میانگین موزون هزینه سرمایه چیست و چه کاربردی دارد؟
در حسابداری مالی شرکتها، محاسبات دقیق اهمیت زیادی دارد چرا که از زیان صاحبان شرکت جلوگیری میکند. یکی از محاسبات مهم در ساختار مالی هر شرکت، محاسبه سطح انتظار و میزان بازگشت سرمایه است. محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه یک راه مناسب برای تخمین میانگین نحوه محاسبه هزینه سرمایه بازدهی مورد انتظار سهامداران و سرمایهگذاران شرکت است. میانگین موزون هزینه سرمایه با سنجش عوامل مؤثر به شما میگوید که انتظار چه بازدهی و عملکردی از شرکت میرود. با دانستن تخمینی بازدهی مورد انتظار، شرکت میتواند با بینش بهتری به انتخاب موضوع و پروژهها و مدیریت مالی شرکت بپردازد. در ادامه میانگین موزون هزینه سرمایه را تعریف کرده و نحوه محاسبه و عوامل مؤثر بر آن را بررسی میکنیم.
میانگین موزون هزینه سرمایه یا WACC چیست؟
میانگین موزون هزینه سرمایه یا WACC که مخفف عبارت Weighted average cost of capital است که به نرخ بازدهی مورد انتظار سهامدار و وامدهنده اشاره دارد. این معیار با در نظر گرفتن ساختار سرمایه شرکت و میزان تأثیر سهام و بدهی، میانگینی از بازدهی انتظاری را برآورد میکند. این برآورد باعث میشود تا بتوان در بررسی افق شرکت و چالشهای پیشرو آن، واقعنگر بود و مشکلات را بهتر شناسایی کرد.
با این حال، ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که نحوه محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه چگونه است؟ در ادامه این مورد را بررسی خواهیم کرد.
نحوه محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه
برای محاسبه دقیق میانگین موزون هزینه سرمایه در حسابداری شرکتها، نیاز به فرمولبندی دقیق آن دارید تا بتوانید با خیال راحت به عددبه دست آمده، اعتماد کنید. در ادامه با بررسی فرمول و نحوه محاسبه آن، بهتر میتوانید به این مفهوم واقف شوید.
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه، در ابتدا باید با ساختار سرمایه شرکت مورد نظر آشنا باشید. مهم است که بدانید چند درصد شرکت، از سهام تشکیل شده (به تفکیک سهام عادی و ممتاز) و همچنین چه بخشی مرتبط با بدهی است که خود شامل اوراق و وامهای بلندمدت میشود. سپس با به کار بردن نرخهای ذکر شده به همراه میزان مالیات، میتوانید میانگین موزون هزینه سرمایه را به صورت ساده محاسبه کنید.
فرمول میانگین موزون هزینه سرمایه
اکنون لازم است تا با فرمول میانگین موزون سرمایه و از اجزای آشنا شوید.
WACC = (E/V * Re) + (D/V * Rd * (1 – Tc))
E : قیمت بازاری سهام شرکت
D : بازدهی بازاری بدهی شرکت
V : مجموع دو عامل بالا : E + D
Re : نرخ بازده موردنظر سهامداران
Rd : نرخ بازده موردنظر وامدهندگان
Tc : نرخ مالیات
همانطور که مشاهده کردید، هر کدام از این موارد به اطلاعات مشخصی ارجاع میدهد. کافی است که هر کدام از این موارد را محاسبه و در فرمول قرار دهید. آن گاه عدد حاصل برابر با WACC یا میانگین موزون هزینه سرمایه است. اما آیا میدانید چه عواملی در این فرمول، تاثیرگذار هستند ؟
عوامل مؤثر در میانگین موزون هزینه سرمایه
برای شناخت بهتر مفهوم میانگین موزون هزینه سرمایه، باید با عواملی که در محاسبه دخیل هستند، بیشتر آشنا شوید.
ساختار سرمایه شرکت
میانگین موزون هزینه سرمایه یک میانگین وزنی است. به عبارتی وزن سرمایه و بدهی در این فرمول لحاظ شده است و این دو تأثیر یکسانی در میانگین نهایی ندارند، به همین علت، ساختار سرمایه شرکت از اهمیت بسیاری برخوردار میشود. برای مثال شرکتی که 10% ساختار سرمایه آن را بدهی تشکیل بدهد، میانگین موزون هزینه سرمایه متفاوتی با شرکتی که 30% ساختار سرمایه آن بدهی است، خواهد داشت. بنابراین هرچه شرکت نرخ بدهی کمتری داشته باشد، میتوان به بهبود WACC و به تبع ریسک کمتر، امید بیشتری داشت.
میزان تورم و نرخ بهره بازاری
هرچه تورم بالاتر باشد، انتظارات تورمی ایجاب میکند تا نرخ بازدهی بالاتری در جامعه ایجاد شود. به همین علت، میزان تورم اثر مهمی بر میانگین موزون هزینه سرمایه میگذارد. اگر نرخ بهره بازار کاهش یابد، میانگین موزون هزینه سرمایه نیز به همان میزان کاهش مییابد و ریسک فعالیت شرکت راکاهش میدهد.
میزان مالیات
هزینه مالیات در فرمول میانگین موزون هزینه سرمایه لحاظ شده است، بنابراین بدیهی است که تأثیر بهسزایی در این معیار داشته باشد. نرخ مالیات میتواند ناشی از نرخ بهره و تورم یا وضعیت اقتصادی متغیر باشد. به همین علت، هر یک از این موارد غیرمستقیم بر میزان میانگین موزون هزینه سرمایه تاثیر خواهند داشت.
وضعیت در بازار سهام
از آنجایی که در فرمول نرخ فعلی بازار سهام شرکت لحاظ شده است، وضعیت شرکت در بازار سهام اهمیت پیدا میکند. توجه کنید که نرخ بازدهی مورد انتظار سهامداران به صورت وزنی بر اساس وضعیت بازار سهام لحاظ شده است.
میزان و نوع بدهی شرکت
میدانید که بدهی بر میزان میانگین موزون هزینه سرمایه مؤثر است. با این حال، میزان بدهی و نوع بدهی اهمیت زیادی دارد. اگر میزان بدهی از حد توان بازپرداخت شرکت فراتر رود یا شرایط بازپرداخت و نوع بدهی به گونهای دشوار باشد، ریسک فعالیتهای شرکت افزایش مییابد. برخی از شرایط وام میتواند به این صورت طراحی شود که در صورت بازپرداخت نشدن وام، یک سهم مدیریتی به وامدهنده اعطا شود. این موضوع میتواند باعث اختلال در فرآیندهای مدیریتی شرکت یا افزایش ریسک شود. به همین علت شرکتها در دریافت چنین وامهایی بسیار با احتیاط عمل میکنند.
معایب میانگین موزون هزینه سرمایه
محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه آسانتر از واقعیت آن به نظر میرسد. هرچند با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه میتوان تقریب مناسبی برای سنجش میزان سوددهی هر پروژه به دست آورد. اما این نوع محاسبه معایب و محدودیتهایی دارد که کار را دشوار میکند.
عدم قطعیت در بخشی از فرمول
در فرمول WACC مشاهده کردید که بازدهی مورد انتظار سهامداران برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه لازم است. اما نکته اساسی این است که بازدهی مورد انتظار سهامدار، مقدار مشخصی ندارد. این عدم قطعیت در محاسبه این بخش از فرمول، کل فرمول را مورد شک قرار میدهد. با این حال، همچنان میانگین موزون هزینه سرمایه میتواند دید مناسبی از میزان سوددهی لازم برای انتخاب پروژههای متفاوت، بدهد، اما این مورد قطعیتی ندارد. به همین علت برای سرمایهگذاری در یک شرکت، تنها نباید به یک عامل مانند میانگین موزون هزینه سرمایه توجه کرد و لازم است که معیارهای دیگری نیز سنجیده و محاسبه شوند.
عدم ثبات در نرخهای بازار
مانند محدودیت بالا، عدم ثبات در قیمتهای بازار از دیگر معایب میانگین موزون هزینه سرمایه است که محاسبه آن را با خطا مواجه میکند. نرخ بازار به صورت مداوم تغییر میکند. در واقع ارزش روز بازار سهام و نرخ بهره در بازارهای داخلی با نوسان همراه هستند. از این رو، محاسبه یکباره فرمول میانگین موزون هزینه سرمایه نمیتواند راهگشا و دقیق باشد!
چه کسانی از میانگین موزون هزینه سرمایه استفاده میکنند؟
شاید برای شما سوال باشد که استفاده از این فرمول به کار چه کسانی میآید؟ مخصوصاً حالا که میدانید استفاده از آن بدون دردسر نیست، حتماً کنجکاو هستید که برای چه مواردی میتوان از آن بهره گرفت.
- تحلیلگران اوراق بهادار از مشتریان وفادار WACC هستند! مخصوصاً تحلیلگران بنیادی از میانگین موزون هزینه سرمایه بسیار استفاده میکنند. آنها برای سنجش ارزش سرمایهگذاریها، از میانگین موزون هزینه سرمایه استفاده کرده و بازدهی قابل انتظار هر سرمایهگذاری را تخمین میزنند.
- همچنین از میانگین موزون هزینه سرمایه میتوان به عنوان نرخ تنزیل جریانهای نقدی آینده برای تحلیل جریان نقدی تنزیل شده استفاده کرد تا ارزش خالص و فعلی یک کسبوکار بهدست بیاید.
- کاربرد دیگر میانگین موزون هزینه سرمایه در انجام محاسبات ارزش افزوده اقتصادی یا EVA است.
- علاوهبر تحلیلگران بازار سرمایه، سرمایهگذاران نیز میتوانند از WACC به عنوان شاخصی برای سنجش یک موقعیت سرمایهگذاری استفاده کنند. به صورت ساده، میزان میانگین موزون هزینه سرمایه حداقل بازدهی مورد انتظار از شرکت برای سرمایهگذاران است.
جمعبندی
میانگین موزون هزینه سرمایه به صورت ساده بیان میکند که شرکت به ازای هر واحد سرمایهگذاری چه میزان سود باید محقق کند. به همین علت محاسبه آن برای مدیریت شرکت و همچنین برای تحلیل وضعیت بنیادی شرکتها، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مدیریت شرکت با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه، میتواند میزان سود خالص هر پروژه را بسنجد و سرمایهگذار نیز میتواند سطح انتظار خود برای سرمایهگذاری را بیازماید. با وجود محدودیتهایی که در فرمول WACC وجود دارد، نمیتوان بهسادگیاز آن گذشت، چرا که همچنان شاخص مناسبی برای سنجش میزان بازدهی و ریسک فعالیتهای هر شرکت است که برای تحلیلگر و سرمایهگذار کمک بزرگی محسوب میشود .
هزینه سرمایه چیست؟
فرض کنید حسابدار یک کارخانه هستید و ایده تازه ای جهت راه اندازی یک خط تولید جدید به ذهن شما رسیده تا بتوانید موجودی مواد اولیه را بهتر مدیریت کنید و یا کار تولید را راحت تر ادامه دهید. اما قبل از اینکه بخواهید پول شرکت را که به زحمت بدست آمده در این راه مصرف کنید بایستی به مدیران شرکت ثابت کنید که این طرح، ارزش سرمایه گذاری را دارد. احتمالا شما توسط مدیران مورد پرسش نحوه محاسبه هزینه سرمایه قرار خواهید گرفت که آیا بازده طرح از هزینه سرمایه شرکت بالاتر است یا خیر. بنابراین شما باید دقیقا بدانید که هزینه سرمایه چیست و چگونه یک شرکت از آن استفاده می کند.
هزینه سرمایه چیست؟
هزینه سرمایه، بازده مورد انتظار افرادی است که سرمایه یک شرکت را تامین کرده اند. بطور کلی دو گروه از افراد هستند که سرمایه مورد نیاز جهت یک کسب و کار را تامین می کنند. گروه اول شامل سرمایه گذارانی هستند که سهام شرکت را خریداری کرده اند و گروه دوم افرادی هستند که به طرق مختلف مانند خرید اوراق قرضه به شرکت وام داده اند. بنابراین هر سرمایه گذاری که شرکت انجام می دهد باید بمیزانی بازدهی داشته باشد که بتواند هم بدهی افراد را باز پرداخت کند و هم بازدهی مورد انتظار سهامداران را برآورده کند.
بد نیست بدانید که گاهی اوقات اصطلاح هزینه سرمایه با اصطلاح نرخ تنزیل بعنوان هم معنی بکار می روند. اما با هم یک فرق دارند. در اغلب شرکتها هزینه سرمایه یک محاسبه سیستماتیک دارد که توسط متخصصین مالی محاسبه می شود. سپس هزینه سرمایه بدست آمده به تیم مدیریت ارائه می شود و آنها درباره نرخ تنزیل تصمیم می گیرند. بدین صورت بازدهی سرمایه گذاری جدید بایستی از نرخ تنزیل بالاتر باشد تا سرمایه گذاری مورد نظر مورد قبول واقع شود.نحوه محاسبه هزینه سرمایه
در اغلب کسب و کارها هزینه سرمایه از نرخ تنزیل یا حداقل بازده مورد انتظار کوچکتر است. برای مثال ممکن است هزینه سرمایه یک شرکت 10% باشد اما واحد مالی آن شرکت مقداری به آن اضافه کند و مثلا نرخ 10.5% یا 11% را بعنوان نرخ تنزیل در نظر بگیرد. اینکه چقدر به نرخ هزینه سرمایه اضافه می شود به میزان ریسک پذیری شرکت بستگی دارد. یک شرکت ریسک گریز ممکن است نرخ تنزیل را برای مثال بالا بین 15 تا 20 درصد در نظر بگیرد. اما اگر شرکت بدنبال تشویق سرمایه گذاری ها باشد نرخ تنزیل را پایین تر تعیین می کند.
شرکت ها از هزینه سرمایه چه استفاده ای می کنند؟
معمولا از هزینه سرمایه به دو شکل استفاده می شود. برخی ها هزینه سرمایه را در ارزیابی هر طرح سرمایه گذاری بکار می گیرند و عده ای دیگر برای تعیین میزان ریسک سهام یک شرکت از آن استفاده می کنند.
یک شرکت منطقی تنها بر روی پروژه هایی سرمایه گذاری می کند که بازدهی آنها از نرخ هزینه سرمایه بیشتر باشد. اگر شرکت در پروؤه ای سرمایه گذاری کند که کمتر از هزینه سرمایه بازدهی داشته باشد در واقع به سرمایه گذاران خود می گوید که سرمایه خود را بردارند و در جای دیگری سرمایه گذاری کنند. زیرا انتظارات آنها از یک سرمایه گذاری برآورد نشده است. بنابراین این بسیار حائز اهمیت است که مدیران به کمک متخصصین مالی شرکت، موقعیت های سرمایه گذاری را بیشتر بررسی کنند تا اطمینان یابند بازدهی سرمایه گذاری بیش از هزینه سرمایه خواهد بود.
گر چه هزینه سرمایه کمتر برای ارزیابی ریسک سهام یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرد، سرمایه گذاران با توجه به بتای سهم درک بهتری از میزان ریسک سرمایه گذاری در یک سهم خاص را پیدا می کنند.
هزینه سرمایه چگونه محاسبه می شود؟
در واقعیت تنها تعداد اندکی از مدیران این محاسبات را انجام می دهند. این کار حرفه ای های مالی است. اینکه چه چیزی در تعیین هزینه سرمایه موثر است برای یک مدیر معمولی مبهم و غیر شفاف است. در زیر بطور خلاصه طریقه محاسبه هزینه سرمایه شرح شده است.
اولین قدم محاسبه هزینه بدهی شرکت است. محاسبه هزینه بدهی نسبتا ساده است. شما همه مبالغی که شرکت قرض کرده و نرخ بهره ای که پرداخت می کند را در نظر می گیرید. برای مثال اگر شرکت یک خط اعتباری با نرخ 7%، یک وام بلند مدت با نرخ 5% و اوراق قرضه 3% دارد یک میانگین از نرخ بهره ها محاسبه می شود. فرض کنید که میانگین نرخ های بالا 6% شده است(در نظر داشته باشید که مبلغ هر بدهی با همدیگر متفاوت است). از آنجاییکه هزینه بهره جزو هزینه های قابل قبول مالیاتی است، درصد مالیات از نرخ بهره کسر می شود. فرض کنید درصد مالیات بر درآمد شرکتها 30% باشد. بنابراین در مثال بالا 30 درصد از 6 درصد یعنی 1.8 درصد بابت هزینه بهره از مالیات پرداختنی شرکت کسر می شود. پس فرمول هزینه بدهی به شرح زیر خواهد بود:
(نرخ مالیات-1) * میانگین نرخ بهره بدهی=هزینه سرمایه بدهی
در مثالی که داریم هزینه بدهی برابر با 4.2% خواهد بود. همانگونه که مشاهده شد هر چه نرخ مالیات بیشتر باشد هزینه بدهی کاهش می یابد. هزینه بدهی انتظار اعتبار دهندگان از شرکت است. درست است که اعتبار دهندگان به طور متوسط، انتظار بازدهی 6% را دارند و این نرخ تغییر نمی کند اما وجود مالیات موجب می شود مبلغ کمتری بابت این بدهی های ایجاد شده از شرکت خارج شود.
حال فرمول هزینه سرمایه سهام را بررسی می کنیم. در هزینه سرمایه سهامداران، ضریب بتا و نرخ عمومی بهره مد نظر قرار می گیرد. رقم هزینه سرمایه سهام نسبت به هزینه سرمایه بدهی یک رقم تئوری است و از طریق فرمول زیر بدست می آید:
(نرخ بهره بدون ریسک – نرخ بازار)ضریب بتای سهم مورد نظر + نرخ بهره بدون ریسک =هزینه سرمایه سهام
ضریب بتا نوسان یک سهم را نسبت به نوسان بازار اندازه گیری می کند. هر چه بتای یک سهم بالاتر باشد ریسک سهم نیز بالاتر خواهد بود. اگر درصد نوسان سهم شبیه به نوسان بازار باشد بتا نزدیک به یک است. اگر نوسان سهم بیش از نوسان بازار باشد بتا بالاتر از یک و اگر کمتر از نوسان بازار باشد بتا پایین تر از یک خواهد بود.
در فرمول بالا نرخ بازار، بازده مورد انتظار کل بازار سهام و نرخ بازده بدون ریسک می تواند نرخ سپرده بانکی یا نرخ اوراق قرضه دولتی باشد.
فرض کنید ضریب بتای شرکت، یک باشد. همچنین نرخ بدون ریسک 2% و نرخ بازار 11% باشد. در اینصورت هزینه سرمایه سهام برابر خواهد بود با:
توجه کنید که ضریب بتا چقدر می تواند در این فرمول موثر باشد. فرض کنید ضریب بتا بجای عدد یک عدد دو باشد. در این حالت هزینه سرمایه سهام برابر با 20 درصد خواهد بود.
حال که هزینه سرمایه بدهی و هزینه سرمایه سهام را بدست آورده ایم بایستی این دو رقم را یکی کنیم تا هزینه سرمایه کل شرکت بدست آید. برای اینکار میانگین موزونی از این دو هزینه سرمایه را محاسبه می کنیم. وزن هزینه سرمایه بدهی برابر با میزان بدهی شرکت تقسیم بر کل منابع مالی شرکت است. به همین صورت وزن هزینه سرمایه سهام برابر است با کل مبلغ سهام در تراز نامه شرکت تقسیم بر کل منابع شرکت(سهام+بدهی). فرض کنید 70% منابع مالی شرکت از طریق آورده سهامداران و 30% از طریق بدهی تامین شده باشد. بنابراین هزینه سرمایه(WACC) برابر خواهد بود با:
در نظر داشته باشید که این نرخی است که سرمایه گذاری های آینده با آن ارزیابی می شود. اما شما با استفاده از ساختار فعلی نرخ بهره و شرایط تجاری، بازده های آتی را محاسبه می کنید. همچنین با استفاده از این روش محاسبه، شما فرض کرده اید که بتا شرکت در آینده بدون تغییر خواهد بود. در یک بازار نوسانی این فرض هیچگاه صدق نمی کند. بنابراین می توان گفت این یک محاسبه کاملا تئوری است. مانند هر محاسبه مالی دیگری، هزینه سرمایه نیز بر پایه برآوردها و مفروضات مختلفی می باشد. گرچه این فرمول یک نرخ ثابت و میخکوب به ما می دهد اما با واقعیت متفاوت است.
در نهایت اینکه اگر شرکت از سرمایه گذاری جدید خود بازدهی بیش از هزینه سرمایه واقعی بدست آورد، قیمت سهام آن شرکت در بازار رشد خواهد کرد و اگر کمتر از هزینه سرمایه، بازدهی کسب کند سهام شرکت ارزش خود را از دست خواهد داد.
هزینه سرمایه (Cost of Capital)
هزینه منابعی که برای تأمین مالی یک کسب و کار مورد استفاده قرار میگیرد، هزینه سرمایه یا Cost of Capital گفته میشود. هزینه سرمایه به نوع تأمین مالی استفاده شده بستگی دارد.
بسیاری از شرکت ها از ترکیب بدهی و حقوق صاحب سهام برای تأمین مالی خود بهره میگیرند و برای چنین شرکتهایی، هزینه سرمایه کل آن ها از میانگین گیری موزون برای همه منابع سرمایه که تحت عنوان میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) شناخته میشود، به دست میآید.
از آنجایی که هزینه سرمایه نشان دهنده نرخ حد نصابی است که یک شرکت باید قبل از تولید ارزش یا شروع یک پروژه جدید بر آن فائق آید، به شدت در فرآیند بودجه بندی سرمایه استفاده میشود تا مشخص شود که آیا شرکت باید پروژه را ادامه بدهد یا خیر.
توضیحات مدیر مالی در مورد هزینه سرمایه
هزینه انواع منابع سرمایه از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است و به عواملی همچون تاریخچه عملیاتی شرکتها، سودآوری آنها، ارزش اعتباری و غیره بستگی دارد. به طور کلی، شرکتهای نوپاتر با تاریخچه عملیاتی محدود هـزینه ســرمایه بالاتری از شرکتهای با سوابق دیرینهتر دارند، چون وام دهندگان و سرمایه گذاران ریسک شرکتهای نوپا را بیشتر ارزیابی میکنند و هـزینه (سود) بیشتری برای سپردن ســرمایه خود به آنها طلب میکنند.
هر شرکتی باید در مراحل ابتدایی برنامه خود جهت تأمین مالی پروژه ها را روی نمودار بیاورد. به همین دلیل هزینه سرمایه یک عامل حیاتی در تصمیم گیری برای دنبال کردن روش تأمین بودجه است. اینکه شرکت میخواهد از بدهی، یا حقوق صاحبان سهام و یا ترکیبی از این دو برای تأمین مالی پروژه خود استفاده کند. شرکتهایی که در مراحل اولیه هستند به ندرت دارایی های قابل ملاحظه دارند تا از آنها بهعنوان وثیقه برای تأمین مالی از طریق بدهی استفاده کنند. پس تأمین مالی از طریق سهامداران تبدیل به حالت پیش فرض تأمین بودجه برای بیشتر شرکتهای نوپا میشود.
هزینه بدهی به تنهایی نرخ بهره پرداختی توسط شرکت به وام دهندگان است؛ اما چون هزینه بهره جزو هزینه های قابل قبول مالیاتی است و باعث کاهش مالیات میشود، هزینه بعد از مالیات بدهی به این شکل محاسبه میشود:
نرخ بازده تا سررسید بدهی ضربدر (۱-T)
که در آن T نرخ مالیات بر درآمد نهایی است.
هزینه حقوق صاحبان سهام بسیار پیچیده تر است، چون نرخ بازدهی که سهامداران انتظار دارند به راحتی آنچه وام دهندگان میخواهند مشخص نیست. به صورت تئوری، هزینه حقوق صاحبان سهام به طور تقریبی توسط مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (نحوه محاسبه هزینه سرمایه CAPM) محاسبه میشود:
نرخ بهره بدون ریسک+(بتای شرکت* بازده ریسک).
هزینه های کل شرکت بر اساس میانگین موزون این هزینه ها محاسبه میشود. به طور مثال، یک شرکت با ساختار سرمایه ای متشکل از ۷۰% سهام و ۳۰% بدهی را در نظر بگیرید. هزینه سهام آن ۱۰% و هــزینه بدهی بعد مالیات ۷% است؛ بنابراین بازده موزون هزینه سرمایه یا WACC آن برابر با ۹٫۱%=(۷%*۰٫۳)+(۱۰%*۰٫۷) خواهد بود. این هـزینه ســـرمایه ای است که برای تنزیل جریان های نقدی آتی از پروژه های احتمالی و سایر فرصت ها مورد استفاده قرار میگیرد تا ارزش فعلی خالص (NPV) آنها و توانایی بالقوه پروژه برای پوشش هــزینه ســــرمــایه تخمین زده شود.
شرکت ها تلاش میکنند تا بر اساس هزینه سرمایه انواع مختلف منابع سرمایه ای، یک ترکیب بهینه ای برای تأمین بودجه خود به دست بیاورند. تأمین مالی از طریق بدهی این مزیت را دارد که از نظر مالیاتی به صرفه تر از روش انتشار سهام است، چون هزینه های پرداختی بابت بهره وامها، دارای کسری مالیات هستند و باید با هزینه های بعد از مالیات پرداخت گردند؛ اما بدهی زیاد میتواند به شکل خطرناکی به استفاده بیش از حد از اهرم مالی منجر شود که نتیجه آن نرخ های بهره بالاتر است که وام دهندگان طلب میکنند تا ریسک بالاتر ورشکستگی را به حاشیه براند.
هزینه ی سرمایه چیست؟
هزینه سرمایه در واقع همان هزینهای است که یک شرکت برای تأمین منابع مالی میپردازد. اگر شرکت صرفا از بدهیهای جاری و وام های بلندمدت برای تأمین هزینهی فعالیتهایش استفاده کرده باشد، در اصل از وام استفاده کرده و هزینه سرمایه معمولا نرخ بهرهی آن وام محسوب میشود. در شرکتهای عام که چندین سرمایه گذار دارند، بحث هزینه سرمایه پیچیده تر است. اگر شرکت فقط از منابع مالی مشخصی استفاده کند که سرمایهگذاران تأمین کردهاند، این هزینه در واقع همان هزینهی فروش سهام است. به طور معمول این نوع شرکتها بدهی دارند، ولی با تأمین مالی از راه فروش سهام و یا پولی که سرمایهگذاران تأمین میکنند نیز میچرخند.
در این حالت، هزینه سرمایه در مجموع همان هزینهی وام و هزینهی سهام است. ترکیب تأمین مالی از طریق وام و فروش سهام برای شرکت، ساختار سرمایه آن شرکت را تشکیل خواهد داد. میزان بازگشت سرمایه در یک معاملهی تجاری و یا یک پروژه، مقدار سودی است که در مقایسه با سرمایهای که هزینه شده، بهدست میآید. نکتهی مهم در ارتباط با هزینه سرمایه این مطلب است که بازگشت سرمایه برای هر پروژه، همیشه باید برابر و یا بیش از هزینهای باشد که در یک پروژه سرمایهگذاری می گردد. به طور خلاصه، نرخ بازگشت سرمایه میبایست از سرمایه بیشتر باشد و یا با آن برابر باشد تا شرکت به سود مالی برسد.
آنچه در ادامه خواهید خواند:
هزینه سرمایه و اجزا مهم
یکی از اجزای مهم هزینه سرمایه، هزینهی دریافت شده به عنوان وام است. برای کسبوکارهای بزرگتر، وام به طور معمول به معنای بدهیها و یا اوراق قرضه کلان است. برای بعضی از شرکتهای کوچک هم عنوان وام میتواند به معنای اعتبار تجاری در نظر گرفته شود. برای هردوی این فعالان، هزینهی وام همان نرخ بهرهای و یا سودی است که شرکت روی آن میپردازد. یکی دیگر از اجزای مهم در شرکتهای عام، هزینهی تأمین مالی به واسطه فروش سهام است؛ بهعبارت دیگر، سرمایهگذارانی در شرکت هستند که در ازای سهام مالکیت، به مجموعه پول میپردازند.
معرفی نرم افزار: نرم افزار خزانه داری
نکات هزینه سرمایه سهام
- هزینهی سود انباشته و یا پولی که در یک شرکت به جای پرداخت سود سهام، مجددا در شرکت سرمایهگذاری میکند.
- هزینه های سهام عادی جدید و یا سهامی که شرکت برای افزایش موجودی منتشر میکند.
- سهام ممتازی که در یک شرکت میتواند جهت افزایش موجودی منتشر کند.
- برای شرکتها مجموعه های بسیار کوچک، مقوله سرمایه میتواند بسیار ساده تر باشد.
- تأمین منابع مالی به واسطه وام و یا فروش سهام، هرکدام مزایا و معایبی دارند و صاحبان کسب وکارها قبل از اضافه نمودن آنها به ساختار سرمایه شرکت، می بایست این مزایا و معایب را مورد توجه قرار بدهند. شرکتهای بسیار کوچک ممکن است صرفا از وام کوتاهمدت استفاده کنند که در این صورت می بایست هزینهای جهت این سرمایه هم در نظر بگیرند.
میانگین هزینه سرمایه شرکت
زمانی که صاحب کسب و کار متوجه مفاهیم پایه سرمایه و هزینه سرمایه شد، در قدم بعدی میبایست مفهوم میانگین را درک کند. هریک از اجزای سرمایه، به صورت مجزا درصد مشخصی از ساختار سرمایه شرکت را تشکیل میدهد. جهت دست یافتن به هزینهی واقعی سرمایه، صاحبان شرکت باید سهم هریک از اجزای تشکیل دهنده ساختار سرمایهی شرکت را در هزینه ها ضرب و سپس آنها را با یکدیگر جمع کنند. چه زمانی به سرمایه تبدیل کنیم، چه موقع خرج کنیم و تصمیم اینکه هزینه ها را خرج کنیم و یا به سرمایه تبدیل کنیم، به مدت زمان مورد انتظار سود آن مخارج بستگی خواهد داشت.
در صورتی که سودی بیشتری از ۱ سال طول بکشد، باید به عنوان دارایی در ترازنامه به سرمایه تبدیل گردد. هزینه ی سرمایه در ترازنامه در صورت جریان وجوه نقد به ترازنامه انتقال پیدا خواهد کرد. به محض تبدیل شدن آن به سرمایه، ارزش دارایی به آهستگی با گذر زمان به واسطه هزینه استهلاک کاهش پیدا میکند.
معرفی نرم افزار: سیستم خرید و تدارکات
روش محاسبهی هزینه سرمایه خالص
هزینه ی سرمایه خالص را میتوانیم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم محاسبه کنیم. تحلیل گر در رویکرد مستقیم با استفاده از برنامه و یا نرم افزار حسابداری تمامی اقلام واحدی که هزینه های کلی را تشکیل میدهند جمع میکند. شیوه غیرمستقیم، ارزش را میتوانیم توسط بررسی ارزش داراییهای موجود در ترازنامه بر اساس هزینه ی استهلاک به دست آوریم.
روش مستقیم:
مقدار خرج شده بر دارایی به + مقداری خرج شده بر دارایی + مقدار خرج شده بر دارایی – ارزش دریافت شده برای داراییهای فروخته شده = هزینه ی سرمایهای خالص
روش غیرمستقیم:
موجودی PP&E املاک، کارخانه و تجهیزات در دورهی کنونی – موجودی PP&E در دورهی پیشین + استهلاک در دورهی کنونی = هزینه ی سرمایهای خالص
هزینه سرمایه و استهلاک
زمانی که هزینه ای به صورت سرمایه درمیآید، به عنوان یک دارایی در ترازنامه طبقهبندی خواهد شد. جهت حذف تدریجی دارایی از ترازنامه، میبایست خرج شود و از طریق صورت سود و زیان انتقال پیدا کند. حسابداری داراییها را به واسطه استهلاک در صورت سود و زیان خرج خواهد کرد. شیوه های استهلاک وسیعی وجود دارد همچون خط مستقیم، موجودی رو به کاهش و غیره. که استفاده از هر کدام به اولویتهای تیم مدیریت بستگی دارد. در طول عمر یک دارایی، استهلاک مجموع با هزینه سرمایه خالص برابر خواهد بود. این بدان معناست که اگر شرکت به طور منظم هزینه ی سرمایه ی بیشتری در قبال استهلاک داشته باشد، پایگاه دارایی آن شرکت در حال رشد است.
هزینه سرمایه در جریان آزاد وجوه نقد
(Free Cash Flow) جریان آزاد وجوه نقد است و یکی از مهمترین ابزارهای سنجش در امور مالی شرکتها مد نظر قرار می گیرد. تحلیلگران به طور مداوم توانایی شرکت را جهت ایجاد جریان وجه نقد ارزیابی میکنند و آن را به عنوان یکی از بستر های ایجاد ارزش برای سهام داران در نظر دارند.
معرفی نرم افزار: نرم افزار حقوق و دستمزد
هزینه سرمایه در ارزش گذاری
یک تحلیلگر جهت مدلسازی مالی و ارزشگذاری، از یک مدل DCF برای تعیین ارزش خالص کنونی (NPV) کسب وکار طراحی میکند. رایج ترین رویکرد این فرایند، انجام محاسبات جریان آزاد وجوه نقد و کاهش آن به زمان فعلی، با استفاده از میانگین وزنی هزینه های سرمایه است.
معرفی نرم افزار: سیستم قیمت گذاری انبار
تفاوت هزینه سرمایه با نرخ تنزیل
در برخی شرکتها هزینه سرمایه با نرخ تنزیل شباهتهای بسیار زیادی دارند و به همین دلیل است که این دو واژه در کنار یکدیگر به کار میروند و گاهی اوقات با یک معنی و مفهوم برای بقیه مشخص میشود اما گاهی تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند مانند اینکه هزینه سرمایه توسط بخش حسابداری محاسبه شده و توسط مدیریت برای نرخ تنزیل استفاده میشود.
به نقطهای که باید شکسته شود تا سرمایهگذاری منطقی باشد نرخ تنزیل میگویند. ابتدا تیم مدیریت هزینه سرمایه یک پروژه را مشخص میکنند و نرخ تنزیل اعلام میشود. این دو نرخ محاسبه میشود تا مدیران متوجه شوند که یک معامله تا چه حد میتواند بازده داشته باشد و سود آن در حدی است که مدیران نیز به سود برسند و یا فقط در حد انجام معامله میباشد و بازده زیادی ندارد.
بازده ریسک صفر چیست؟
بازده ریسک سفر به این معناست که مدیران شرکت مبلغی را برای انجام یک پروژه و معامله کنار میگذارند و سپس با مشخص کردن نرخ تنزیل و سرمایه متوجه میشوند که این ریسک هیچگونه بازدهی نخواهد داشت و باعث برگشت مبلغ سرمایه به سرمایه گذاران میشود.
پاداش در ازای ریسک تجاری
در برخی معاملات که بازده بسیار بالایی دارند افرادی که به عنوان سرمایه گذار از مبلغ بسیار بالایی در آن معامله خرج کردهاند ادعای پاداش میکنند و میگویند که به دلیل بازده بالای آن معامله باید مدیران شرکت پاداشی را به علاوه سودی که در نظر گرفته شده به آنها پرداخت کند.
اینکه پاداش پرداخت شده چقدر باشد و مدیران شرکت بخواهند چه مقدار از سودی که به دست آمده بین افراد سرمایه گذار تقسیم کنند فقط بستگی به تصمیمات مدیران دارد و هیچ کس نمیتواند دخالتی در آن تصمیم داشته باشد.
گاهی اوقات مدیران تصمیم میگیرند که سود حاصل از معاملات را برای شرکت استفاده کنند و در جهت رشد و پیشرفت قسمتهای مختلف شرکت مبالغی را خرج کنند که حاصل معاملات است.
معرفی نرم افزار: نرم افزار موبایل انبار
پاداش در ازای ریسک مالی
زمانی که مدیران یک شرکت یک معاملهای را انجام میدهند و این در شرایطی صورت میگیرد که شرکت بدهیهای بسیار زیادی دارد میگویند که ریسک مالی اتفاق افتاده است و اگر پروژه سود بالایی نداشته باشد موجب میشود که بدهی شرکت افزایش پیدا کند و این به ضرر شرکت و مدیران میباشد.
اینکه از چه معاملهای استفاده شود و سرمایه شرکت برای چه کاری استفاده شود حائز اهمیت است. مدیران باید با آگاهیهای لازم جهت استفاده از سرمایه شرکت برای انجام معاملات و پروژهها اقدام کنند و با توجه به بدهیهای زیادی که دارند سرمایه ناچیز شرکت را به هدر ندهند و باعث شوند با معاملات درست سوددهی برای شرکت اتفاق بیفتد و بدهی شرکت از طریق آن مبالغ بالا پرداخت شود. به طور کلی در هنگام داشتن بدهی برای شرکت بهتر است ابتدا برای پرداخت بدهی فکر و عملی صورت گیرد و سپس به فکر معامله باشند. ریسک و خطر بسیار زیادی است که یک معامله در این شرایط انجام گیرد.
معرفی نرم افزار: سیستم حقوق و دستمزد
جمعبندی
پیش از آنکه هر شرکتی درگیرِ خرید ملزومات و یا تأمین منابع مالی فعالیتهای خود گردد ، میبایست تکلیف هزینه سرمایه را روشن کند. تأمین تمامی منابع مالی مورد نیاز یک شرکت، واقعا چقدر هزینه خواهد داشت؟ این هزینهی تأمین مالی هیچگاه نباید از مقدار بازگشت سرمایه فراتر باشد.
سوالات متداول
همان هزینهای است که یک شرکت برای تأمین منابع مالی میپردازد.
مقدار خرج شده بر دارایی به + مقداری خرج شده بر دارایی + مقدار خرج شده بر دارایی – ارزش دریافت شده برای داراییهای فروخته شده
موجودی PP&E املاک، کارخانه و تجهیزات در دورهی کنونی – موجودی PP&E در دورهی پیشین + استهلاک در دورهی کنونی
نرم افزار های کاربردی
نرم افزار خرید و تدارکات امکان مدیریت کلیه فرایندهای خرید، از مرحله درخواست تا خرید و تحویل به انبار.
نرم افزار خرید و تدارکات امکان مدیریت کلیه فرایندهای خرید، از مرحله درخواست تا خرید و تحویل به انبار را فراهم می سازد. مدیریت دستور خرید و چگونگی استعلام های خرید از وظایف مهم این نرم افزار می باشد.
نرم افزار انبار تعدادی امکان طبقه بندی پویا بابت مواد اولیه، کالاهای نیمه ساخته و محصول و سایر کالاهای موجود در انبار را متناسب با کسب و کار فراهم می سازد. همچنین ورود و خروج کالاها به سادگی و هماهنگ با فرآیندهای مرتبط و جاری در سازمان قابل مدیریت می باشد.
نرم افزار مغایرات بانکی امکان ثبت صورت حساب بانکی و مغایرت گیری اتوماتیک با اقلام ثبت شده در دفاتر را.
نرم افزار مغایرات بانکی امکان ثبت صورت حساب بانکی و مغایرت گیری اتوماتیک با اقلام ثبت شده در دفاتر را فراهم می سازد.
نرم افزار درخت ساخت محصول، امکان تعریف فرمول های ساخت مختلف برای کالاهای نیمه ساخته و محصول و چگونگی.
نرم افزار درخت ساخت محصول، امکان تعریف فرمول های ساخت مختلف برای کالاهای نیمه ساخته و محصول و چگونگی به کارگیری آنها در انبار و تولید را فراهم می سازد.
نرم افزار مدیریت وصول مطالبات کلیه راهکارهای لازم بابت پیگیری و جمع آوری مطالبات سازمان را فراهم می سازد.
نحوه محاسبه هزینه سرمایه
کارگاه آموزشی محاسبه نرخ تنزیل (هزینه سرمایه)
در پروژه های سرمایه گذاری
Weighted Average Cost of Capital Calculation Workshop (WACC)
هدف کارگاه آموزشی:
در این کارگاه آموزشی ۸ ساعته، علاوه بر تدریس تئوری های مربوط به مفهوم هزینه سرمایه، نحوه محاسبه نرخ تنزیل در پروژه های سرمایه گذاری در قالب یک کارگاه عملی ارائه میگردد به گونه ای که کلیه کارشناسان و مدیران شرکت کننده در کارگاه، ضمن تسلط بر مفاهیم و تئوریهای مرتبط، فرآیند محاسبه حداقل نرخ بازگشت سرمایه قابل قبول برای آورده سرمایه گذار و نیز میانگین موزون هزینه سرمایه کل را به صورت اجرایی تمرین کنند.
مخاطبان:
کلیه کارشناسان و مدیران شرکت های هلدینگ سرمایه گذاری، بانک ها، موسسات مالی و اعتباری، شرکت های بیمه، شرکت های مشاور در حوزه مطالعات امکان سنجی، شرکت های تولیدی دارای طرح های توسعه ای متعدد و سازمان های دولتی مثل وزارت صنعت، معدن تجارت، وزارت اقتصاد، وزارت نفت، وزارت نیرو و …. که به نوعی در فرآیند مطالعات امکان سنجی و ارزیابی مالی پروژه های سرمایه گذاری نقش ایفا میکنند. همچنین، دانشجویان و فارغ التحصیلان کلیه رشته های مهندسی، اقتصاد، مالی، مدیریت که در آستانه ورود به بازار کار هستند.
نحوه برگزاری:
کارگاه آموزشی درون سازمانی، بر اساس درخواست شرکتها/سازمانها، به صورت اختصاصی در محل سازمان و مطابق با زمانبندی مورد نظر سازمان متقاضی نحوه محاسبه هزینه سرمایه برگزار میگردد. امکان برگزاری کارگاه آموزشی به صورت آنلاین نیز وجود دارد.
هزینه برگزاری کارگاه:
هزینه برگزاری کارگاه محاسبه نزخ تنزیل (هزینه سرمایه) به صورت درون سازمانی، مبلغ ۱۲۰ میلیون ریال است. شایان ذکر است، تعداد نفرات شرکت کننده در کارگاه های درون سازمانی میتواند توسط سازمان درخواست دهنده تعیین شود و محدودیتی ندارد.
دیدگاه شما