاریابی رو دنبال می‌کنه؛ ایجاد آگاهی از محصول و ایجاد آگاهی از ارزش محصول بین مشتریان.

حداقل فروش، بازار کوچیک، سرمایه‌گذاری‌ها زیاد برای تبلیغات و بازاریابی‌ها و همچنین هزینه‌های بیشتر، از مواردی هستن که در مرحله‌ی اول چرخه‌ی عمر محصول عنوان و مشخص میشه.

به‌کارگرفتن استراتژی‌هایی، مثل عرضه‌ی محصول با قیمت کمتر برای شروع و به دست گرفتن بازار گاهی اوقات لازمه و بعد کم کم با افزودن به قیمت‌ها رشد اتفاق می‌افته.

کسب تقاضا برای محصول

وقتی تقاضای یه محصول به صورت مستمر انجام میشه، پس معلومه که رشد صورت‌گرفته. تقاضای بیشتر یعنی، گسترش بیشتر محصول و سود بیشتر.

بازاریابی و تبلیغات اگه هوشمندانه انجام بگیره(درک درست از نیاز مشتری) فروش به سوی رشد در حرکت خواهد بود.

تقویت و مداومت در پشتکار، برای بازاریابی محصولات

عملکردی که درمرحله‌ی بلوغ، از فروش زیاد برای بالابردن و حفظ ارزش کالا، از چرخه‌ی عمر محصول، استفاده کرده. وقتی که فروش به سمت بلوغ پیش رفت، معلوم میشه که موفقیت اتفاق افتاده.

به حداقل رسوندن هزینه برای تولیدمحصول

مرحله‌ی کاهش، یعنی اینکه محصول با چالش کاهش فروش روبرو شده. این چالش ممکنه از کیفیت پایین محصول باشه، یا حضور قدرتمند رقبا. این حضور پررنگ، یعنی محصولات رقبا کل بازار رو در اختیار گرفتن و محصول شما دچار کاهش فروش شده.

مدیران فروش برای چنین شرایطی راهکاری دارن؛ اونا برای اینکه به صورت کامل از بازار حذف نشن، و یا اینکه خسارت‌ها رو به حداقل برسونن، هزینه‌های تولید رو کم می‌کنن.

كاهش هزينه در چرخه ي عمر محصول

كاهش هزينه در چرخه ي عمر محصول

مزایای چرخه ی عمر محصول

همونطورکه گفته شد، برترین مزیت ابزار چرخه‌ی عمر محصول، پیش‌بینی‌هاییه که، برای مسیر تولید محصول انجام میده. محصول درحال رشد، ممکنه با چالش‌های مدیریتی، سرمایه گذاری و غیره مواجه بشه؛ چرخه‌ی عمر محصول، راهکار پیش‌بینی می‌کنه واستراتژی‌های بازاریابی تبلیغات و گسترش محصول رو بررسی و برنامه‌ریزی‌ها رو تنظیم می‌کنه.

شکست پل پیروزیه. درس‌گرفتن از تجربیات مقدمه‌ایه برای رشد و موفقیت. مزیت دیگه‌ی چرخه‌ی عمر محصول، درس گرفتن از اشتباهات کارآفرینان و توسعه‌دهندگان قبلیه. پرهیز از اشتباهات تکراری و همچنین استقامت در برابر اشتباهاتی که ممکنه در هر بیزینسی پیش بیاد.

مزاياي چرخه ي عمر محصول

مزاياي چرخه ي عمر محصول

عیوب چرخه‌ی عمر محصول

امکان پیش‌بینی نادرست، یکی از عیوب چرخه‌ی عمرمحصول به شمارمیاد.

تموم محصولات نمی‌تونن مسیر دقیقی رو دنبال کنن؛ چون شرایط موجود بازار و محصولات رقبا باعث میشه، تو این مسیر اختلال به وجود بیاد و پیش‌بینی چرخه‌ی عمر محصول درست از آب در نمیاد. ممکنه محصولی که قبلاً با چالش کمبود فروش مواجه بوده، بعد از مدتی به مرحله‌ی جدیدی از رشد برسه. شناخت از ویژگی‌های بارز محصولات باعث میشه که افراد، به استراتژی‌های مفید و کاربردی برسن.

تصمیم گیری های بالقوه رو محدود میکنه

اگه توسعه‌دهندگان، راهبردهای مدیریت رو به صورت نادرست، طبق برداشتی که از چرخه‌ی عمر محصول داشتن اجرا کنن و یا زودتر از موعد، دست به اقدام بزنن، با مشکل مواجهه میشن؛ مثلاً محصولی در مرحله‌ی کاهش گیرافتاده، اگه برنامه‌ریزی و اقدام مدیران برای متوقف‌کردن تولید محصول زودتر اتفاق بیفته، منجر به مرگ محصول میشه.

توسعه محصول

توسعه محصول

نتیجه‌گیری

چرخه‌ی عمر محصول، یکی از ابزارهایی به شمارمیاد که، طبق پیش‌بینی‌هایی که انجام میده، تصمیمات درست و برنامه‌ریزی‌هایی رو ارائه می‌کنه تا محصول از رتبه و جایگاه بهتری در بازار برخوردار باشه. چرخه‌ی عمر محصول، شامل این چهار مرحله است: معرفی، رشد، بلوغ وکاهش.

با کمک گرفتن از مراحل بالا استراتژی‌های لازم رو جهت پیشبرد اهداف مدیریتی هم به کار می برن. چرخه‌ی عمر محصول، برای آگاهی از محصول برنامه‌ریزی‌ها و تصمیمات آگاهانه و کلیدی، درباره‌ی تعدیل قیمت، بازاریابی، سرمایه‌گذاری‌ها و گسترش محصول کاربرد داره. چهارمرحله‌ی این مدل، ابتدای مسیر محصول رو تا پایان مورد بررسی و کنکاش قرار میده.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.